توضیح نویسنده- در حدود دو سال قبل بنا به درخواست یک سازمان سیاسی ایرانی از من خواسته شد که مقاله ای در خصوص وضعیت جوانان در ایران برای آنان تهیه کنم. حاصل کارم را پانزده ماه پیش در اختیار این دوستان قرار دادم. امروز بعد از گذشت پانزده ماه تصمیم گرفتم آن نوشته را برای علاقمندان، انتشار بیرونی دهم. لازم به توجه است که ظرف چهار ماه گذشته تغییرات مهم و اساسی ای در میان قشر جوان کشور روی داده است که مناسب می باشد به بررسی و مطالعه آن تغییرات پرداخته شود. امید است در فرصتی مناسب بشود به بررسی و مطالعه این امر مهم پرداخت.
یکم- توجه به مسائل امروزي نسل جوان ايران:
بيش از 30 سال است كه جمهوري اسلامي در ايران حكومت مي كند. در اين سه دهه تغييرات و دگرگوني هاي بسيار زيادي در جامعه صورت گرفته است. بيشترين قشري كه تحت تاثير اين تغيير و تحولات قرار گرفته اند، جوانان و نوجوانان مي باشند. توجه به خواست ها و تمايلات اين نيروي بزرگ اجتماعي بسيار حائز اهميت است. آنان به دليل جواني، نسبت به محیط خود بيش از ديگر اقشار جامعه حساسيت نشان مي دهند. يكي از معيارهايي را كه امروز در جوامع متمدن و امروزي براي سنجش سير پيشرفت و تكامل هر كشوري در نظر مي گيرند، نيروي جوان آن كشور است. در واقع نسل جوان، پتانسيل اصلي حركت و پويايي يك جامعه مي باشد. كه اگر اين نيرو و انرژي مورد بهره برداري و هدايت مناسب و درست قرار نگيرد، مي تواند به صورت تخريبي و ويرانگر مشكلات زيادي را براي جامعه ايجاد كند. در نتیجه برای جامعه مناسب و منطقي است كه برای جوانانش امكانات رفاهي، تفريحي، آموزشي و شغلي مناسبي فراهم سازد تا بلكه از اين طريق بتواند تا حدودي از بيگانگي جوانان با جامعه جلوگيري كند. در ايران متاسفانه همواره با آنان با سوظن، نگراني و عدم اعتماد برخورد مي شود. از مقطع انقلاب تا امروز، هنوز جمهوري اسلامي نتوانسته جايگاه مناسبي براي جوانان كشور فراهم كند و در اين سال ها هر تصويري كه حكومت، از خود براي جوانان ساخته و پرداخته است، اكثر جوانان آنرا پس زده اند. يكي از دلايلي كه باعث ايجاد بيگانگي جوانان از حكومت و جامعه شده، اين است كه به خواست ها و الگوهاي زندگي آنان اصلاً توجه نشده است. در اين سال ها همواره براي آنان- بدون حضور و نظر خودشان برنامه و طرح ريخته اند و به آنها گفته اند كه چگونه فكر و زندگي كنند. هيچگاه از جوانان پرسش نشده كه چگونه مي خواهند باشند و زندگي كنند. در واقع از طريق نوسازي نسلي است كه تغيير شكل در روابط اجتماعي ممكن مي گردد. در كشور ما الگوهاي زندگي را همواره چنانكه پيشتر متذكر شديم براي نسل جوان انتخاب كرده اند. در واقع اين از معضلات اصلي حكومت و جامعه با اين نسل جديد مي باشد.
سال هاست كه جوان ايراني به اشكال متفاوت در جامعه به اين نوع برخورد اعتراض دارد. در واقع جوانان كشورمان مي خواهند در كشوري زندگي كنند كه در آن با آزادي كافي بتوانند براي تبلور شخصيت خويش بكوشند. تمامي مدارك، شواهد و نظرسنجي هاي موجود در كشور، گواه بر اين واقعيت دارد كه در نسل سوم انقلاب، تغييرات اساسي در خلق و خوي ، منش، شخصيت، رفتار، آداب و سلوك بوجود آمده كه در واقع بسيار متفاوت با دو نسل پيش از خود است. تغييرات و تفاوت ها در نسل سوم انقلاب، امروزي و بسيار عميق و بنيادي ميباشد. در شرايط امروز ايران، تاثيرگذاري نسل اول و دوم بسيار كاهش پيدا كرده است. اما در مقابل اين نسل سومي ها هستند كه دائم جامعه را تحت تاثير و فشار خود قرار ميدهند زيرا جواني جمعيت كشور و زميني و امروزي ديدن مسائل، نفوذ، قدرت و تاثير آن ها را در جامعه روز به روز افزايش داده است. نسل اول كشور در برابر اين خواست ها، تمايلات و تغييرات به سختي مقاومت ميكند. دو نسل گذشته به دليل نهادينه شدن سنت و مذهب در كشور و تاثير اين نهادها در آن ها نتوانسته اند به خوبي زبان امروزي و اين دنيايي براي جلب و جذب نسل سوم پيدا كنند. در عصر كنوني سرعت تحولات، ارتباطات، تغييرات و سپس انتقال آن به سراسر جهان بسيار سريع صورت ميگيرد. در واقع فرهنگ جهاني توانسته تاكنون خود را از طريق امكانات و وسائلي چون ماهواره، اينترنت، موبايل و ... به سرعت در سرتاسر جهان انتشار و گسترش دهد. بالطبع نهادهاي سنتي كه به مقاومت در برابر اين تحولات ميپردازند تحت فشار قرار ميگيرند و اگر چنانچه نتوانند خود را با اين روندهاي نو هماهنگ سازند به نيروي ماند و يا اقليتي كم تاثير در جامعه خود تبديل خواهند شد و اين باعث شكاف هر چه بيشتر آن ها با نسل جوان ميشود. توجه به مسائل نوجوانان و جوانان در كشوري كه بيش از 70 درصد جمعيتش نيروي جوان است بسيار حائز اهميت است.
در حال حاضر صحبت از مسائل و مشكلات جوانان بدون فراهم ساختن آزادي هاي اوليه اجتماعي براي آنان ديگر امكان پذير نيست. اين موضوع را مي بايست قبول كرد كه نسل جوان كشور بايد اين دوران را پشت سر بگذارد تا بلكه بدين طريق با كسب تجربه بتواند در فضاهاي مناسبي كه جامعه برايش ايجاد مي كند به شناخت درستي از خود و پيرامونش برسد. جوانان خارج از تفاوت هايي كه در ميانشان از جنبه طبقاتي، فرهنگي، قومي و غيره وجود دارد، علاقمندند به شيوه، سبك خود و امروزي زندگي كنند. امروز در كشورمان اين نيروي وسيع داراي خواسته هاي مشخص اجتماعي، فرهنگي و سياسي است.
دوم- بي توجهي گسترده نسبت به نيازهاي جوانان:
بعد از انقلاب تلاش و توجه لازم، مشخص و اساسي در جهت درك خواسته هاي جوانان كشورمان، از طرف حكومت اسلامي ايران صورت نگرفته است. در اين سال ها همواره با آنان با ستيز برخورد شده و حتي دقيقاً با گروهي از آنان به عنوان حاملين فرهنگ "فاسد غربي" مقابله خشونت آميزي انجام گرفته و مي گيرد. آنها ديگر از اين برخورد ها و روش هاي خشن خسته شده اند و اين نوع برخورد ها را نمي پسندند و خواهان استقلال، آزادي و كنترل بر شيوه و شرايط زندگي خود مي باشند. آنها آرزوها، روياها و آرمان هاي ديگري در سر دارند كه بايد به آنها توجه داشت.
نسل جوان امروز ديگر ديكتاتوري مذهبي را نمي خواهد. آنان خواستار يك نوع فضاي باز اجتماعي هستند كه بتوانند به دلخواه خود در آن فضا زندگي و جواني كنند. در اصل نسل جوان بيشتر خواستار آزادي هاي مدني در كادر يك زندگي بهتر و شادتر است. نسل جوان ايران در عصري زندگي مي كند كه امروزش با ديروز مي تواند بسيار متفاوت باشد. آنها ديگر علاقمند نيستند كه با علايق و خواست هاي نسل هاي پيشين جامعه، زندگي كنند بلكه دائماً در تكاپوي يافتن پديده هاي تازه اي هستند. آنها درعصر ماهواره، اينترنت، موبايل، تكنيك و رشد ارتباط ها و… زندگي مي كنند كه مدام در حال تغيير و تحول است. در نتيجه او هرگز نخواهد توانست در برابر رويدادهاي عصر حاضر بي تفاوت باشد. اين نسل بطور روزمره با فرهنگ، قوانين و ديگر محدودويت هاي جامعه درگير مي شود زيرا كه آن فرهنگ و "ارزش ها" ميراث نسل هاي پيشين است. حاكميت و بخشي از جامعه از آنها مي خواهند كه ميراث دار مذهب و سنن گذشتگان باشند. در حالي كه سنت در زندگي روزمره جوان ايراني ديگر جايگاه چندان محكمي ندارد. واقعيت هاي موجود در ايران گوياي اين حقيقت است كه در عرصه الگوهاي اجتماعي شكاف بين دو نسل گذشته و امروز روزبروز بيشتر و عميق تر مي شود. و حكومت تاكنون نتوانسته چاره اي براي غلبه بر اين فاصله رو به افزايش بيابد.
مدير اجرايي صندوق جمعيت سازمان ملل متحد، ثريا احمد عبيد مي گويد:" جوانان با نو آوري و ابداع، با خلاقيت، پشتكار و سخت كوشي و همچنين نياز به آزمايش تازه ها و ناشناخته ها، مشخص مي شوند". وي در ادامه اضافه مي كند:" اين روحيه، همان روحيه اي است كه اگر به درستي راهنمايي و هدايت شود، خوشبختي را به هر جامعه اي به ارمغان خواهد آورد". ما در اين نوشته سعي خواهيم كرد به گرايشات و الگوهاي فكري و مسائل نسل جوان كشوركه مشتاقانه در تكاپوي ايجاد راه جديدي در جامعه مي باشند، بپردازيم. در اين نوشته براي زواياي مختلف موضوع، مسامحتاً دست به تفكيك بين جوانان، دانشجويان و دختران جوان زده شده است.
سوم- وضعيت تفريح يا اوقات فراغت و سرگرمي در ميان جوانان:
یكی از ویژگیهای اوقات فراغت، آزادی انتخاب و نوع فعالیت است. مهمترین نیازهای فراغتی جوانان به ترتیب شامل گردشگری و مسافرت هاي دست جمعي، مشاركت های اجتماعی، ارتباط و گفتمان هاي آزاد با هم سن و سالهاي خود، فعالیت های ورزشی، هنری، فرهنگی، موسيقي، هنر، مد، مطالعه و كتابخوانی، مهارتآموزی، آموزش زبان و آموزش كامپيوتر و اينترنت و... است. بنا به نوشته أي با عنوان "بيش از 60 درصد جوانان اوقاوت فراغت خود را در تنهايي مي گذرانند در سايت سازمان تبليغات اسلامي به تاريخ دوشنبه 16 دي 1387 ( مقاله از آمارهاي داده شده توسط سازمان ملي جوانان استفاده كرده است)، مي خوانيم كه "هر نوجوان 11 تا 19 ساله در تابستان 8 ساعت و در فصل های دیگر 3 ساعت وقت فراغت دارد و افراد 20 تا 29 ساله در تابستان 5/5 ساعت و در ایام دیگر سال 4 ساعت وقت بیكاری دارد"1. تفریح و سرگرمی، استراحت، تجدید قوا در رشد شخصیت و برقراری تعادل در شكلگیری هویت، كسب معلومات و ارتقای آگاهی ها و پرورش و شكوفایی استعدادها و خلاقیت ها بسیار مهم است كه همگی از جمله كاركردهای اوقات فراغت به شمار میروند. هر ساله و به ويژه درفصل تابستان، تعداد زيادي از جوانان به سوي مراکز تفريحي روانه مي شوند. اما پديده تفريح و شادي در طي چند سال اخير و با جديد شدن امكانات و تکنولوژي هاي تازه، ميان جوانان نيز تغييرات زيادي كرده است. تحقیقات بسياري نشان می دهد كه شاد بودن به عنوان یك شاخص اصلی، باعث افزایش كارایی جامعه می شود. در دنیای امروز محیط های بسته و خشك دیگر پاسخگوی نیاز به تفريح، شادی و لذت در جوانان نمی توانند باشند. برای بروز شادی باید عوامل آن مهیا باشد. اغلب كشورها كوشش می كنند كه اگر نمی توانند همه عناصر لازم را برای بروز شادی فراهم كنند، لااقل ابتكارهایی برای سوق دادن جامعه، به سمت شاد زیستن انجام دهند. از به راه انداختن سرگرمی های جمعی گرفته تا اجرای موسیقی شادی بخش در ملاءعام، همگی از موارد ایجاد زمینه های شادی ونشاط در جامعه است. نسل جوان ما نیز به دنبال چنان شادی ها و هیجاناتی در جامعه است. به نظر می رسد، جامعه ما نیز، باید بنا به نیازهای اصلی جوانانش كه همان تخلیه هیجانات و احساسات است، با مهیا كردن بسترهای اجتماعی و فرهنگی، زمینه شادی را در جامعه فراهم كرده و آن را به یك فرهنگ عمومی تبدیل كند تا بتواند از آسيب هاي اجتماعي جلوگيري كند. تحقیقات سازمان ملی جوانان نشان میدهد كه علیرغم گستردگی جمعیت جوان كشور و تنوع تقاضاها، امكانات اوقات فراغت، تنها پاسخگوی 20 درصد تقاضای جوانان است و 80 درصد ديگر چندان مورد توجه قرار نمي گيرد و حتي اين نيازهاي رواني براحتي توسط حكومت تحت عناوين مختلف تحقير و سركوب مي شود.
دو عامل عمده همچون وضعيت سن و پايگاه طبقاتي، فرهنگي و اقتصادي جوانان نيز بسيار پراهميت مي باشند زيرا وجود و اطلاع از اين آگاهي، بينشي خاص از شرايط و موقعيت هاي شكل دهنده زندگي و رفتار طبقات مختلف جوانان، وضعيت سني آنها، امور مشترك و مشابه زير گروه ها و خرده فرهنگ هاي جوانان بدست مي دهند. در هنگام تحليل و مقايسه هاي بخش هاي مختلف جوانان كه در مناطق مختلف يك جامعه زندگي مي كنند اما متعلق به طبقات اجتماعي و نظام هاي فرهنگي متفاوت هستند، بايد توجه كافي به اختلاف عميق موجود بين عوامل اجتماعي، اقتصادي، ارزش ها و نيز شرايط اجتماعي و روان – زيست شناختي آنها كه بوجود آورنده موقعيت ها و الگوهاي رفتار گروهي متفاوت و متمايز هستند، مبذول داشت. در عین حال جامعهشناسان نیز عمدهترین علل روانی ارتكاب به جرم را ناكامیها، تعارضات در زندگی، احساس حقارت، تردید در لیاقت، احساس عدم امنیت و احساس ناتوانی میدانند. دو سوم وقت آزاد نسل جوان كشور، به شیوههای غیرفعال اوقات فراغت اختصاص دارد. بر همین اساس ساماندهی اوقات فراغت جوانان و سیاست گسترش و فراگیر كردن تفریحات سالم میتواند تا حد زیادی میتواند مانع از گسترش بزهكاری جوانان شود. چرا كه بسیاری از رفتارهای فرهنگی و حتی رفتارهای اقتصادی و اجتماعی هم در اوقات فراغت شكل میگیرد. عدم بهره مندی از اوقات فراغت و بیتوجهی به این مساله از طرف مسئولين دولتي، معضلات اجتماعی بسیاری را به همراه دارد كه از آن جمله میتوان به بسترسازی زمینههای بزهكاری جوانان و نوجوانان در فصل تابستان اشاره كرد.
در دهه اخيرامكانات و وسائل سرگرم کننده، تغيير شکل داده و علايق جوانان نسبت به برخي سرگرمي ها کاملا تغيير کرده است. دراين بين وضعيت اقتصادي، فرهنگي و ميزان رفاه طبقات مختلف جامعه در کيفيت تفريحات نقش اساسي و پر اهميتي داشته است، چنانكه مي توان گفت که سرگرمي جوانان طبقات مرفع، متوسط و فقير در شهرهاي بزرگ در حين داشتن نكات مشترك با يکديگر فاصله هاي معنادار نيز پيدا كرده است.
در ضمن مي توان توجه داد كه در جامعه موارد گسترده اي براي گذران اوقات فراغت وجود دارد كه به جوان اجازه مي دهد خود را با ديگران متمايز سازد. بر اين مبنا براي متمايز شدن، جوان روش خاصي را دنبال مي كند كه اين روش باعث مي شود ماجراجوئي در زندگي مدرن رواج يابد. در جوامعي كه به سوي مدرنيسم مي روند و فرهنگ مدرن در آن تبليغ مي شود، نسل جوان در چارچوب اوقاعت فراغت فرصتي مي يابد تا اجبارها، محدوديت ها و خط قرمز هاي اجتماعي را فراموش كند و به كنش غير هنجاري دست زند. اما نکته نگران کننده اي وجود دارد و آن اينکه دسترسي به امکانات تفريحي در ميان جوانان به خصوص در تهران و ديگر شهرهاي بزرگ با آنکه متاثر از برخي ويژگي هاي مشترک است، تفاوتهاي ملموسي با هم دارند كه ما در اينجا به برخي از آنها در ميان بخش هاي مختلف جوانان توجه مي دهيم.
الف- تفريحات در ميان جوانان طبقات مرفع در بالاي شهري:
جوانان متعلق به طبقات بالای جامعه از تفريح برداشت هاي خاص خود را دارند. بخشی از جوانان بالاي شهر در برنامه هاي آخر هفته و نیز در سفرهاي بيرون شهري، فرصتي براي پرداختن به مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي را پيدا نمي كنند. اگر آنها دانشجو باشند از فعاليتهاي صنفي، انجمني يا مدني در ميان آنها چندان اثري ديده نمي شود. در مناطق شمالي تهران فعاليت هاي تفريحي به شدت گروهي شده است. معمولا افراد به صورت گروهي در جشن ها و پارتي هاي خصوصي مختلف شرکت مي کنند.
از ديگر تفريحاتی که بخشی از جوانان شمال شهر به آن روی آورده اند، استفاده از مواد مخدر فانتزي، قرص هاي شادي آور و انواع مشروبات الكلي دست ساز و قاچاق مي باشد. در واقع بي تفاوتي، بي قيدي، بي خيالي و نهيليسم در ميان اين بخش از جوانان بشدت قابل توجه مي باشد. اين طیف از جوانان به لحاظ دسترسي به منابع مالي از امكانات زيادي بهره مند هستند. آنان با توجه به امكانات خود پا را فراتر از قيد و بندها، قوانين و سنت هاي جامعه مي گذارند و به صورت ماجراجويانه براي تفريح و گذران وقت، به مصرف مواد مخدر مي پردازند حتي اگر اين نوع برخورد به اعتياد آنها بيانجامد. آنها مواد مخدر را تنها تفريح و نوعي گذراندن اوقات فراغت ويژه و متمايز از ديگران مي پندارند. آنها به دليل موقعيت مناسب اقتصادي مي توانند نسبتاً راحت تر از بخش هاي ديگر جوانان، فرصت ها را براي خود افزايش و محدوديت ها ي دولتي را با پرداخت رشوه كاهش دهند. در واقع آنها بسياري از نيازهاي تفريحي خود را از طريق مالي برطرف مي كنند. آنها معمولاً هر اقدامي براي تفريح، سرگرمي، وقت گذراني و لذت جويي انجام مي دهند. در حال حاضر نوعي شكاف و فاصله ميان اين بخش از جوانان با بخش هاي ديگر جوانان در حال گسترش است. اما لازم به تاكيد است كه با وجود دسترسي به امكانات وسيع در ميان اين بخش از جوانان، باز آنها هم همچون ديگر بخش هاي جوانان در جامعه تحت فشار، آزار و اذيت و محدوديت هايي رسمي كه حكومت در جامعه اعمال مي كند، قرار دارند.
ب- تفريحات در ميان جوانان طبقات متوسط:
در ايران، کيفيت تفريحات جوانان طبقه متوسط شهري تاحدي با بالاي شهرمتفاوت است. آنها ضمن برخورداري از انگيزه ها و نيازهاي جوانان مناطق بالاي شهر از دسترسي کامل به امکانات مجاز و غير مجاز نسبتاً محروم هستند. اما آنها در بعضي از عرصه ها در ميان مجموعه قشر جوان كشور بسيار تاثير گذار هستند.
در مناطق مركزي شهر هنوز تربيت خانوادگي مانع از ورود به محدوده آسيب هاي اجتماعي پرخطر است با اين حال در صورت ورود به چنين محدوده اي، همه چيز مي بايست نسبتاً به صورت مخفيانه انجام گيرد. روابط نيمه پنهاني و مصارف مخفيانه، اصلي ترين مشخصه تفريحات جوانان درمناطق مرکزي تهران است. روابط آزاد پسران و دختران در ميان طبقه متوسط جامعه نسبتاً امري طبيعي محسوب مي شود. ارتباط اين بخش از جوانان با دو بخش ديگر بسيار قابل توجه و گسترده است. حفظ ارتباط و گاه همكاري و شركت در فعاليت ها و تفريحات بخش هاي ديگر، رابطه و نقش جوانان طبقه متوسط را با ديگر بخش هاي جوانان تقويت كرده است. اين فعاليت ها، موجب پارادوکس هاي چند گانه اي در برخورد جوانان ميان خود و نيز با جامعه و خانواده ها شده است. اين بخش از جوانان در فعاليت هاي مدني و اجتماعي بسيار فعال مي باشند. بخش بزرگي از اين طيف همه گونه تلاشي را براي ورود به مراكز عالي انجام مي دهند. برنامه ريزي براي پيشرفت، فرا رفتن از خط قرمزها، پيشرو بودن در عرصه هاي مختلف در جامعه و در ميان ديگر بخش هاي جوانان نوعي" اتوريته" براي سازماندهي حركت هاي اعتراضي و جمعي را به آنها داده است. اين بخش از جوانان در ميان بخش هاي ديگر نقش واسطه براي انجام اقدامات مشترك يا تنظيم روابط براي حركت هاي گروهي و مشترك احتمالي را بازي مي كنند.
ب- تفريحات در ميان جوانان پايين شهر:
در جنوب شهر پيوندهاي سنتي خانواده ها به مراتب قوي تر از مناطق ديگر است. اما با اين حال الگوي تفريح جوانان در پايين شهر تا حدي آسيب پذيرتر از مناطق ديگر است. آنها از كم ترين امكان براي مسافرت يا لذت بردن از فرصت هاي تفريحي برخوردارند. نبود فرصت های شغلی مناسب و به تبع آن نبود در آمد، وابستگی به خانواده و . . . جوان پايين شهر را از حیطه شهروند بودن خارج کرده و به حاشیه كشانده و جوانان را در وضعيتي از کمبود و نیاز قرار داده است. در واقع مي توان گفت كه اين ساختار جمعیتی كشور است كه باعث مي شود بسیاری از جوانان در وضعیت حاشیه ای قرار گیرند و از زندگی و شرایط اجتماعی، اقتصادی و رفاهی خود حداقل رضایت را داشته باشند.
به علاوه لازم به تاكيد است كه جوانان طبقات پايين شهر در جامعه پذيري با خصلت ها و ارزش هاي طبقه متوسط روبرو هستند، در صورتي كه از تحرك اجتماعي و حضور در اين طبقه محروم مي باشند. همه اين موارد باعث افسردگي، نا اميدي، سرخوردگي در ميان اين بخش از جوانان شده و آنها را به آسيب هاي اجتماعي چون بزهكاري مي كشاند. واقعيت اين است كه بافت جمعيتي، مهاجرپذيري و وضعيت اقتصادي و معشيتي، اهالي جوان اين مناطق را نسبت به مسائل اجتماعي، آسيب پذيرتر از بخش هاي ديگر كرده است. در تبیین این چالش مي بايست اضافه كرد که فقر و حاشیه نشینی اقتصادی به دنبال خود، حاشیه نشینی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را نيز به همراه مي آورد. در اين مناطق به دليل كمبودها و محروميت هاي بيشمار، اعتياد به مواد مخدر و بزهكاري افزايش يافته و از امكانات تفريحي و رفاهي چندان خبري نيست، زيرا فقراقتصادي در اين مناطق چندان اجازه دسترسي به چنين امكاناتي را به آنها نمي دهد. رابطه دختران و پسران در اين مناطق به صورت پنهاني صورت مي گيرد. روابط جنسي در برخي مناطق و به ويژه مناطق پرت و دور افتاده حاشيه ها تا حدي دستخوش فجايع زيان بار مي باشد.
جوانان شهرستاني جوياي کار يا شاغل که توانايي پرداخت اجاره بهاي سنگين در مناطق مرکزي و شمالي تهران يا ديگر شهرهاي بزرگ را ندارند به ناچار به پرت ترين نقاط حاشيه اين مناطق پناه مي برند و بدين طريق با آسيب هاي بسياري مواجه مي شوند. در روزنامه "مردم سالاري"( شماره 1926 به تاريخ مهرماه 1387) بنا به گزارش آقاي محمد اسحاقي معاون مطالعات و تحقیقات سازمان ملي جوانان، "بين سال هاي 1375 تا 1385 يعني در ظرف 10 سال، مهاجرت در درون كشور يعني تغيير محل زندگي از دهات و شهرهاي كوچك به شهرهاي بزرگ به بيش از 11 ميليون نفر رسيده است. كه بسياري از اين مهاجرت ها توسط جوانان صورت گرفته است"2. در اين مناطق نا اميدي نسبت به آينده در ميان جوانان موج مي زند. آنها در اين مناطق شاد نيستند. زيرا براي شاد بودن بايستي مولفه اميد به زندگي را افزايش داد. در واقع اميد به زندگي و شاد بودن باعث پايين آمدن آسيب هاي اجتماعي همچون اعتياد، خودكشي، بزهكاري و ... مي شود. ساختار جمعیتی موجود باعث گردیده است كه بسیاری از جوانان پايين شهر بيشتر در وضعیت حاشیه ای قرار گیرند و از زندگی و شرایط اجتماعی، اقتصادی و رفاهی خود حداقل رضایت را داشته باشند و بخش قابل توجهي از نیاز های آنها بر طرف نگردد و در موقعیت محرومیت قرار گیرند. البته حاشیه نشینی جوانان در قالب های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مي تواند قابل بررسی و دقت باقي بمانند. اما همانگونه كه روشن است جوان به صورت داوطلبانه و دلخواه وارد وضعیت حاشیه نشینی نمي شود، بلکه فشارها و مضایق اجتماعی و اقتصادی دوران كنوني موجبات چنین شرایطی را براي آنها فراهم آورده است. پس با اين حساب جامعه و حكومت مي بايست راه هاي شاد بودن و شاد زيستن را براي اين مناطق و بويژه نوجوانان و جوانانش فراهم كنند. در اين سال هاي آخر شكاف و فاصله ميان جوانان مناطق پايين شهر با جوانان بالاي شهر بسيار افزايش يافته است و حكومت هم دائم بر وجود اين فاصله و گسترش هر چه بيشتر آن به اشكال گوناگون تاكيد مي كند. تفرقه ميان جوانان نيروي آنان را تضعيف و شرايط را براي طرح مطالبات كلي جوانان كه همان آزادي هاي اجتماعي و مدني باشد را زير ضرب مي برد و نيروي اعتراضي آنان را مهار و تحت كنترل در مي آورد. شواهد بسياري گواه بر اين است كه به ويژه در دهه اخير بسياري از درگيري ها و مشكلات اساسي جمهوري اسلامي با نسل جوان كشور صورت گرفته است. امنيتي كردن فضاهايي كه جوانان در آن حضور موثر و تاثيرگذار دارند و بگير و ببندها و ده ها سياست ديگر در جهت كاهش وزن و پتانسيل اعتراضي اين نيروي 70 درصدي در جامعه مي باشد. دفاع از جواني و حمايت از به روز بودن و فرديت آنها در جامعه و حمايت از خواسته هاي مدني و اجتماعي شان مي بايست مورد توجه هر چه بيشتر قرار گيرد.
پایان بخش اول
ادامه دارد
نویسنده: علی صمد
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد