ترجمه زیر مصاحبه کلر برانیگان با سیسیلیا پالمیر، یکی از پایه گذاران جنبش فمنیستی «نی اونا منوس» (۱) و سازمان دهنده اعتصاب ۸ مارس در بوئنوس آیرس، آرژانتین می باشد. این مصاحبه در سایت اینترنتی سازمان «نکلا» به چاپ رسید.***
کلر برانیگان : یک سال گذشته چگونه رشد و تغییر کرده است؟ آیا اعتصاب بخشی از یک جنبش بزرگتر زنان است؟
سیسییلیا پالمیرو :از ابتدای جنبش «نی اونا منوس»، ما این رویا را داشتیم که اعتصاب برای زنان به چه شکلی خواهد بود و چگونه تاریخ نگاری مردانه، به «تاریخ» سیاست فمینیستی توجه کرده واین نگرش بتواند به تمام اموری که از زنان وقت و انرژی می گیرد و تا کنون نادیده گرفته شده است، بپردازد. این گفتگوها در میان جمع ما «نی اونا منوس» از سه سال قبل در یک مهمانی شروع شد و حتی قبل از تشکیل این جمع، این ایده مانند یک کارهنری، خطوط کلی اش ترسیم شده بود.
در ۳ اکتبر ۲۰۱۶، زنان لهستانی به دلیل قانون سقط جنین دست به اعتصاب زدند. این لحظه ای بود که رویای ما شروع به شکل گیری کرد. در ۸ اکتبر ۲۰۱۶ در آرژانتین، لوسیا پرز، یک دختر 16 ساله به طرز وحشیانه ای مورد تجاوز، شکنجه و قتل قرار
گرفت. مجرمین از شیوه «ایمپالادا»(۲) که نوعی شکنجه استعماری در جریان تفتیش عقاید [اسپانیا] در قاره آمریکا بکار گرفته می شد، استفاده کردند. این زن کشی در شهر ماردل پلاتا(۳) اتفاق افتاد ، جایی که مافیای مواد مخدر و باندهای نئونازی حضور چمشگیری دارند و توسط جنبش ضد زن دست راستی ها و دولت محلی تقویت می شوند. در ۹ اکتبر ۲۰۱۶، تظاهراتی که [درمار دل پلاتا] توسط نشست ملی زنان آرژانتین سازماندهی شده بود، به شدت موردسرکوب پلیس قرار گرفت.
ما توانستیم ناهنجارترین اشکال زن کشی، تجاوز جنسی، و خشونت فیزیکی را با اشکال گوناگون استثمار روزمره که در متن روابط نئولیبرالیستی وجود دارد، پیوند زنیم. همزمانی خشونت پلیس ، خشونت جنسی، و تاریخ مهم ۱۲ اکتبر - سالگرد ورود کریستف کلمب به قاره آمریکا، ما را وادار به اقدامی فوری نمود. در ۱۳ اکتبر، جمع «نی اونا منوس» تصمیم به اعلام اولین اعتصاب ملی زنان همراه با بسیاری از گروههای دیگر از طریق یک مجمع عمومی که در اتحادیه کارگری (کنفدراسیون کارگران اقتصاد مردمی ) (۴) گرد آمده بودند، سازماندهی شد. ایده اعتصاب در فضای مجازی پخش شد و در عرض پنج روز ما اولین اعتصاب ملی زنان را در ۹ اکتبر ۲۰۱۶ سازماندهی کردیم. ما تمام فعالیت های دیگر را برای یک ساعت متوقف کردیم و به طور گسترده در سراسر آرژانتین و آمریکای لاتین همزمان با تجمعات همبستگی در شهر نیویورک دست به تجمع زدیم. آن روز مهم به نقطه عطفی در تاریخ فمینیسم آمریکای لاتین تبدیل شد، زیرا ما توانستیم انواع مختلف خشونت علیه زنان را عیان کنیم.
اعتصاب زنان با اعتصاب هایی که به طور سنتی توسط اتحادیه ها رهبری می شوند، متفاوت است، زیرا کار ما [به عنوان زنان] به شغل ما محدود نمی شود، این کارسخت ما، عاطفی هم هست. اعتصاب نشان داد که عشق و علاقه، کار خانگی، تولید مثل و مراقبت از خانواده واقعاً کار پر زحمتی هست و نباید آنها را وظیفه و بی اهمیت انگاشت. ما در این اعتصاب بهعنوان سوژه - و نه ابژههای تاریخ – مطرح شدیم: اعتصاب این فرصت را به ما داد که از قربانیان به بازیگران در زمینه اقتصادی و تولید نظم فکری و مادی جامعه تغییر کنیم. این نوعی مداخله گری مستقیم است. این اشاره به قدرت و نقش تعیین کننده ما در اقتصاد جهان دارد. با نیروی ارزان کار ما در بازار، تفاوت پایین ۲۷ درصدی دستمزد زنان در مقایسه با مردان در آرژانتین و نادیده گرفتن کار خانگی، ما اقتصاد سرمایه داری را زنده نگاه میداریم ولی ما می توانیم سرمایه داری را هم پایین بکشیم.
پس از اولین اعتصاب ملی زنان در اکتبر 2016، جنبش ما خواستار یک فراخوان همکاری جهانی شد و به این ترتیب ما توانستیم اولین« اعتصاب بین المللی زنان» (۵) در ۸ مارس ۲۰۱۷ را با شرکت زنان در بیش از ۵۰ کشور جهان سازماندهی کنیم. زنان در تمام کشورهای آمریکای لاتین در این اعتصاب شرکت کرده و این به یک لحظه تعیین کننده در تاریخ انقلاب های ما تبدیل شد،
به ویژه با در نظر گرفتن این که منطقه ما بعنوان آزمایشگاهی موثربرای جدیدترین سیاستهای نئولیبرالیستی می باشد. این انترناسیونالیسم جدید که از جنوب جهانی (۶) سرچشمه گرفته، ما را بر آن داشت تا خواستههای تمام زنان را با پیشینههای بسیار متفاوت در نظر بگیریم. ما این فرآیند را به عنوان رادیکال سازی از طریق فراگیری وسیع توده زنان توصیف میکنیم. این اتحاد بیسابقه ایی که زنان را از طریق سراسری، همتراز و خواهرانه در گوشه و کنار جهان به هم پیوند داده، ما را در شناسایی روند های جهانی خشونت علیه زنان توانمند ساخته است.
تجربه «اعتصاب بین المللی زنان» نه تنها تاثیراش بر سیاست بطورکل بلکه در سیاستهای خردتر و از جنبه زنده بودن ارگان های انقلاب در سطوح مختلف موفقیت آمیز بوده است. دومین دوره اعتصاب بین المللی در ۸ مارس ۲۰۱۸ بطور گسترده تر و قدرتمندتر انجام شد. این ایده در حال حاضر همگانی و بخشی از تفکر عمومی شده است.
کلر برانیگان: در حال حاضر سازماندهی برای اعتصاب در سرتاسر آرژانتین و سایر کشورهای آمریکای لاتین در قالب تجمعات مردمی برگزار می شود. می توانید در مورد این گردهمایی ها و چگونگی آنها صحبت کنید؟ برگزارکنندگان چگونه توانستهاند حضور گسترده مردم را درهر دو شکل مجازی و حضوری همراه داشته باشند؟
سیسیلیا پالمیرو: ما از آغاز از طریق گردهم آیی عمومی مردمی، جنبش را سازماندهی کرده ایم. تجمعات ما نوعی دموکراسی مستقیم بدون سلسله مراتب نمایندگی می باشد. « نی اونا مونوس» فقط صدای افرادی که امتیازات اجتماعی ندارند را نمایندگی نمی کند بلکه صدای آنها را تقویت می کند.
ما در گردهم آیی ها برای ایجاد یک صدای فرا گیرهمگانی، خواسته ها ، پیشنهادات و ایده های خود را مورد مذاکره و بحث قرار می دهیم. تجمعات فضاهایی هستند که فرآیند تصمیم گیرهای غیرهرمی(افقی ۷) را تضمین می کنند. از آنجاییکه این انقلابی مجازی است، از آنجاییکه حضور فیزیکی برای ما اساسی است، بیشتر فعالیت های ما در خیابان، خانه، محیط کار، مدرسه و در سطح ایالتی رخ می دهد. تمام صداها و همه انسانها مهم هستند. از آرژانتین تا سایر نقاط مختلف جهان، اجتماعات شکل اصلی سازماندهی این جریان فمینیستی جدید می باشد. ما روشی خواهرانه در فراز و نشیب های مبارزاتی داریم، خواسته های همگانی ما در پیوند و تلاقی روابط غیرهرمی(افقی) و رهایی از گفتمان صاحبان قدرت و مالکیت خصوصی می باشد. زنان جهان این فراز و نشیب ها را در شکل گیری تظاهراتهایی به گستردگی اقیانوس و اقدامات فراملی سازمان میدهند. برای ما تاثیر سازماندهی اعتصاب در روز تاریخی ۸ مارس و آنچه پس از آن روز باقی می ماند، ارزشمند است. در این فرآیندها ما تحت نفوذ نوعی متفاوت از ایجاد قدرت هستیم که بنا بر قرار دادهای سرمایه داری بدست نیامده است.
کلر برانیگان : در چندین دهه گذشته ، جنبشهای زنان و جنبشهای تحت رهبری زنان، مانند جنبش مادران «د پلازا د مایو»(۸) و جنبش کارگران بیکار، نقش مهمی را در آرژانتین و نقاط دیگر آمریکای لاتین ایفا کرده اند. آیا شما این حرکت و لحظه را متفاوت می بینید؟ آیا ما شاهد ظهور فمینیسم جدیدی در آمریکای لاتین هستیم یا ادامه آن «د پلازا د مایو» است؟
سیسیلیا پالمیرو : جنبش «نی اونا مونوس » ادامه بدعت انقلابی سیاست فمینیستی در آرژانتین می باشد. ما دختران نافرمانی های آنها هستیم. ما همان لوکاها یا زنان دیوانه هستیم، یعنی همان القابی را که به مادران «د پلازا د مایو» می دادند. ما وارثان «ناپدید شدگان» و سازمان های فمنیستی قبل ازخود هستیم. ما این ارثیه را به یک زبان سیاسی که در شعر و ادبیات رنگارنگ و متفاوت آموزش دیده است، تبدیل می کنیم، جنبشی که من دوست دارم آنرا زبان دیوانگان بخوانم که با استفاده نقادانه از ابزار و تکنولوژی ارتباطات تقویت می شود.
در تاسیس فمینیسم ۹۹ درصدی ها، ما از طریق مشارکت همگانی در مبارزات و پیوند با یکدیگر رادیکالیزه می شویم. افراد جنبش کارگران بیکار آرژانتینی در تجمعات ما حضور زیادی دارند، درخواست های ما در سازمان های کارگری اقتصاد غیررسمی، دقیقتر می شوند. این یک اتحاد ضروری برای ما می باشد، زیرا بیکاری هر روزه افزایش می یابد و زندگی ما در معرض خطر هست. مبارزه برای حقوق انسانی که مادران و مادر بزرگ ها در « پلازا د مایو» آغاز کردند، هسته اصلی خواسته های ما می باشد. ما خود را یک سازمان حقوق بشر فمینیستی می دانیم. مادرها با حضورفیزیکی شان در تجمعات و راهپیمایی ها حمایت خود را از مبارزات ما ، نشان می دهند. ما با تکیه برتجربیات وشناخت تبارشناسی مبارزات گذشته زنان توانسته ایم به تحلیل مبارزاتی برای مقابله با تضادهای اجتماعی کنونی که ناشی از بهره کشی و استثمار می باشد، دست یابیم.
به طور مشخص تر، در مورد مادرها و کارگران بیکار، مبارزه آنها واکنشی بر علیه دو مرحله خاص نئولیبرالیسم می باشد: اولین آزمایش نئولیبرالیسم در دهه ۷۰ میلادی در دوران آخرین دیکتاتوری مدنی- نظامی بود و مرحله دوم در دهه ۹۰ میلادی همراه با دموکراسی های نئولیبرالی بود. ما اکنون با سومین مرحله انباشت ثروت از طریق سلب مالکیت که آغاز مرحله جدیدی از نئولیبرالیسم را آماده میسازد، روبرو هستیم. آرژانتین و آمریکای لاتین، همانطور که در دهه ۷۰ و ۹۰ اتفاق افتاد، آزمایشگاهی برای تمرین این نوع از بهره کشی های جدید می باشند تا در سطح جهانی به کار گرفته شود.
این موج جدید فمینیسم را که برخی آن را موج چهارم یا فمینیسم ۹۹ درصدی نامیده اند، می توان فمنیسم از پایین نیز خواند، زیرا که جنبش مردمی با مشارکت قوی جمعیت های به حاشیه رانده شده که بیشترین آسیب را دیده اند، همراه می باشد. فمینیسم مانند گذشته نه تنها در دانشگاهها، احزاب چپ گرا و سازمانهای غیردولتی، بلکه در زاغهها، روستاها و در دفاع ضد استعماری از زمین(۹) شکوفا میشود. قابل توجه هست که چگونه ابزارهای ضروری مبارزه در این موج جدید [زنان] رشد یافته و در شیوه های عملکردی روزمره نسل پیر و جوان موثرو مختل کننده نظم حکومت و تغییر دهنده نحوه نگرش عموم مردم از فمینیسم می باشد. بدین دلیل است که امروز، فمینیسم رادیکال ترین و محبوب ترین جنبش اجتماعی در قاره ما می باشد. این انقلابی است که از پایین ، از جنوب و از حاشیه به مراکز سراریزمی شود.
کلر برانیگان : کمی در مورد جنبش « من- هم»(۱۰) صحبت کن و چگونه این جنبش در میان فمنیست ها و دیگران در آرژانتین دیده می شود. آیا شباهت ها یا پتانسیل ایجاد ائتلاف بین این دو جنبش « من-هم»و « نی اونا منوس» می بینید؟
سیسیلیا پالمیرو: فمینیسم آرژانتینی بسیار متنوع است، اما میتوانیم تأکید کنیم که ما این کمپین «من- هم» را از نظر بر ملا ساختن خشونتهای شونیسم مردانه در همه سطوح دنبال می کنیم. این واقعیت را باید متذکر شد که فارغ از طبقه اجتماعی و امتیازات، همه زنان، کارگرند و همه ما تحت ستم هستیم، ولی دیگر تنها نیستیم. ما در حال ایجاد پل هایی بین قرصت های مختلف مبارزاتی خود هستیم. ما همچنین کارزار محلی در رابطه با جنبش « من-هم» را در آرژانتین داشتیم، زنانی که از مردان قدرتمند در حرفه نمایش وسینما آسیب دیده اند، این سوء استفاده را محکوم و بر ملا کرده اند. ما خود را قدرتمند می سازیم و باید مبارزات را با در نظر گرفتن ناهمگونی ها و نقاط تلاقی ها به هم متصل کنیم. مهم این است که خشونت جنسی را از درهم تنیدگی بسیار پیچیده خشونت های مردانه که در هسته سیستم سرمایه داری عمل می کنند، جدا نکنیم.
کلر برانیگان : به نظر می رسد که بخشی از موفقیت پشت جنبش «نی اونا منوس»، ناشی از توانایی سازماندهی در سراسر طیف مترقی- سیاسی برای ایجاد یک ائتلاف قوی، فمینیستی بوده است. چه توصیه ای برای فعالان در ایالات متحده که در تلاش برای ایجاد جنبشی مشابه هستند، دارید؟
سیسیلیا پالمیرو : اعتصاب بینالمللی و سایر اقدامات جهانی که هنوز در حال شکل گیری هستند، فرصتهای برجستهای را برای بیان یک جنبش جهانی فمینیستی که قادر به تغییر همه چیز است، فراهم می سازند. بنا بر تجربه ما، سازماندهی در اجتماعات آزاد و ضمانت در بر گیرندگی همه صداها و انسان ها مهم هستند. ما از یکدیگر یاد گرفته و مبارزات یکدیگر را به خود متعلق می دانیم. ما باید با درک عمیقی از تفاوت ها و تضادها در میان خود همدلی ایجاد کنیم. بسیار مهم است که همزمان با به چالش کشیدن نظم موجود، ایده های جامعه مورد نظر خود را عملی سازیم.
در شرایط سرمایه داری پدرسالارانه، اجتناب از کارهای سیاسی که باعث انباشت قدرت شخصی و رقابت های گروهی است چالش انکیز می باشد. اگر دنیایی متفاوت می خواهیم، این مسئولیت ماست که هر لحظه آن را بسازیم. ذهنیت های سرمایه داری و ناخودآگاه استعمارزده ما ، یکباره با سحر و جادو از بین نخواهند رفت، بنابراین باید از زن ستیزی و تعصبات خود بسیار آگاه باشیم و این خصوصیات را در خود از بین ببریم. برای ما این امر شخصی، در عین حال سیاسی است و نباید نقش عوامل تاثیر گذار را در حیات انقلاب دست کم بگیریم.
یاداشت ها:
۱- «نه یک مرگ بیشتر و نه یک زن کمتر»
Ni Una Menos movement (نه یک زن کمتر)
۲- Empalada
۳- Mar del Plata
۴-Confederation of workers of the Popular Economy
۵- National Women’s Strike
۶- Global South
۷- Horizontal
۸- Madres de Plaza de Mayo, Argentina
۹- Mother Earth
۱۰- Me Too movement