امروز از سر تصادف نگاهی انداختم به یکی از مصاحبه های«سعید راد» در یکی از سایت ها.«محمد خاتمی» وزیر ارشاد وقت، چگونه دست آدم های زیر دستش را باز گذاشته بود که بدون هیچ گونه صلاحیتی دست به تصفیه دست اندر کاران سینمای «دهه شصت»قبل و بعد بزنند. بهشتی و انوار دو تن از مدیران بگیر ممیزان دهه شصت هستند که هنوز پست های کلیدی را در چنگ دارند. محمد خاتمی وزیر وقت دست آن ها را باز گذاشته بود که بازیگران و کارگردانان آنزمان را خانه نشین کنند. یا فضا را آنچنان تنگ کنند که دست به مهاجرت بزنند. بهروز وثوقی، امیر نادری، سعید راد، زکریا هاشمی، پرویز کیمیاوی، شهره آغداشلو، کورش افشار پناه، بهمن قبادی، فرزانه تاییدی، فرخ غفاری، بازیگران و کارگردانانی از این دست هستند. وقتی سعید راد در پاسخ به مصاحبه کننده گفت که قرار بوده در فیلم«ناخداخورشید» ناصر تقوایی بازی کند، اما ممیزان به او اجازه بازی ندادهاند، دلم گرفت و در خشم شدم، وقتی از زبان فرزندان ناصر ملک مطیعی و فردین شنیدم که ممیزان وزارت ارشاد آن ها را ممنوعالتصویر کرده اند، در خشم شدم ، وقتی شنیدم که خانه فروزان را غصب و او را خانه نشین کرده اند ، در خشم شدم.وقتی شنیدم انوار و بهشتی اعوان و انصارش برای دست اندرکاران سینما«پرونده»جور کرده اند، در خشم شدم. وقتی از زبان فرزندان ناصر ملکمطیعی و فردین شنیدم که انوار و بهشتی زده اند زیر عملکردشان و بر آن هستند که خود را تبرئه کنند، در خشم شدم .
من یک رمان بلند از محسن مخملباف خواندهام، رمان گرچه متآثر از محمود دولتآبادی بود، اما علیرغم آن با توفیق زیادی همراه بود. مخملباف در حیطه کار سینمایی هنرمندی است خلاق، من سه فیلم این فیلمساز را در پاریس زمانی که بهروی اکران عمومی آمده بود، دیدم، مخملباف بهعنوان یک اصلاح طلب فشار بهحدی بود که دست آخر مجبور به ترک وطن شد.اکنون زمان آن رسیده است که بنشیند و صادقانه در باره نقش خود در اوایل انقلاب، نقشی که خود به عنوان یکی از مسولین در رابطه با گسست سینمای فارسی بازی کرده بود، بدون هیچ پرده پوشی برای هممیهنان باز گوید، همچنین تجربیات سینمایی اش . اینکه چرا کارگردان خلاقی همچون «محمد رضا اصلانی » فیلم نساختهاست، چرا کار گردانان خلاق ایران برای به اکران آوردن آثار سینمایی شان با محدودیت مضاعف رو به رو بوده اند، چرا بازیگری با تجربه همچون «بهروز وثوقی»مجبوربوده است سال ها در غربت بماند و علیرغم تقاضای «عاطفی»از دیدار مادرش محروم بماند. محسن مخملباف برای مخاطبان میهنمان توضیح دهد وزارتخانه ارشاد بهطور اعمم،مسؤلین و ممیزانی همچون انوار و بهشتی چه نقش مخربانه و بازدارنده در تولیدات سینمایی ایفا کرده اند و می کنند. چرا در هر مصاحبه ای «از موضع قدرت »هنوز از خط و نشان کشیدن برای دست اندر کاران هنر هفتم ابایی ندارند.اساسن انوار و بهشتی آیا صلاحیت این را دارند که در باره سینمای مؤلف نظر بدهند. مخاطب از مخملباف بهعنوان یک نویسنده و کارگردان می خواهد نکاتی ازاین دست را برای او باز گوید .شکستن سکوت بیان شهامت است.این حد اقل چیزی است که مخاطب از او انتظار دارد .
«جمال امید»از منتقدان بنام سینما تجربیات خودش را با مخاطب در میان بگذارد .لازم است در این جا از دوستان بزرگوار م«ناصر راعتی: شاعر، مستند ساز، مترجم ، داستان نویس،منتقد با ارزش سینما و ادبیات» و «علی امینی:نویسنده، مترجم و منتقد با ارزش سینما» بخواهم که اطلاعات و تجربیات غنی ای را که در حیطهی سینما در اختیار دارند، برای مخاطبان میهنمان باز گویند. اکنون. زمان آن رسیده که مخاطبان و دوستداران سینما و ادبیات در یابند که جامعه هنری بهطور کلی تا چه اندازه با مشکلات عدیده رو به رو بوده اند . نقش سانسور و ممیزی چه تاثیرات مخربی در جامعه هنری ما ایفا کرده است. به امید روزی که سایه سانسور و ممیزی از سر نویسندگان و هنرمندان برداشته شود و ممیزانی همچون انوار و بهشتی در دادگاه صالحه محاکمه شوند.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد