مخاطب من بگذار برای تو از زنانی بگویم که به دلایل واهی در بندند؛ زنان گیلانی، همان هایی که همزمان این جا آن جا در آن شب هول بازداشت شدند. مجسم کن مخاطب من شبی از شبها در خانهای، فارغ از کار روزانه بریزند به خانه ات در هوای زمهریر شب به ضرب و شتم ترا به بازداشتگاه منتقل کنند. بهیاد داری زنان بازداشتی را بهیاد داری، نامشان را بهخاطر بسپار. سالگرد مرگ«مهسا امینی» دخت ایران. هجوم شبانهی مآموران. بگو از چه می هراسید، فردا آفتاب سر نزده زنانی با قلبی سرشار از عشق به همنوع به کف خیابان بیایند و آزادی را فریاد کنند: زن آزادی حق ماست، آزادی بیان، آزادی پوشش، مذهب، حق انتخاب. بگذار آنگونه که می خواهم زندگی کنم، رها از زنجیر بردگی، رها از قید و بند سنت ها. آزادهام، من آزادی را آسان بهدست نیاوردهام، برای آن جنگیدهام، من و خواهرانم در سراسر خاک میهنمان برای بهدست آوردن آزادی جنگیده ایم. خواهران و برادرانم در بندند. از شرق و غرب و از جنوب .اینک ما گیلانیها از خطه ی شمال.
این سرزمین سبز خواهد شد، این سرزمین به برکت زنان جوان میهنمان سبز خواهد شد. شریفه محمدی، نازنین شریفه محمدی، زاده میانه، ساکن رشت به اعدام محکوم شدهاست. خبر داری مخاطب من خبر داری؟ دختی از دختران میهنمان .نویسنده از خود می پرسد از چه رو شریفه در بند است، ظاهرن به او تفهیم اتهام شده است. گرایش به تشکلهای کار گری؛ تشکلی که هنوز انسجام پیدا نکردهبود، از هم پاشیدهاست. مخاطب بهخوبی به این امر واقف است که تشکیلات سندیکایی از حقوق کارگران دفاع می کند .از خود میپرسد گیرم که شریفه محمدی «همچون مدافع حقوق کارگران» زمانی هرچند کوتاه در تشکلی که متاسفانه هنوز شکل نگرفته از هم پاشیده بود، مجرم شناخته شده و بد تر از آن با زدن انگ «بغی» به اعدام محکوم شده است. شریفه «باغی» است؛ اتهامی تازه است که "رژیم" برای سرکوب مخالفان احتمالی بهکار میبرد.
اعدام، حکم اعدام، دولت ها عوض می شوند، «اصلاح طلب ها و اصول گراها»در مضحکهای به نام انتخابات نمایشی سعی می کنند با وعدههای دروغین مردم را پای میز انتخابات بکشانند. رژیم هر بار که احساس خطر می کند دوباره ماشین سرکوبش را کار می اندازد. پیشتر «قاضی مرگ عمدتا در مرکز حکم اعدام صادر می کرد. اما حالا در غالب شهرها رژیم دست قضات را باز گذاشته که خودسر حکم اعدام صادر کنند. حکم اعدام شریفه محمدی نمونه تازهای از محاکمات اینچنینی است؛ بی آنکه سندی مبنی بر «باغی»بودن او محرز باشد؛ بهانه ای که یک بار دیگر رژیم ماشین مرگش را بهکار بیاندازد.
مخاطب حق دارد بپرسد از چه رو زنان آزاده گیلان در سالروز مرگ مهسا امینی در یک تهاجم هماهنگ بازداشت شدهاند؛ بدون هیچ مجوز و حکمی ماموران رژیم به خانه هایشان ریختهاند و به ضرب و شتم آن ها را روانه سلول های انفرادی کرده اند.بازجوییها ی شبانه همراه با شکنجه جسمی و روانی. ماشین سرکوب رژیم یک بار دیگر زنان آزاده میهنمان را زیر ضرب گرفته است. زندانیهای زن در «اوین»؛ عناصر مقاومت دست به اعتصاب غذا زده اند و هم اکنون تحصن کرده اند؛ زنانی متعهد و شجاع و قابل تقدیر. مخاطب از خود میپرسد به کدامین جرم هنوز آنها در بندند؟ اساسن چرا باید در بند باشند؛ بهخاطر آزادی بیان، بهخاطر آزادی عقیده؛ بهخاطر شرکت در اجتماعات، بهخاطر تظاهرات خیابانی، به خاطر دفاع از حقوق فرهنگیان، بازنشستگان، بهخاطر حق اعتراض به حجاب اجباری، بهخاطر دفاع از حقوق زحمتکشان و کارگردان.
مخاطب از خود می پرسد از چه رو است که حاکمان در قلمرو حاکمیت خود با استفاده از ماشین سرکوب سر های فرزندان میهنمان را زیر گیوتین می برند. آنان هیچگونه اعتراضی را بر نمی تابند. شریفه محمدی اولین قربانی نیست، آخرین نیز نخواهد بود .تا زمانی که این چرخه مرگ بهراه است، این سیر بازداشتیها و محاکمات ناعادلانه ادامه خواهد داشت. نامهی خبری نویسنده شجاع میهنمان «سپیده رشنو» نمونهای از جو فشار مضاعف بر زنان آزاده میهنمان است. یا آزار قضایی شاعر و خواننده شجاع میهنمان «توماج صالحی» یا محاکمه ناعادلانه پشت درهای بسته«پخشان عزیزی» فعال مدنی، روزنامه نگار، مددکار اجتماعی، تازهترین نمونه دادگاهای فرمایشی از این دست است. حاکمان بهجای قدردانی از پخشان عزیزی بهخاطر خدمات عدیدهاش به مردم کردستان، نه تنها او را بازداشت، بازجویی و محاکمه کرده است؛ در یک محاکمه عجولانه حکم اعدام این بانوی خدمتگزار مردم را هم صادر کرده است. چه عدالتی!
زندانیان گیلان، اوین، کرج و دیگر زندانیان در سراسر شهرستانها و شهرکهای ایران باید بیدرنگ و بدون سپردن وثیقهای آزاد گردند. این خواست مخاطبان میهنمان است. چرخه مرگ باید متوقف شود .هر نوع اذیت و آزار و فشار مضاعف شریفه محمدی جهت اعمال اعتراف اجباری محکوم است. مخاطبان میهن از قبل اعلام می کنند؛ اعترافات اجباری چه از طرف شریفه محمدی باشد چه پخشان عزیزی چه بانوان شجاع گیلانی بههر رو به هر شکلی فاقد اعتبار است. عاملان و آمران آن ها باید در دادگاهای بینالمللی صالحه محاکمه شوند.
محاکمه شریفه محمدی و پخشان عزیزی محاکمه زنان ایران است، محاکمه سندیکاهای کارگری است، محاکمه فرهنگیان است، محاکمه زحمتکشان است. دیری است که مخاطبان میهنمان خط بطلان به محاکمات از این دست کشیده اند. شریفه محمدی، پخشان عزیزی آزاد باید گردند. سپیده رشنو پشت میز کارش بی هیچ خودسانسوری بهکار خلاقه بپردازد. طرح های بدیع و زیبایش در گالری ها به نمایش گذاشته شود. هیچوقت دغدغه این را نداشته باشد که آثار خلاقه اش از دم تیغ سانسور بگذرد و یا به خاطر حجاب اجباری جهت گذراندن «حبس» خودش را به زندانبان ها معرفی کند .زنده باد آزادی بیان و قلم بدون هیچ حصر و استثنآ. زن زندگی آزادی،عدالت اجتماعی.
پاریس،۲۶ژوییه ۲۰۲۴,محسن حسام.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد