در چهار راهِ فصول
نهال ها
از لبخندِ آهوان
و
بر فرازِ گُستره ی آسمان
رقصان
قناری وُ قاصدکان
شاید
شاید
از یاد بُرده ای .....
سر ازپنجره برون کُن
نه
نه
همچون آفتابِ مغرور
از زیرِ ابر
کاین فضیلت
نه در مرامِ توست
همچون
روبهی در پناهِ دروغ
ببین
ببین
این زیبا رویانِ عاشق
همان
زندقیانِ دیروز
همان
کودکانِ مانی
در چهار راهِ فصول
گُل واژه های عشق می بافند هنوز
گرداگردِ کمند ی از جنسِ خشم
برای رزمِ فردا
جایی
بی تلاوتی بر گورت
با
ولوله ی شادی
چه
در ظلِ آفتابِ دشت
چه
در چله ی زمستانی سخت
شاید
شاید
از یاد بُرده ای
غرورِ سرخِ عشقِ
زندقیان را
___________________
زندقی:
اعراب مسلمان به ایرانیان زندقی می گفتند:
یعنی؛ کافر
رسول کمال
29/07/2024
این شعر را با صدای شاعر بشنوید