logo





پویش لغو کار کودک در ایران

لغو کار کودک، مطالبه‌ای فراگیر و بنیادین

يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۶ ژوين ۲۰۲۴



کار کودکان در ایران یک مشکل دیرینه و عمیقاً نگران کننده است. سال‌هاست که فعالان حقوق کودک و کنشگران سیاسی زنگ خطر را در مورد پيآمدهای این مشکل به صدا درآورده‌اند. در سال‌های اخیر شاهد وخيم تر شدن وضعیت کودکان کار بوده‌ایم که با بحران اقتصادی و افزايش فقر تشدید شده است. آمارهای رسمی حاکی از آن است که حدود دو میلیون کودک به کار اشتغال دارند، آمار سال ۱۳۹۹ نشان می‌دهد ۶۲٫۵ درصد کودکان کار ایرانی و ۳۷٫۵ درصد کودکان مهاجر هستند. در عین حال آمار مستقل، دقیق و تفکیک‌شده‌ای کودکان کار در دسترس نیست.

کار کودک در ایران اغلب به اشتباه محدود به کودکان خیابانی تلقی می‌شود؛ کودکانی که در کارهای خیابانی مانند دست‌فروشی یا زباله‌گردی مشغولند. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از کودکان کار در مراکز صنعتی، کارگاه‌های کوچک و مشاغل فصلی کشاورزی مشغول به کار هستند.

کودکان کار با ورود زودهنگام به کار کردن در معرض انواع بهره‌کشی‌ها، آسيب های جسمی و روحی و سوءاستفاده‌ها قرار می‌گیرند و متحمل خشونت‌ها و سوء رفتارهایی می‌شوند که آینده‌ی آنان را تحت الشعاع قرار می‌دهد. کودکان در کارگاه‌ها با مواد شیميایی خطرناک، آسیب‌های جسمی و روانی، تجربه خشونت، استثمار و محدودشدن به فضای کارگاه مواجه هستند. در زباله‌گردی کودکان با مسائلی همچون ساعات کار طولانی، تماس با مواد بیماری‌زای موجود، انتقال ویروس هپاتیت، بیماری‌های پوستی و عفونی، آسیب‌های عضلانی، تجربه خشونت و قربانی جرم‌شدن، استثمار و غیره مواجه هستند. کار در ساختمان و معادن نیز سلامت کودکان را در ابعاد مختلف به خطر می‌اندازد. کودکانی که در بخش کشاورزی کار می‌کنند به‌ویژه کودکان روستایی نیز در معرض مخاطرات سلامت زیادی قرار دارند. از عمده مسائل مرتبط با سلامت در این بخش عبارت‌اند از: ساعات کار طولانی، سخت و طاقت‌فرسا بودن به لحاظ فیزیکی، کار در گرمای شدید و گرمازدگی. بسیاری از کودکان بارکش، دیسک کمر دارند و چون امکان دسترسی به مراکز درمانی را ندارند، این روند باعث بروز انواع بیماری ها می‌شود.

خشونت کلامی و جسمی، تجربه‌ی روزمره‌ی بخش عمده کودکان خیابان است. خشونتی که گاه حتی از سوی مردم عادی اعمال می‌شود. علاوه بر این، ماموران «ساماندهی کودکان خیابانی» نیز کابوس این کودکان هستند. مامورانی که تصاویر خشونت‌ورزی و آزارگری آن‌ها در سال‌های اخیر بارها منتشر شده است. در این میان کودکان افغانی نسبت‌به دیگر کودکان، درمعرض خطر، فشار و آسیب بیشتری قرار دارند.

پژوهش انجام شده در سال ۱۳۹۶ در حوزه خشونت‌های وارده بر کودکان کار و خیابان با جامعه آماری ۸۵۰ کودک خیابانی در ۶ استان کشور، یادآور می‌شود: براساس مطالعات انجام شده ۱۳.۸ درصد از کودکان خیابانی تجربه تصادف با ماشین را داشته‌اند. ۲۲.۷ درصد با سرما یا گرمای شدید روبه‌رو بوده‌، ۲۰.۷ درصد گرسنگی را تجربه کرده و ۳ درصد هم جایی برای خواب نداشته‌اند. بر اساس مطالعات صورت گرفته، ۲۱ درصد از کودکان خیابانی از سوی برخی مردم و ۱۵.۴ درصد از سوی ماموران مورد توهین و کتک قرار گرفته‌اند، ۱.۶ درصد از آنها مورد آزار جنسی قرار گرفته‌ و ۳۴ درصد از آنها هیچ یک از انواع آزار را تجربه نکرده‌اند.

کودکانی که به‌عنوان سرمایه‌های اجتماعی باید آینده‌سازان ايران باشند، در اثر فقر، بحران اقتصادی، سیاست‌ها و عملکرد مخرب حکومت و عدم حمایت لازم در معرض انواع آسیب‌های روانی، جسمی و جنسی قرار می‌گیرند. در موارد زيادی کودکان کار از فرصت حضور در مدرسه محروم می شوند.

بازماندن کودکان کار از تحصیل، از پیامدهای بحران‌ساز و مزمن مسئله‌ی کار کودکان است. امری که هر سال نیز در حال تشدید است. اگر اجبار به کار، کودکی کودکان کار را می‌سوزاند، بازماندن از تحصیل آسیب کار در کودکی را به تمام دوران زندگی این کودکان بسط می‌دهد.

واکنش حکومت به این بحران فزاینده، همچون هر بحران اجتماعی دیگری، مقدمتاً تلاش برای تکذیب و لاپوشانی است. آمارهای نهادهای رسمی جمهوری اسلامی در زمینه‌ی کار کودکان تفاوتی عظیم با واقعیت جاری دارد. از طرفی اقدامات دولت در ارتباط با مساله‌ی کار کودکان در ایران، نه در چارچوب تلاش برای حل مساله، که در چارچوب پاک کردن صورت مساله است. طرح‌های «جمع‌آوری کودکان کار» و همچنین برخوردهای خصمانه و امنیتی با فعالان حقوق کودک در کشور، در این چارچوب قابل توضیح است.

سرکوب فعالان حقوق کودک و فشار بر نهادهای فعال در این زمینه در این سال‌ها رشد کرده است. تعداد قابل توجهی از فعالان حقوق کودک در این سال‌ها احضار، تهدید و زندانی شده‌اند. علاوه بر این حکومت فعالیت تعداد زیادی از نهادهای فعال در زمینه‌ی حقوق کودکان را متوقف و یا محدود کرده است.

مسئله ی مبارزه برای لغو کار کودکان، به لحاظ زمانی همزاد بروز این پدیده در ایران است. از سال‌های پیش از انقلاب۵۷، مسئله‌ی کار کودکان، که در آن دوران عمدتاً در کوره‌های آجرپزی نمود داشت، از موضوعات مورد توجه بخشی از نیروهای سیاسی بود. از انتهای دهه‌ی هفتاد شمسی، و با مهیا شدن امکان تشکیل سازمان‌های مردم‌نهاد، نهادهای مرتبط با حقوق کودکان و تلاش برای لغو کار کودک، در فضای جامعه مدنی ایران موضوعیت بیش از پیش یافتند. این روند تا سال‌های میانی دهه‌ی هشتاد شمسی نیز ادامه یافت. اما تیغ سرکوب این نهادها، از آن دوران بُرنده‌تر شد.

افزایش فشار بر تمام جنبش‌های اجتماعی در این سال‌ها و به‌ویژه پس از جنبش زن، زندگی، آزادی، تجربه‌ی مشترک تمام کنشگران اجتماعی در ایران است. با این حال نهادهای مرتبط با حمایت از حقوق کودکان در ایران، هنوز فعال‌اند و تحت شدیدترین فشارها به فعالیت برای کاستن از رنج کودکان کار ادامه می‌دهند.

نهادهای فعال در زمینه‌ی حقوق کودکان در دهه‌ی هشتاد توانستند مساله‌ی کار کودکان را، همچون یکی از مسائل روز کشور، در سپهر اجتماعی ایران مطرح کنند. افزایش حساسیت اجتماعی به موضوع کار کودکان، و مطالبه‌گری و اعتراض برای حقوق کودکان بازمانده از تحصیل، نتیجه‌ی فعالیت مستمر و مقاومت در مقابل فشارها بود. از دیگر سو پیوند این نهادها با سایر جنبش‌های اجتماعی، موجب شد مساله‌ی کار کودکان، در گفتمان تمام جنبش‌های اجتماعی نقش پررنگ‌تری بگیرد.

با وجود تشدید محدودیت‌های اعمال شده بر نهادهای فعال حقوق کودک، این امید هنوز پابرجاست که مطالبه‌گری این نهادها و ایستادن بر مطالبات بتواند برای لغو تمام اشکال کار کودک در ایران امکان‌سازی کند. در عین حال افزایش حمایت جامعه‌ی مدنی از این نهادها، در شرایط دشواری و فشار، اهمیت بسزایی دارد.

در پاسخ به این بحران و با نگرانی نسبت به این وضعیت، تشکیل پویش لغو کار کودکان در ایران را اعلام می‌کنیم. این پویش برای پرداختن به معضل چندوجهی کار کودکان از طریق یک سری اقدامات و ابتکارات تشکیل شده است. اهداف اولیه ما عبارتند از:

-حمایت از جنبش‌های مطالبه گری و جامعه مدنی: ما به قدرت جنبش‌های مطالباتی و جامعه‌ی مدنی در حل بحران‌های اجتماعی اعتقاد داریم. هدف ما تقویت این جنبش‌ها در مبارزه‌ی آن‌ها برای لغو کار کودکان است.

- افزایش آگاهی در میان ایرانیان دیاسپورا: با تاکید بر اهمیت لغو کار کودکان در دیاسپورای ایرانی، هدف ما تقویت شبکه‌ای از نیروهای حامی و متعهد به مساله در خارج از کشور است.

- تعامل با موسسات بین المللی: ما با سازمان های جهانی که به لغو کار کودکان اختصاص داده شده‌اند، تعامل خواهیم داشت و به دنبال حمایت و همکاری آنها در تلاش هایمان هستیم.

ضرورت تشکيل پویش لغو کار کودک در ایران در خارج از کشور از این واقعیت ناشی می شود که بسیاری از اعضای موسس و مشاوران ما، فعالان حقوق کودک هستند که به دلایل مختلف نمی‌توانند در ایران اقامت داشته باشند. این موقعیت به ما امکان می‌دهد وظایف و فعالیت‌های خود را با امکان‌های خارج از کشور وفق دهیم و از امکانات موجود برای فعالیت‌ها استفاده کنیم.

ما از همه کسانی که علاقه‌مند به تامين حقوق و آینده‌ی کودکان و لغو کار آن ها هستند می‌خواهیم که در این پویش به ما بپیوندند تا بتوانيم مبارزه برای لغو کار کودک را تقويت کنيم.

پویش لغو کار کودک در ایران
۲۶ خرداد ۱۴۰۳ (۱۵ ژوئن ۲۰۲۴)



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد