- شرکت کردن و شرکت نکردن در انتخابات غیر دمکراتیک ۱۴۰۳ جمهوری اسلامی دو سویه متفاوت از کنش مدنی هستند. گرچه اهداف نهایی شرکت کنندگان و تحریم کنندگان انتخابات بر اساس تحلیل و درک خود از شرایط موجود و توانمندی جنبش مدنی و تناسب قوای سیاسی در کشور ، تغییر و اصلاح تدریجی و نهایتا" ایجاد تحولات ساختاری در ارکان نظام و شیوه حکمرانی است ، اما این امر که در مقطع زمانی مشخص کدامیک از این کنش های سیاسی – اجتماعی اصلح تر بوده و در راستای اهداف جنبش مطالباتی برای آزادی و عدالت اجتماعی است محل اختلاف نظر و مناقشه است.
-تحلیل شرایط منطقه و جهان و جایگاه کشور در جامعه جهانی متغیر دیگری است که میتواند در همگرایی نیروهای سیاسی و اتخاذ تصمیم برای کنش مشترک و تشکیل جبهه ها برای اتحاد عمل و یا واگرایی آنها و اتخاذ تاکتیک متفاوت نقش مهمی داشته باشد بطور کلی حوزه امنیت سرزمینی در شرایط خاصی می تواند نقش درجه اول داشته باشد. اما به نظر نگارنده در اوضاع کنونی عامل خارجی، امنیت سرزمینی ما و یکپارچگی آن را تهدید نمیکند و متوسل شدن اصولگرایان و چپ محور مقاومتی به حربه تهدید امنیت سرزمینی توسط قدرت خارجی برای ترغیب مشارکت مردم در انتخابات و حفظ مشروعیت نظام محلی از اعراب ندارد.
-چرا در انتخابات شرکت نمیکنم ؟
با مقدمه فوق عوامل و شرایطی را بر میشمارم که شرکت نکردن فعال و گسترش یابنده حداقل 50 در صد مردم ایران در انتخابات ناسالم غیردموکراتیک کنونی را منطقی میداند و به مشارکت تکراری و ناسودمندی که مردم را بازیچه خواست و اراده حاکمیت استبدادی و تمامیت خواه قرار داده و آنها را تحقیر میکند " نه " قاطعانه و آگاهانه می گوید می پردازم.
در صدراین عوامل فساد ساختاری در ارکان اصلی نظام و گسترش و تعمیق آن از سطوح بالا تا پایین و در تمام ارگانها ، ناکارآمدی دولت ها در مدیریت کشور که منجر به فزونی تورم و انتقال آن از دولتی به دولت دیگر و بی ارزش شدن پول ملی و فقر گسترده و نابودی زندگی کارگران و کارمندان و اقشار زحمتکش جامعه شده و موجب یأس و ناامیدی جوانان گردیده و الی ماشالله ...کارنامه درخشان نظام اسلامی در حوزه اقتصاد و معیشت مردم است . سرکوب و زندان و کشتار معترضان در جنبش های مدنی و مطالباتی سالیان اخیر هم از دیگر افتخارات رژیمی است که باز هم بدنبال کسب مشروعیت کاذب است.
عواملی مانند مهندسی انتخابات ، تحمیل اراده و آرای ولی فقیه بر نهاد ریاست جمهوری پس از انتخابات ۱۳۷۶ و شروع دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی تا کنون ، وجود دولت در سایه به موازات دولت قانونی ، دست بالا داشتن ارگان های نظامی – امنیتی یا دولت مسلح بر امر تصمیم سازی و اولویت عملیات میدان بر دیپلماسی در سیاست خارجی و نتیجتا" بی خاصیت شدن اصل جمهوریت نظام، نیزموجب سرخورده شدن جامعه از انتخابات ریاست جمهوری ایران و نتایج مترتب بر آن است.
بجز بخش معینی از جامعه و سازمان های متبوعشان که به دلایل مختلف از نظام حاکم جانبداری می کنند، سایر اقشار مختلف جامعه اعم از موافقان و مخالفان شرکت در انتخابات هم نظرند که در ایران، سازوکار برگزاری انتخابات آزاد وجود ندارد و مهندسی انتخابات چند مرحله ای و چند لایه ای به ترتیب زیر، رفتار ذاتی و بی بدیل نظام حاکم شده است.
۱-عدم تایید صلاحیت مخالفین نظام با هر گرایش فکری.
۲- عدم تایید صلاحیت منتقدین پیگیر نظام حاکم که حتی به قانون اساسی و فعالیت علنی در چارچوب آن پایبندند.
۳- گزینش و تایید صلاحیت چند نفر از افراد مورد اعتماد نظام و یک یا دو فرد اعتدال گرا و میانه رو.(بطور معمول از میان ثبت نام کنندگان 6 نامزد از فیلتر شورای نگهبان عبور میکند)
۴- بعد از تایید صلاحیت ها و در زمان مبارزه انتخاباتی نامزدها ، چنانچه موافق برنامه نامزد اعتدالی و میانه رو نباشند و اقبال مردم به او زیاد و احتمال پیروز شدن او از صندوق ها محرز باشد در این مرحله مهندسی شمارش آرا صورت می گیرد.انتخابات ۸۸ و آرای موسوی نمونه مشخص مهندسی شمارش آراست . خاطرات محسن رفیق دوست در مورد کاندیداتوری احمدی نژاد در انتخابات ۸۴ نمونه دیگری است که شائبه مهندسی شمارش آرا را برای سال ۸۴ نیز پر رنگ میکند .(پی نوشت ۱)
۵- در مرحله آخر و پس از اعلام پیروزی یکی از نامزدها چه موافق چه مخالف ، فرآیند کنترل و تحمیل اراده بر نهاد ریاست جمهوری و تضعیف ارکان و ساختارهای جمهوریت وروند اخته کردن برنامه ها و تصمیمات با تبدیل رئیس جمهور به یک تدارکاتچی که حتی اجازه تعویض منشی خود را نیز ندارد آغاز و تا انتخابات بعدی ادامه می یابد.
نهاد ریاست جمهوری فقط در دوره هاشمی رفسنجانی که در آن مقطع زمانی شخصیتی هم تراز و یا بالاتر از خامنه ای بود می توانست استقلال رای و عمل داشته باشد و بقیه رئیس جمهورها خیر.( پی نوشت ۲)
- لحظه کنونی و روزهای پس از انتخابات
اکنون که اراده ولی فقیه و هسته سخت قدرت حاکم بر آن شده تا بجز نامزدهای جبهه پایداری و اصولگرایان سنتی با حضور یک نامزد دیگر صحنه انتخابات را گرم وبار دیگر مشروعیت نظام را به رخ دولت های جهان بکشند و برای چند سال دیگر به اکثریت اقشار و طبقات فرودست جامعه برای رسیدن به ابتدایی ترین خواست آنها یعنی رفاه اقتصادی حداقلی امید واهی بدهند بدیهی است که بخش قابل توجهی از کنشگران اصلاح طلب داخل کشور بر اساس دیدگاه " نگاه به بالا " از فرصت پیش آمده و روزنه ای که توسط بالادستی ها باز شده استقبال نمایند و بخشی از جامعه به ستوه آمده از فساد ساختاری و افسار گسیخته را که در چنبره فقر اقتصادی دست و پا میزنند به امید رهایی از شرایط اسفناک موجود به حمایت تمام قد از نامزد مورد وثوق خود تشویق نمایند و کارزار انتخابات را پرشور کنند.
تجربه بالاترین آموزگار است ، به تجربه یاد گرفته ایم که در دوره برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران و مناظره های تلویزیونی شعار نامزدهای انتخابات را جدی نگیریم چون ضمانت اجرایی ندارد،اگر هم داشته باشد شانس نامزد های جبهه پایداری و موتلفه و اصولگرایان برای تحقق آنها بیشتراست تا اصلاح طلبان.
اما تمام طیف های اصلاح طلب ، اعتدالیون ، اصولگرایان میانه رو ، بخشی از چپ عدالتخواه و بخشی از نیروهای ملی - مذهبی و برخی تشکل های صنفی و گروه های دانشگاهی که به حمایت از آقای پزشکیان رای میدهند اذعان دارند که در صورت پیروزی پزشکیان که نسبت به دیگر نامزدها اصلح تر و درستکار تر بوده و فردی است اخلاقگرا و کارنامه منفی در جمهوری اسلامی ندارد باز هم بند شماره 5 فوق الذکر از موارد مهندسی انتخابات میتواند تکرار و انتظارات و توقعات بر باد رود.
در آن صورت چرخه ناکارآمدی انتخابات و مقام ریاست جمهوری و ارکان جمهوریت در ساختار ولایی جمهوری اسلامی بازهم تکرار و ادامه سیاست های گذشته دست اندرکاران حاکم ، موجب تشدید فقر کارگران و اقشار فرودست جامعه ، فرهنگیان ، کارمندان، کسبه خرده پا و سرخوردگی بخش بزرگتری از جامعه و همچنین اتلاف زمان و انرژی جنبش مدنی خواهد شد.
- مزایا و دستاورد تحریم انتخابات غیر دمکراتیک
- پروژه رویکرد جمهوری اسلامی برای یکدست سازی قوای سه گانه از یک جریان فکری در انتخابات ۱۳۹۸ ، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ با تحریم گسترده انتخابات توسط بیش از ۵۰ در صد واجدین شرایط روبرو و شکست خورد. پیامد یکدست سازی آن روی کار آمدن دولتی بود که در هماهنگی کامل با مجلس قانونگذاری و قوه قضاییه کارنامه مفتضحی بجا گذاشت و شرایط ذلت بار کنونی ، فقر و تنگدستی مردم ، تورم ، مهاجرت بیش از پیش جوانان و نخبه گان جویای کار، محدود کردن اینترنت و صدمه دیدن مشاغل اینترنتی ، سرکوب معترضان پوشش اختیاری و کنشگران مدنی و.. نتیجه آن است. شکست این پروژه و به مخاطره افتادن مشروعیت نظام آن را به چاره جویی و عقب نشینی موقت برای باز کردن روزنه و تایید صلاحیت کاندیدای میانه رو ترغیب کرد.
از آنجائیکه داشتن مشروعیت حتی نمایشی و صوری هم برای حکومت های استبدادی حائز اهمیت است گزینه تحریم و مشارکت
نکردن در انتخابات مهندسی شده ، رژیم را مستاصل و وزن آرای منتقدان و مخالفان نظام را در غیر مشروع بودن آن برجسته تر و
نقش آنها را در سپهر سیاسی جامعه پررنگ تر مینماید.
وقتی جنبش زن –زندگی- آزادی و سایر جنبش های مطالباتی کارگران و بازنشستگان و فرهنگیان حکومت را به قبول بخشی از مطالبات بحق آنها وادار کرده است پس در این شرایط نیز کنش هماهنگ تمامی منتقدین و مخالفان با هر گرایش سیاسی و زندانیان سیاسی زن ومرد و از جمله اصلاح طلبان تحول خواه درون کشور و اپوزیسیون خارج کشور( بجز مجاهدین خلق و سلطنت طلبانی که براندازی با حمایت قدرت های خارجی را دنبال میکنند) درامر تحریم انتخابات ، قادر خواهد بود که جنبش مطالباتی قدرتمندی برای تغییرات ساختاری و حذف نظارت استصوابی و شورای نگهبان برای برگزاری انتخابات دمکراتیک با حضور احزاب و تشکل ها که اجازه معرفی نامزد انتخاباتی و ارائه برنامه برای مدیریت کشور و تعهد به انجام آن را وعده میدهند به حاکمیت تحمیل و مجبور به پذیرش آن نمایند.
استقبال برخی از احزاب سیاسی و تشکل های صنفی و دانشگاهی به مشارکت در یک انتخابات غیر رقابتی و اصرار بر تکرار راه رفته ، مسیری است که با این حاکمیت استبدادی و تمامیت خواه بازهم به بن بست منتهی میشود و دستاوردی برای مردم تنگدست و تحقیر شده نخواهد داشت .
خوشبختانه اغلب احزاب و سازمان های چپ و جمهوریخواه و نیروهای سکولار – دمکرات و ملی – مذهبی و اصلاح طلبان تحول خواه با مرور ادوار گذشته انتخابات ریاست جمهوری در ایران و کارنامه عملی روسای جمهور، در بیانیه ها واطلاعیه ها فردی یا گروهی منسوب به خود با قاطعیت به مردم ایران اعلام کرده اند که با عدم مشارکت در انتخابات مهندسی شده کنونی، برای گسترش مبارزات مدنی و تغییرات ساختاری و منجمله حذف نظارت استصوابی و شورای نگهبان و آزادی احزاب برای معرفی کاندیدای مستقیم خود مبارزه و با حمایت از جنبش زن –زندگی- آزادی برای اعتلا و قدرتمند سازی این جنبش تلاش میکند و عدم مشارکت را بخشی از مبارزات مدنی میدانند.
بجز منفعت طلبان و سهم خواهان از قدرت و فرصت طلبان ، بخشی از کارگران ، کارمندان ، دانشگاهیان ، فرهنگیان ، پزشکان و .. که به امید استفاده از این فرصت و اعتماد به آقای پزشکیان برای ایجاد اصلاحات سیاسی – اقتصادی و بهبود شرایط زندگی در این انتخابات شرکت میکنند نظرشان محترم بوده و به باور نگارنده اقدام آنها کنش مدنی و بخشی از مبارزات خشونت پرهیز است. چنانچه پیروزی آقای پزشکیان اتفاق بیفتد و بتواند برمیثاق خود با مردم بماند و با اقدامات دولت منتخب خود بهبود اوضاع اقتصادی و آزادیهای سیاسی را به ارمغان بیاورد با اقبال بیشتری از سوی جامعه و بخشی از تحریم کنندگان مواجه خواهد شد.
پی نوشت ۱- محسن رفیقدوست در خاطرات خود، روایتی جذاب از پیش بینی سفیر انگلیس درباره رئیس جمهور شدن احمدی نژاد را منتشر کرده است.
رفیق دوست از سفیر فلسطین در دو مهمانی سفرای کشورهای خارجی قبل از برگزاری انتخابات نقل قول میکند : نقل به مضمون،
"و اما گزارش اصلی سفیر فلسطین که با من رفیق است. آمد پیش من، گفت: فلانی، دیشب جلسۀ همۀ سفرای خارجی مقیم ایران بود و بحث انتخابات(۱۳۸۴) ایران شد، هر کس چیزی میگفت، یکی میگفت آقای هاشمی میشود، دیگری میگفت قالیباف، یکی هم میگفت آقای لاریجانی... «سفیر انگلیس» سرش پایین بود چیزی نمیگفت. از ایشون سوال کردیم، شما چرا حرف نمیزنید؟
سرش را بلند کرد گفت: همهتون اشتباه میکنید! «رئیسجمهور ایران، شهردار تهران است!»
ما با تعجب به همدیگر نگاه کردیم و درحالیکه سعی می کردیم بابت این گاف بزرگ سفیر انگلیس جلوی خنده خود را بگیریم. به او گفتیم: او که ثبت نام نکرده؟ گفت: خب ثبت نام میکند. خواستم این خبر را به تو بدهم...
چند روز بعد قبل از اینکه مرحلۀ دوم انجام شود، زواوی[سفیر فلسطین] آمد، گفت:
«دیشب جلسه تشکیل شد، قبل از اینکه وارد بحث شویم، به سفیر انگلیس گفتیم: احمدینژاد ثبت نام کرد و جزو دو نفر دور دوم شد، اما رای آقای هاشمی بیشتر است؟ گفت همان که اول گفتم، رئیس جمهور ایران، شهردار تهران است! گفتنی است که ریچارد دالتون سفیر انگلیس در تهران در سال ۱۳۸۴، بوده است.
پی نوشت ۲- تفاوت سیدمحمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی به نظر رهبر انقلاب؛
به گزارش تجارتنیوز، محمدصادق جوادی حصار در گفتوگو با روزنامه اعتماد رفتار سیدمحمد خاتمی در دولت اصلاحات را توصیف کرده است. در بخشی از این مطلب آمده است:
یکی از بیشترین کسانی که با جاهای مختلف بحث و چانهزنی میکرد همین آقای خاتمی بود. نقل است که رهبری فرمودند فرق آقای هاشمی و آقای خاتمی این است که آقای هاشمی میآمد اینجا مینشست و هرچه میگفتیم، میگفت چشم و بعد که بیرون میرفت کار خودش را میکرد؛ اما آقای خاتمی میآمد اینجا کلی بحث میکرد و چانه میزد، اما آخر همان کاری که گفته بودیم را انجام میداد.
۳۰ خرداد ۱۴۰۳- بابک مرادی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد