مقدمه توسط مترجم- سعید توفیقی
همانطور که در مقاله زیر میخوانیم، زنان جهان و به خصوص در جهان جنوبی، انقلابی جدید برپایه شناخت تاریخی شان از شرایط مشخص و ساختار انقیاد زنان در جامعه خود، آغاز نموده اند. زنان در مقابله روزمره شان با سرمایه داری نئولیبرال پدرسالارانه، که کل روابط ناعادلانه زندگی را سامان میدهد، در جبهه های گوناگون همراه و در همبستگی با دیگر مبارزات کارگران و زحمتکشان، مبارزه شان را به پیش می برند. بیشتر زنان با آگاهی از رابطه در هم تنیده امر خصوصی در خانواده با امر اجتماعی، خواسته و یا ناخواسته، در تغییر و تحولات ساختاری در اخلاق، فرهنگ، سیاست و اقتصاد جامعه محل سکونتشان نقش تعیین کننده را بازی می کنند.
نقش زنان در جنبش روشنگری مردم ایران و مبارزات حق طلبانه اجتماعی و اقتصادی دارای تاریخی طولانی بوده که ادامه آنرا بهصورت پررنگ در جنبش زن-زندگی- آزادی، جنبش معلمان و مبارزات زنان زندانی سیاسی مشاهده می کنیم. زنان ایران که در تمام مبارزات ملیت ها و اقلیت های عقیدتی حضور جدی دارند، مقابله با مردسالاری سنتی و فرهنگی را در خانواده همراه با شرکتشان در مبارزات اجتماعی مانند اعتصابات، اعتراضات خیابانی، تحریم های انتخاباتی، بیانیه های مادران مبارز و جنگ و گریز با ماموران سرکوب تحت عنوان «حجاب بان»، شجاعانه به پیش میبرند. برخلاف گفتار تقلیل گرایانه راست سلطنت طلب و اصلاح طلبان، مبارزه زنان برای دستیابی به حقوق اجتماعی -اقتصادی خویش فراتر از مسئلهی حجاب که تاریخی طولانی و خشونت آمیز دارد، می باشد.
با آگاهی از مبارزات رهایبخش در آمریکای لاتین و زمینه های مشترک مبارزاتی با ایران، ما بدون کپی برداری و مشابه سازی ساده لوحانه، می توانیم از شکست ها و دست آوردهای نوین مبارزاتی آنان با تأمل هشیارانه بیاموزیم.
***نویسندگان مقاله:
خانم ورانیکا گاگو- استاد و محقق دانشگاه بوینوس آیرس در آرژانتین
خانم راکل گویتیرز اگویلار- استاد و محقق در انستیتوی جامعه شناسی دانشگاه پیوبلا در مکزیک
...
ما در یک زمان استثنایی و پیچیده در آمریکای لاتین زندگی می کنیم. در خیلی از کشورها، سیستم های استخراج گری (۱) - که در کنار فعالیتهای جنایتکارانه، همزیستی و در هم تنید گی دارند- تشدید یافته و مدرن می شوند. همزمان یک جریان عظیم و رادیکال نافرمانی و مبارزاتی توسط زنان از عرصه های مختلف زندگی - جریانی مانند ماگما(۲) که بین مناطق و شهرها از کشوری به کشور دیگر در حال گسترش می باشد- بپاخاسته اند. این سلسله اشکال مبارزاتی، با نفی قاطعانه رشد زن کشی و خشونت علیه بسیاری از ما (زنان) ، با قوت گرفتن از کلکتیها (۳) و رشد فزاینده مخالفت و نفی انقیاد و کنترل تاریخی ما زنان قدرت گرفته است. این مخالفت ها دست به دست هم داده و بطور مداوم بر علیه سلب مالکیت و استثمار فیزیکی زندگی بسیاری از زنان، در حال طغیان است. این طغیان فضاهای گوشه گیری و حس قربانی بودن را که نتیجه تجربیات منجر به درد، گناه، ترس و مرگ می باشد را کنار گذاشته و در مقابل، مبارزه بر علیه تجربیات منفی، ما را پر صلابتر می کند.
بسیج توده ای در روز جهانی ۸ مارس ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ که مشخصاٌ روز بین المللی زنان کارگرهست، صدها هزار زن در کشورهای مختلف، به ویژه در آرژانتین، اروگوئه و پاراگوئه، راهپیماییها و اعتصاباتی را که بزرگتر، قویتر و شادتر از آنچه که ما از دهه های گذشته بهخاطر داریم، برگزار گردند. اما قدرت این قیام فقط به خاطر تظاهرات ها و اعتصابات نیست، بلکه مهمتراز آن جریانی است که در طول پنج سال گذشته در بحبوحه چالشها و سازماندهی گسترده در برخورد با خشونت چند وجهی بودن پدرسالارانه که بخشی از تجدید دوباره استعمار سرمایه داری که بدن و حیطه های زنانه را به انقیاد کشیده اند.
زنان قدرت خود را در تکرار مبارزات و گستردگی آن نشان داده اند، از جمله تحول در نهادهای دانشگاهی (در شیلی) ؛ تحصن در بانک ها و پارلمان ها (در آرژانتین)؛ کسانی که شورش های محلی (در مکزیک) را برانگیخته و رهبری فضاهای شهری را اشغال کرده و علیه نظامی شدن مبارزه می کنند (در برزیل). با این حال، تاریخ معاصر بنا بر دیدگاه های مسلط تمایل به بی اعتنایی نسبت به قدرت روزافزون ما دارد. این قدرت نتیجه درهم تنیدگی خواسته ها همراه با تجدید اتحادمان و همچنین نادیده گرفتن دفاع از خودمان و چگونگی تغییراتی را که در زندگی روزمره مان بوجود آورده ایم میباشد.
روایتهای جدید مبارزه
نقش سازمان خودگردان زنان در قالب روایت های کهنه سرمایه داری مردسالارانه که امروزه در چهارچوب دستورات انتزاعی، خشن و جهانی سرمایه مالی بیان می شوند، نمی گنجد. بنابراین برای آشکار ساختن نقش زنان و روشی برای ادامه گفتگو، سه جریان در بطن قیام جاری را باید توضیح داد. اول اینکه، چگونه از انرژی خود برای احیای یک سیاست گسترده، رادیکال و غیردولتی بدون نادیده گرفتن مسائلی که نیاز به اقدام قانونی دارند، استفاده کنیم. دوم، ایجاد اشکال نوین تجمع و انجمن های کلکتیو که بر ساختارهای پدرسالارانه، استعماری و سرمایه داری حاکم که با اعمال مکانیسم های خشک و سخت برای همکاری و طرد افراد استفاده می کنند، غلبه کنیم. در زمان این نگارش، مسیر آینده در حال گشایش است و به ما امکان می دهد، نه تنها اتحادهای مختلفی را بوجود آوریم، بلکه با فعال نمودن قیام های گسترده و متنوع این فرصت را به ما میدهد که در امور عمومی جامعه دخالتگری کنیم. سوم، ایجاد ظرفیت عملی برای خنثی سازی کنترل اعمال شده بر اذهان و جسم ما، گشایش زمینه های خلاقیت انسانی که در طول تاریخ توسط عقاید و باورهای تحمیلی مدفون شده اند و نهادهای فاسدی که حوزه های عمومی و خصوصی را بصورت دوقطب جدا از هم در می آورند (مانند خانواده و محل کار، ازدواج و نمایندگی سیاسی، بازارهای مردمی و انقیاد مالی).
ما بطور مشخص از منطقه جنوبی آمریکای لاتین می نویسیم. ما همچنین شاهد همسویی میان مبارزات خودمان در آکسیون ها و صدای میلیون ها زن که حداقل در۵۰ کشور در سراسر جهان قیام کرده اند، هستیم: از بولیوی تا مکزیک تا ایرلند، از ترکیه تا اسپانیا، از اکوادور تا ایتالیا، از کره تا پرو. ما در یک ائتلاف به معنای قدیمی کلمه نیستیم. ما بخشی از امید برای یک نافرمانی بین المللی در عمل هستیم. ما زندگی روزمره را که سرشار از خشونت می باشد، نفی می کنیم و این معضل را که برزندگی عمومی سایه انداخته، افشاء می کنیم. عنصر اساسی سلطه که از طریق خشونت اعمال می شود، مختل شده: این سلطه که باعث جدایی زندگی عمومی از حوزه خصوصی شده و می تواند گسست بین تولید (کالاها و سرمایه) و باز تولید تمام عرصه های زندگی را توضیح دهد.
از این چشم انداز می توانیم دریابیم که چگونه امروزه هزاران زن در گروه ها، تجمعات و انجمن ها گرد هم آمده، تا آزار و تجاوز به بدن زن را محکوم کنند، این آسیب ها حتی در مواقعی باعث زن کشی های وحشیانه در خانه، محل کار و زندان ها می باشند. تلاش ما برای به روز رسانی و تجدید نظر در اصل فمینیستی کلاسیک هست: اینگونه امور شخصی، امری سیاسی هم هستند. ما در حال از هم پاشیدن نقش انتزاعی فرد به عنوان (مصرف کننده، رای دهنده) هستیم وبا بازنگری درک خود از امور اجتماعی به عنوان فرصتی برای تلاش در جهت حفظ زندگی روزمره می باشیم. صداهای بسیاری که به زبانهای مختلف سخن می گویند، هر کدام بازگو کننده موقعیتهای خاص و زمینههای گوناگون می باشند. این واقعیت در عرصه وسیع مبارزاتی و اختلافات ما بر سر توانایی نیروها و مقدار کار روزانه، تضمین کننده ادامه زندگی فردی و جمعی ما می باشد. ما زندگی روزمره را مهم دانسته و به شیوه های مختلف سیاسی از آن دفاع می کنیم.
در طول پنج سال گذشته ما گفتمان نوینی را ایجاد کرده ایم تا بطور جمعی درباره نارضایتی ها و حملات وارده به زنان که متاسفانه در آن متخصص شده اند، به شکل دسته جمعی سخن بگوییم. زندگی روزمره همگی ما از طریق لایه های انباشته شده سکوت و درد به هم پیوند می خورد. لایه های روابط مردسالارانه ای که امروزه با مقاومت سیاسی ما در برابر آنها، یکی پس از دیگری برداشته می شوند. تأثیر این مبارزات سیاسی، فوری است: زیرا مبارزات ما واکنشی زنجیره ایی و مختل کننده در مقابله با قالب های از پیش ساخته شده برای طرح «شکایات » و «خواسته ها» که به عنوان نوعی مهار سیاسی نئولیبرالی به شهروندان ارائه شده، می باشد.
بنابراین «اینتسکشنالیتی»(۴) جدیدی به وجود آمده، که اختلافات و رقابت میان ما را برای دستیابی به منابع محدود و امتیازات کوتاه مدت ، مورد حمله قرار داده و تاثیرات منفی این سیاست های دولت ها را کم اثر می کنند. ما تظاهر به برابری و یا اینکه در شرف برابر شدن هستیم، نمی کنیم. ما در مقابل، کم کم در زمان های مختلف، از طریق خواسته های قاطع و بعضی اوقات از طریق گسست هایی که به نظر بی اهمیت ولی مملو از تنش و نیرو هستند، با حرکت های کوچک دست به مبارزه جدی می زنیم. اشکال گوناگون مبارزاتی ما مظهر چالشگری و خنثی سازی بخش های سخت قدرت هست که در قالب های کهنه سه گانه مردسالاری، استعمار و سرمایهداری جای گرفته اند. ما با حرکت جمعی خود سعی در ساختن بنیادی مشترک داریم تا بتواند از سرای جدید فمنیست ها حمایت کند. ما کم کم به هم نزدیک شده تا کمتر احساس تنهایی کنیم، این شامل موجی از حرکات کوچک و متناوب میباشد که با گذشت زمان راه گشایی می کند.
زنان انقلاب فمینیستی میکنند
زنانی که این اقدامات مبارزاتی را رهبری می کنند، متکثر هستند و آنچه که مورد اعتراض قرار می گیرد آنقدر وسیع و گسترده هست که بدون اغراق می توان گفت ما در بحبوحه انقلاب هستیم. چرا این انقلاب هست؟ چگونه آنرا بوجود می آوریم؟
ما چه نوع مخالفت ها و تغییراتی را در درون انقلاب رشد می دهیم؟ چه کسانی بسیج کننده هستند و چه موضوعاتی را در گفتار و عمل بیان می کنند؟ در صفحات بعدی به دنبال بررسی برخی از پاسخها به این پرسشها هستیم. به طور کلی، ما پیشنهاد میکنیم که بین دو جریان اصلی در فمینیسم شورشی تمایز قائل شویم. از یک سو، طیف گسترده ای از مبارزات فرصتی برای دفاع از املاک و زمین ها و آنچه که در حوزه عمومی در خطر هستند را بوجود آورده، و این مبارزات بعضی مواقع توسط زنان پیگیری و یا رهبری می شوند. از سوی دیگر، جدایی غیر مترقبه زنان به ویژه در شهرها، و به دور ازمحیطی که آنان را قربانیانی میداند که درانتظار دولت به عنوان نجات دهنده ما از دست آنهایی که ما را آزار میدهند و می کشند، متوقف کند. ترکیبی از زنان بین نسلی، بهصورت گسترده در خیابان ها، دانشگاه ها، بازارها، محله های پرجمعیت، خانه ها وامکان کاری این خروج را رهبری می کنند.
اولین جریانی که به آن اشاره داریم مربوط به طیف گسترده ای از مبارزات ضد استخراج گری و ضد مصادره می باشد، نه تنها از جنبه کلاسیک سرزمین هایی که توسط شرکت های حفاری معادن مورد حمله قرار می گیرند، بلکه مبارزه بر علیه سلب مالکیت، جابجا کردن مردم، تمرکز زمین در دست مالکانی که دیگر نیازهای مردم محلی را تامین نکرده و این زمین ها را تبدیل به مزارع بزرگ سویا و سایر محصولات صادراتی می کنند. در آرژانتین، پاراگوئه، برزیل ، شیلی و در مقیاسی کمتر در اروگوئه و بولیوی، این به اصطلاح مولد سازی زمین، یک واقعیت دردناک است. صدها هزار هکتار زمین به محصولات صادراتی اختصاص داده شده است که بارها و بارها با سموم قوی سمپاشی می شوند، این سموم ضد علف های هرز، ادامه حیات همه انسانها و سایر جانداران دیگر را به خطر می اندازد.
در سایر نقاط دیگر قاره آمریکا مانند مکزیک، پرو، کلمبیا و اکوادور، گسترش استخراج گری از زمین در تمام جنبه های آن- معادن، سدها، مزارع بادی، حفاری نفت، و استفاده از تکنیک جدید حفاری «فراکینگ»(۵) که جمعیت های محلی را تهدید به نابودی می کند، این روند جدید سلب مالکیت که به نظر نمی رسد متوقف شود، تمام تعادل شکننده زندگی را مختل کرده است. در بیشتر این سرزمینهایی که در معرض خطر هستند، زنان در مبارزه بر علیه سلب مالکیت و عقب نشینی زمین خواران، شدیدترین واکنشها را در دفاع از منافع جمعی انجام دادهاند. صدها هزار نفر علیه پروژه هایی که امکانات زندگی آنها را مصادره و نابود می کنند، سازماندهی شده اند. این مبارزات بدون توجه به توافق هایی که برخی از مردان این جوامع با کنسرسیوم های استخراجی در مقابل وعده های کار مزدی یا سایر مزایای اقتصادی فردی منعقد کرده اند، به وجود آمده است.
مقاومت زنان در برابر سلب مالکیت و استخراج گری منابع طبیعی، باعث لرزش ستون اصلی سازمان دهی اجتماعی سرمایه داری شده است: ساختار مردسالارانه خانواده و جامعه، همچنین خیلی مسایل دیگر نیز دچار لرزش شده اند. انقلاب فمینیستی روش جدیدی است برای ایجاد جامعه ای که در آن نقش دارند و تمرین برای زندگی جمعی بدون تسلیم شدن به کلیشه های رمانتیک که مفهوم اجتماع را محدود به مناطق روستایی و یا بومی می کنند.
ما ادعا نمیکنیم که گروهای وسیع زنان که در همه این کشورها در مناطق مورد تهدید زندگی می کنند، همگی فمنیست شده و به مجموعه ایی از ایده ها و پروژهای مورد نظر ما پیوسته اند. بلکه ما توجه زنان را به ماهیت کلی و ریشه ایی تهاجم سرمایه داری که همه امورات زندگی را کالایی و به عنوان منبع و انباشت ثروت تبدیل می کند، جلب می نماییم. این شیوه سرمایه داری تمام عرصه های استمرار زندگی را در تمام نقاط این قاره دچار خطر نابودی کرده است. این زنان هستند که با این عملکرد ها مبارزه می کنند ، حتی اگر همتایان مردشان بر خلاف آنها عمل کنند. زنان این مبارزات را "در دفاع از زندگی" توصیف می کنند: دفاع از زندگی جمعی، دفاع از رزق و روزی روزانه و ساختن حداقل های لازم برای نسل های بعدی. این یک دفاع سرشار از قدرت است و امکانات مادی و نمادین توسط انگیزه های سرمایه داری تهدید می شوند. درمیان همه این مسائل، نزدیکترین روابط خصوصی بین نسلی در جامعه که تولید مثل ما را از طریق خانواده تنظیم می کند و ثبات روابط اجتماعی ما که از طریق سلسله مراتب تعیین شده، همگی زیر سوال می روند، از جمله رهایی بدن زن تا بتواند حاملگی داوطلبانه خود را ضمانت کند. این همان موضوعی است که خیابان ها، میدان ها و روابط به جنبش و جوش انداخته است این موج اعتراضی انعکاس اش در شهرها و روستا ها، در تصرفات شهری و تصرف زمین های روستایی آغاز گشته است. اما این فقط برای حقوق فردی نیست: در اینجا تمایل ما تکیه بر زنانی است که ادامه زندگی آبرومند را برای همه حفظ می کنند.
ما میتوانیم در مورد دفاع از زندگی به اشکال مختلف صحبت کنیم، نوعی از گفتگو که مبارزات فمینیستی را احیا می کند. گفتار و عملکرد در دفاع از زندگی بر روی این کره خاکی که با امواج بزرگ دیگری از مبارزات زنان برای خودمختاری، و حضور در جنبش به عنوان یک ضرورت برای ابراز وجود خود، پیوند می خورد. این امر به ویژه در مبارزات علیه خشونت مردانه مشهود است؛ یعنی در برابر تجاوزات و آسیبهای متعدد و مداوم، چه غیرمحسوس و چه آشکار، در حوزه خصوصی و عمومی، این خشونت روزانه به طور دردناکی مسبب تکرار زن کشی یعنی مرگ، می باشد.
مبارزه علیه زن کشی و خشونت های مردانه حداقل از سال ۲۰۱۴ میلادی، از طریق بسیج عمومی، محاصره اماکن، شب زنده داری های اعتراضی، و تحصن ها و اشغال ها که به صورت افقی سازمان یافته و توسط هزاران هزار زن شاغل به طور هماهنگ در خیابان های بسیاری از شهرها گسترش یافت. تجربه تلخ مادران سیوداد خوارز(۶)، جایی که کشتار زنان در آغاز قرن به یک بیماری همه گیر تبدیل شد، دوباره در مناطق دور افتاده آمریکای لاتین تکرار شده و با تجربه «مادران میدان دومایو»، که شجاعانه به دنبال پسران و دختران ناپدید شده خود تحت دیکتاتوری ظالمانه آرژانتین بودند، پیوند خورده است.
زنان جوانی که امروز بارها و بارها برای محکوم کردن زن کشی به خیابانها آمده اند، علیه خشونت روزمره و آزار و اذیت خیابانی سخن میگویند، تا بتوانند استقلال بدن خود را به دست آورند، آنها میخواهند زندگی را در دانشگاهها و محلهای اشتغال بازسازی کنند. همگی فریاد می زنند: « نه یک زن کمتر» « ما می خواهیم زنده بمانیم» و با این کلمات آنها وارث دودمان مبارزات مادرانی هستند که به جستجو و دفاع از دختران و پسرانشان تلاش کردند. آنها به عنوان زنانی که مبارزات زنان دیگر را احیا میکنند، خود را در آغاز مبارزات و تلاشهای جمعی آمیخته با درد می بینند. آنها دیگر احساس یتیم بودن نمیکنند، در عوض جمعی تازه به دنیا آورده اند که از آنها حمایت کرده و پناه میدهند. به همین دلیل که اغلب این گفته قدرتمند را تکرار میکنند: «ما نوههای جادوگرانی هستیم که شما نتوانستید آنها را آتش بزنید(۷)». دانش زنان مسنی که شامل (گیاه شناسان، ماماها، دکترها و شفادهندگانی که دانش و زندگیشان را سلب کرده اند) با آنها هنوز زنده است. این دانش یک واقعیت سخاوتمندانه همراه با امکانات فراوانی برای همه ما زنان می باشد.
به همین دلیل است که میگوییم این خیزش که یک انقلاب است: ما بر علیه اشکال جاری استثمار و اطاعت که بوجود آورنده روابطی که علیه خود زندگی است، می باشیم. ما در حال انقلابی هستیم که بی شباهت به جنبش های دیگر، همه چیز را در اطراف خود حس می کند، تکان میدهد و به حرکت در می آورد. این انقلاب از الگوهای سلسله مراتبی مبارزه علیه ظلم استفاده نمی کند. ما در انقلابی هستیم که در حال ایجاد قلمروهای نوینی از هستی می باشد که ما را درمورد آنچه که می خواهیم و فکر می کنیم، به چالش می کشد. ما در شرف یک انقلاب هستیم، زیرا از انزوا در آمده و خود را در میان مهاجران، کارگران مزد بگیر و کارگران خانگی، دانشجویان و هنرمندان، خانه داران، زنان دهقان دارای زمین و بدون زمین، درمان کاران، اعضای اتحادیه ها و رهبران جامعه، می یابیم. زیرا خواهان تغییر همه چیز و متعهد به انجام آنها هستیم، برای اینکه وقتی در میان خودمان و برای خودمان کار میکنیم، وقت فراوانی داریم.
توضیحات:
۱- این کلمه در زبان انگلیسی به معنای استخراج تمام منابع طبیعی و استفاده ناموزن و مخرب می باشد.
۲- ماگما، نوعی از لایه های پس از فوران آتشفشان می باشد.
۳- کلمه کلکتیو به معنای تجمعات غیرهرمی، برابر، با شرکت همگانی، شنیدن صدای تک تک افراد بدون کنترل و رهبر فردی.
۴- در اینجا ترم« اینترسکشنالیتی» به معنای تبعیضات چندگانه و یا چند لایه بر روی فرد و یا گروه اجتماعی
۵- ترم فراکینگ، به معنای نوعی از تکنیک حفاری نفت از لایه های عمیق سنگی با استفاده زیاد آب و فشار قوی آب در استخراج نفت. این تکنیک هم منابع آبی را دچار کمبود کرده و هم باعث آلودگی محیط زیست مردم بومی می شود.
۶- اعتراض مادرانی که دخترانشان در مکزیک به شکل وحشیانه مورد تجاوز قرار گرفته و سپس به قتل رسیده اند. بین سالهای ۱۹۹۳ و ۲۰۱۱ بیش از ۵۰۰ زن جوان ناپدید و کشته شده اند.
۷- جادوگری ریشه تاریخی در آمریکای لاتین و جزایر کارائیب داشته که با جادوگری در اروپا متفاوت است.
*** Authors: Verónica Gago is Professor and researcher at the University of
Buenos Aire and author of Neoliberalism from Below (Duke University Press, 2017).
Raquel Gutiérrez Aguilar is Professor and Researcher at the Institute for Social Sciences at the Meritorious Autonomous University of Puebla. She is the author of many books, including
Rhythms of Pachakuti (Duke University Press, 2014).