logo





آهوان سُم‌کوب

جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۲ اوت ۲۰۲۴

مجید نفیسی



برای سکینه پایان

هر بار که آبِ به‌جوش‌آمده
سُم می‌کوبد، سُم می‌کوبد
بر جداره‌ی تنگِ کتری،
جاده‌ی کوبیده‌ی ذهنم را
گله‌ی وحشی هزاران آهوی ناگرفته
پُر می‌کند.

سکینه با لَچک سفید بر سر
لبخند می‌زند
و پیمانه‌ی چای را
تکان، تکان می‌دهد.

"سکینه جان!
آیا هنوز هم در تاریکی بامداد
آتش به دلِ سماور می‌اندازی؟"

انگشتانِ گُر‌گرفته‌ام را
زیر آبِ یخ شیر می‌گیرم.
آتش در دل
اما آهوان سُم‌کوب
همه گریخته‌اند.

بیست‌و‌هفتم ژانویه هزار‌و‌نهصد‌و‌هشتاد‌و‌شش



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد