logo





این فیلم ساختگی نیست

گیدئون لوی ـ الکس لواک
شیوۀ جدید ارتش اسرائیل برای انتقال زخمیها: روی کاپوت داغ جیپ ارتشی

ترجمه : حماد شیبانی

چهار شنبه ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۰ ژوييه ۲۰۲۴

هفته گذشته در اطراف جنین، سربازان اسرائیلی سه فلسطینی مجروح و نیمه برهنه را مجبور کردند روی کاپوت جیپهای ارتشی دراز بکشند، و جیپ برای ارعاب و تحقیر مردم در شهر رژه برود. مقامات ارتشی این حوادث را که برای تحقیر و خوار شمردن انسان صورت می گیرد، کم اهمیت جلوه می دهند



هاشم سلیت فلسطینی، همین هفته در کنار ماشین خود. قبل از این که مجبور شود روی کاپوت ماشلن اسیرکنندگانش بخوابد، دو گلوله به پای او شلیک شد (عکس: الکس لواک)


نه یک جیپ بلکه حداقل سه خودروی مختلف نیروهای دفاعی اسرائیل، و نه فقط یک تیم، بلکه حداقل سه تیم سرباز که باور دارند دستور دادن به فلسطینی‌های مجروح، غیرمسلح و عمدتاً در فهرست تحت تعقیب اسرائیل، درست و قانونی است. در فلسطین دیده شدند. اسیران به زور اسلحه برهنه شدند و خود را تا روی کاپوت سوزان جیپ سربازان بالا کشیدند و در همان حال به بازداشتگاه ارتش منتقل شدند و جان خود را از دست دادند.

ویدئویی که هفته گذشته در سراسر جهان پخش شد، مجاهد عبادی مجروح را نشان می‌دهد که در حال خونریزی است و توسط اسیر کنندگان و تحقیر کنندگانش روی کاپوت یک جیپ بسته و حمل می شود. او کمی بعد بدون هیچ ورقه و مستندی و بدون قید و شرط مرخص شد و به بیمارستانی در جنین برده شد، و هنوز برای زخمهایش تحت درمان است.همانطور که آزادی فوری وی ثابت می کند، عبادی نه مسلح بود و نه در لیست افراد تحت تعقیب ارتش اسرائیل بود. او بدون هیچ دلیلی توسط سربازان مورد و ضرب و شتم و هدف گلوله قرار گرفت. شاید سربازها حوصله شان سر رفته بود و می خواستند با شکار خود رفع خستگی کنند؟ شاید آنها برای انتقام از 7 اکتبر به روالی که در ارتش بدان عادت کرده اند، عمل کردند و شایدهم تصمیم گرفته بودند از مجروحان بعنوان سپر انسانی استفاده کنند.

این کلیپ تلخ، طنین قابل توجهی ایجاد کرد: تماشای یک مرد مجروح و تقریباً برهنه که روی یک سطح داغ بسته شده است، تصورش آسان نیست. البته در اسرائیل بسیار کمتر بازتاب پیدا کرد. سخنگوی ارتش اسرائیل، به نوبۀ خود، طبق معمول، سعی کرد این حادثه را پنهان کند و کم اهمیت جلوه دهد. این سازمان در بیانیه ای اعلام کرد: «رفتار مشاهده شده در این ویدئو با دستورالعملهای ارتش اسرائیل دربارۀ آنچه از سربازانش انتظار می رود مطابقت ندارد» و افزود: «این رویداد در حال بررسی است و با آن برخورد خواهد شد» (مثل هزاران مورد دیگری که هرگز برخورد نشد).

از آنجا که ادعای ارتش مبنی بر این که با تمام انرژی در حال «تحقیق» و «برخورد مناسب با آن» است - به این معنی است که در زبان ارتش مطلقاً کوچکترین قدمی برداشته نخواهد شد - ما (لوی و همکارش) این هفته از محل این واقعه، در محلۀ الجابریۀ جنین، که مشرف به کمپ آوارگان جنوب شهر است، بازدید کردیم. عبدالکریم سعدی، محقق میدانی سازمان حقوق بشر اسرائیلی «B'Tselem»، به ما گفت که در تحقیقاتی که او پس از این حادثه انجام داد، تنها یک مجروح نبود که روز 22 ژوئن مورد تحقیر سربازان قرار گرفت. در واقع، طی این حادثه حداقل چهار مرد مجبور شدند روی کاپوت سه جیپ دراز بکشند. اکنون این شبهه وجود دارد که آنچه در فیلم عبادی ثبت شده، ابداً امر ناهنجاری نبود، بلکه یک عمل معمولی به نام روش حمل مجروح توسط ارتش بوده است. محلۀ الجابریۀ جدید، بزرگ و نسبتاً مرفه است، ساکنان آن افرادی هستند که از زندگی سخت در اردوگاههای پرجمعیت و پرتنش به ستوه آمده اند و به نوعی توانسته اند روی تپه ای که این محله بر فراز آن قرار دارد، برای خود خانه بسازند. خانه‌ها اغلب بزرگ است. فضای اینجا، مطمئناً در مقایسه با آنچه در پایین، در داخل اردوگاه، جریان دارد، آرام است.

عظمی حسینیه، 77 ساله، کهنه مبارز اردوگاه که با افتخار خود را به ما معرفی می کند، می گوید سالها به عنوان جوشکار در اسرائیل کار کرده است. او با خانواده اش در خانه ای جدید اما هنوز ناتمام روی تپه زندگی می کند. غروب جمعه دو هفته پیش، چند تن از بستگان و دوستان دو تن از پسران او از اردوگاه تصمیم گرفتند شب را در خانه آرام و نسبتا امن آقای حسینی بگذرانند. آنها در اتاق مهمان، که این هفته ما از آن دیدن کردیم، ماندند و روی زمین و مبلها خوابیدند. شب آرامی بود، از آن نوع که در کمپ نزدیک اتفاق نادری است.

ساعت 9 و نیم صبح روز بعد یکی از مهمانان با یک تماس تلفنی از خواب بیدار شد. به او هشدار داده شد: «سربازان خانه‌ای را که شما در آن هستید، محاصره کرده اند». بقیه به سرعت بلند شدند و بلافاصله وب سایتهای خبری اردوگاه را نگاه کردند تا به روز شوند. واقعاً ارتش اسرائیل آنجا بود و داشت آنها را محاصره می کرد.



ویرانی در جنین، ماه گذشته (عکس: الکس لواک)

اولین کسانی که بیرون رفتند، مجاهد عبادی، 23 ساله، و ماجد الاعزمی، پسر 28 ساله حسینیه بودند. آنها دیدند چه اتفاقی دارد می افتد.هردو تازه از در خانه خارج شده بودند که زیر رگبار گلوله قرار گرفتند. در ابتدا نمی دانستند تیراندازی از کدام طرف است. لازم به ذکر است که آنها مسلح نبودند و به گفتۀ آنها دوستانشان نیز مسلح نبودند. معلوم شد تک تیراندازها در یک ساختمان چند طبقه در چند ده متری آنجا موضع گرفته بودند و از یکی از طبقات بالای ساختمان به سمت این دو شلیک کردند.

ماجد که از ناحیۀ شکم و بازو مجروح شده بود با وجود خونریزی به خانه برگشت. مجاهد از ناحیۀ کتف و پا مجروح شد و در جلوی خانه به زمین افتاد. هاشم سلیت، 27 ساله و محمد نوبانی، 24 ساله، با شنیدن صدای تیراندازی، تصور کردند می توانند از خانه فرار کنند. آنها از حیاط به سمت باغ زیتون، در دامن، تپه دویدند. محمد به داخل بیشه پرید و آسیبی ندید، اما هاشم از ناحیۀ پا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ارتفاع حدود سه متری به زمین افتاد. با این وجود، سعی کرد خود را به باغ زیتون برساند. دوباره به پای راست او شلیک شد و افتاد. محمد کنارش بود. آن دو تصمیم گرفتند به دلیل شلیک گلوله، در جای خود دراز بکشند. آنها حدود نیم ساعت آنجا بودند و سپس یک جیپ ارتشی را دیدند که به سرعت سمت آنها می آید. مطمئن بودند که می خواهد آنها را زیر بگیرد و بکشد. جیپ جلوی آنها ایستاد. سربازها بیرون نیامدند، فقط به زبان عربی شکسته بسته خطاب به آن دو داد و فریاد می کردند و فرمان می دادند که برهنه شوند و حتی زیر شلوارشان در بیاورند. و بعد از طریق بلندگو به آنها دستور داده شد که سوار کاپوت جیپ شوند. هاشم سعی کرد به سربازان بگوید که کاپوت فلزی به خاطر موتور و آفتاب سوزان داغ است ، اما برای آنها کمترین اهمیتی نداشت. با تحکم تهدید کردند: «بالا برو وگرنه به تو شلیک می کنیم.»



هاشم سليث در خانۀ پدری (عکس: الکس لواک)


محمد و هاشم تقریباً برهنه سوار جیپ شدند و روی کاپوت دراز کشیدند. خودرو شروع به حرکت به سمت پائین تپه کرد. آنها برای این که از خودرو به زمین نیفتند، با تمام قدرت به توری فلزی که شیشه جلو را پوشانده بود چسبیدند. این وسیلۀ نقلیه چند صد متر تا خانۀ خانوادۀ الدکوم، ساختمان بلندی که ارتش اسرائیل آن را تخلیه و برای استفاده به عنوان پست فرماندهی و بازداشتگاه و بازجویی تصرف کرده بود، طی کرد. این دو نفر را از جیپ پیاده کردند. یک سرباز به آنها دستبند زد. مأموران سرویس امنیتی شین بت از قبل در طبقۀ دوم مستقر شده بودند. هاشم و محمد را نزد آنها بردند. یک امدادگر ارتش اسرائیل زخم پای هاشم را معاینه و پانسمان کرد. هاشم به دلیل مجروحیت روی صندلی نشست. محمد مجبور شد روی زمین زانو بزند. بازجوها فقط می خواستند بدانند که آیا در خانه ای که در آن اقامت داشته اند اسلحه وجود دارد یا خیر. پاسخ دادند که وجود ندارد.

مجاهد در تمام این مدت مجروح بیرون خانه حسینیه دراز کشیده و پشت جیپ هاشم که در آنجا پارک شده بود پنهان شده بود. پس از حدود سه ساعت، یک خودروی ارتش نزدیک شد و سربازان به او دستور دادند که بلند شود. می گفت مجروح است و نمی تواند بایستد. سربازها با جیپ خود به جیپ هاشم کوبیدند، جیپ ارتش فقط چند سانتی متر با سر مجاهد فاصله داشت. می ترسید بمیرد.

مجاهد مجروح با صرف آخرین نیروی باقیمانده بلند شد. چهار سرباز دست و پای او را گرفتند تا مجبورش کنند روی کاپوت جیپشان دراز بکشد، اما او به زمین افتاد. تلاش دوم سربازان موفقیت آمیز بود. او بعداً به سعدی ، گزارشگر بتسلیم گفت که سربازان در حال رانندگی به سمت ساختمان خانوادۀ الدکوم، به طور متناوب سرعت خود را کم و زیاد می کردند تا مجاهد را به زمین بیندازند. ویدئو فقط نشان می‌دهد که او روی کاپوت دراز کشیده شده است، خودرو دو آمبولانس فلسطینی را که از جهت دیگر آمده بودند مجبور کرد کنار جاده توقف کنند و اجازه نداد که زخمی را ببرد. او توانست خود را نگه دارد و بالاخره در خانه الدکوم رها شد.

حادثه سوم: همزمان با این وقایع ، سمیر ضبایا، 29 ساله، که به تنهایی در خانه ای در دامنه تپه بالای اردوگاه جنین زندگی می کند، صدای تیراندازی را می شنود. او تصمیم گرفت تا به سمت خانۀ پدر و مادرش، چند ده متردورتر، فرار کند. با این حال، هنگام خروج صدای تیراندازی شنید و تصمیم گرفت والدینش را به خطر نیندازد، بنابراین راه خود را تغییر داد و به سمت باغ زیتون رفت. او متوجه یک هواپیمای بدون سرنشین شد که بالای سرش در پرواز بود و دقایقی بعد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه بازو و شکم زخمی شد. یک خودروی ارتش به سمت او آمد و سمیر را مجبور کرد روی کاپوت دراز بکشد. این حادثه توسط یکی از همسایه ها ثبت شده است. سمیر را با تی شرت و زیر شلواری می توان دید که با دست چپش تا جایی که می تواند میله های جیپ را محکم گرفته تا به زمین نیفتد. برخلاف دو مجروح دیگر، او به صورت افقی روی کاپوت دراز کشیده بود و پاهایش خم شده بود. او را به خانۀ الدکوم بردند و سپس به سرعت آزاد کردند. او هنوز در بیمارستان ابن سینای جنین در حال نقاهت است.

https://twitter.com/i/status/1809084690466230466
سمیر ضبایا روی کاپوت خودروی ارتش اسرائیل.ویدئو

سربازان با مشاهده وخیم بودن وضعیت ماجد، هلیکوپتری را احضار کردند و او را به بخش مراقبتهای پزشکی رامبام در حیفا بردند. پدرش عزمی، این هفته به ما می‌گوید که حتی نمی‌داند حال فرزندش چطور است. او اجازه ندارد پسرش را ملاقات کند یا حتی تلفنی با او صحبت کند. وکیلی که استخدام کرده بود، یکبار اجازۀ ملاقات با ماجد را گرفت. او به پدرش اطلاع داد که در وضعیت پایداری قرار دارد. پسر دیگر احمد همچنان در بازداشت به سر می برد. عظمی پسر سوم خود را در انتفاضۀ دوم، زمانی که خانواده هنوز در اردوگاه پناهندگان زندگی می کردند، از دست داد.

واحد سخنگوی ارتش اسرائیل بیانیۀ زیر را در اختیار هاآرتص قرار داد: «در جریان فعالیتی که برای دستگیری افراد تحت تعقیب در وادی بروقین، روز شنبه 22 ژوئن انجام شد، نیروهای ارتش اسرائیل که زیر آتش بودند، تلاش می کردند دستگیر شدگانی را که در جریان تبادل تیراندازی زخمی شده بودند، به منظور ارائه خدمات پزشکی به آنها منتقل کنند. افراد تحت تعقیب برای معالجه از سوی سربازان بشکلی خلاف دستورات و تشریفات و آنچه ارتش اسرائیل از سربازانش انتظار داشت، انتقال داده شدند. این موضوع در حال حاضر تحت تحقیق است».

در یک ویدئو، یک جیپ Wrangler Rubicon، براق و سفید، بدون پلاک، از کمپ به سمت خانه حسینیه خارج می‌شود. هاشم سلیث از آن بیرون می آید و از درد ناله می کند. پای او بخاطر زخم عمیق گلوله پانسمان شده است. خوشبختانه هیچ یک از گلوله ها به استخوان اصابت نکرده است. او تمام اتفاقات رخ داده را بازگو می کند، می گوید که چگونه به او شلیک کردند و سپس توسط ربوده کنندگانش مجبور شد بر روی جیپ آنها سوار شود.

هاشم قبلا در نیروهای مقاومت اردوگاه شرکت داشت تا این که بین سالهای 2018 تا 2021 دستگیر و به مدت سه سال زندانی شد. از آن زمان به قول معروف چکمه هایش را آویزان کرده است و شین بت مطمئناً این را می داند. واقعیت این است که او نیز بلافاصله پس از حادثه آزاد شد.

او با لبخندی که نمی تواند دردش را پنهان کند، می گوید: «من قبلاًهزینۀ خود را پرداخته ام». ژوئیه 2024


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد