logo





مردم نان می‌خواهند، نه انتخابات هدایت شده

يکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۶ ژوين ۲۰۲۴

س. حمیدی

چون مردم نان و سرپناه و شغل پایدار می‌خواهند که جمهوری اسلامی نه نانی برای ایشان باقی گذاشت و نه سرپناهی. داشتن شغلی ثابت و ماندگار هم برای مردم به افسانه می‌ماند. آیا از این کاندیداهای گزینشی حکومت، کسی هست که بتواند داشتن نان و سرپناه را برای توده‌های مردم تضمین نماید؟ شغل‌ها نیز گزینشی شدهاند و مدیران نهادهای دولتی، شغل‌ها را هم بین افرادی از سرسپردگان نظام خیرات و پیش فروش می‌کنند.
این روزها اصلاح‌طلبان درون- حکومتی در پوست خود نمی‌گنجند. همگی دارند غزلی از ابتهاج را دوره می‌کنند که: مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا. چون تلاش داشتند که رهبر نظام در نقشی از همان یار، نیم‌نگاهی هم به ایشان بیندازد و موفق شدند. پذیرش کاندیداتوری مسعود پزشکیان زمینه‌های کافی برای ایشان فراهم دید تا برای برگزاری انتخاباتی خودمانی، از نو به حکومت وفادار باقی بمانند. آنان همگی به حکومتی دو پایه از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان رضایت می‌دهند. در نگاه ایشان دموکراسی یعنی همین که نمونه‌ای از آن را رهبر ایشان تعریف می‌کند. اما شورای نگهبان ضمن پیروی از راه و روش اصولگرایی رهبر نظام از پذیرش متساوی این دو جرگه‌ی سیاسی، سر باز می‌زند تا کفه‌ی ترازوی نامیزان حکومت، همیشه به نفع اصولگرایان عمل نماید.

روزنامه‌ی اعتماد باوری را پیش می‌کشد که با آمدن مسعود پزشکیان قشر خاکستری جامعه از نو به پای صندوق‌های رأی خواهد آمد. بدون تردید همین دیدگاه بر باور رهبر و شورای نگهبان حکومت هم سایه انداخته است. چنین موضوعی را اعتماد از گفته‌های عباس عبدی تیتر نمود. اما عباس عبدی و روزنامه‌ی اعتماد بهتر از هر کسی می‌دانند که جمهوری اسلامی سال‌های سال است که اقشار خاکستری جامعه را نیز به توده‌های ناراضی از حکومت بدل کرد. "امام عزیز" تا توانست در این راه کم نگذاشت و حتا مشق‌های نانوشته‌اش را به علی خامنه‌ای سپرد که او نیز در این راه سنگ تمام گذاشت. اما چند و چون قشر خاکستری را هرکسی می‌تواند ضمن گپ و گفتی خودمانی با همسایه‌هایش به خوبی بفهمد. می‌توان ضمن سوارشدن بر مترو و اتوبوس هم به این موضوع پی برد. حتا پیاده روی در خیابان‌های شهر می‌تواند به برداشت ناصواب ما از این موضوع پایان ببخشد.

چون مردم نان و سرپناه و شغل پایدار می‌خواهند که جمهوری اسلامی نه نانی برای ایشان باقی گذاشت و نه سرپناهی. داشتن شغلی ثابت و ماندگار هم برای مردم به افسانه می‌ماند. آیا از این کاندیداهای گزینشی حکومت، کسی هست که بتواند داشتن نان و سرپناه را برای توده‌های مردم تضمین نماید؟ شغل‌ها نیز گزینشی شدهاند و مدیران نهادهای دولتی، شغل‌ها را هم بین افرادی از سرسپردگان نظام خیرات و پیش فروش می‌کنند.

مردم تغییر می‌خواهند و چنین تغییری هرگز در چارچوب‌های تنگ و وارفته‌ی جمهوری اسلامی نمی‌گنجد. با همین چارچوب‌های تنگ و رهبرساخته است که کارگزاران ریز و درشت حکومت مردم را در رسانه‌ها و فضاهای عمومی شهر تحقیر می‌کنند و شبانه‌روز به حریم شهروندی ایشان تجاوز می‌نمایند. آیا با آمدن رییس جمهور آینده از این کاستی‌ها و آسیب‌های اجتماعی چیزی تغییر خواهد کرد؟ آیا او این حق را خواهد داشت که به خواست و اراده‌ی مردم عمل نماید؟ آیا چین اقتداری برای او آماده است که درآمدهای عمومی را ضمن نیازسنجی درست و دقیق از عموم مردم هزینه نماید؟ بدیهی است که چنین اتفاقی هرگز نخواهد افتاد. تجربه‌ای چهل و پنج ساله، چنین آزمونی را پیش روی هر شهروند ایرانی گذاشته است که کاندیداهایی از این دست تنها به رأی مردم عادی نیاز دارند. ولی پس از گرفتن رأی، تنها به توصیه‌های رهبر نظام عمل خواهند کرد.

اصلاح‌طلبان درون نظام باوری را پیش می‌کشند که امام ایشان به برگزاری انتخابات آزاد اصرار می‌ورزید. چون او می‌گفت: میزان رأی ملت است. اما روح‌الله خمینی هرگز کارکرد اجتماعی و سیاسی "ملت" را باور نداشت و به طبع رأی ایشان را هم در جایی به حساب نمی‌آورد. ابتکار برگزاری انتخابات‌های درون حکومتی و هدایت شده را هم باید به نام همان "امام عزیز" به ثبت رسانید تا حقی از او در تاریخ اسلام سیاسی ضایع نشود. او بود که دگراندیشان، اهل سنت و حتا مخالفان ولایت فقیه را یک به یک از فضای سیاسی کشور پس زد تا از اسلام سیاسی‌اش چهرهای تنگ‌نظرانه، قشری و تمامیت‌خواه بیافریند.

مطمئن باشیم که با آمدن رییس جمهور جدید هرگز سیاست‌های هسته‌ای حکومت تغییر نمی‌یابد. چین و روسیه هم هرگز از فضای سیاسی کشور گم و گور نخواهند شد. گروه‌های نیابتی و "محور مقاومت" نیز هرگز هزینه‌هایشان از ریخت و پاشهای بودجه‌ی عمومی کشور، ته نخواهد کشید. موضوع خودتحریمی نظام هم به قوت و اعتبار خود باقی خواهد ماند. سفارتخانه‌های ایران نیز هم‌چنان به عنوان مکان‌هایی برای ترور و جاسوسی عمل خواهند کرد. نیروهای سپاه هیچ وقت به سربازخانه‌ها باز نخواهند گشت و رانتهای نظامی و مالی بیشتری را سامان خواهند داد.

در عرصه‌ی سیاست داخلی نیز دولت جدید هم‌چنان به جنگ خیابانی گسترده با پوشش اختیاری روی خواهد آورد. رییس جمهور جدید هم به رسمیت یافتن تشکل‌های صنفی و سیاسی گردن نمی‌گذارد. حریم شهروندی مردم را هم در جایی از برنامه‌های خود به حساب نخواهد آورد. همین رییس جمهور جدید هم همه ساله بیست تا سی در صد از حقوق مزدبگیران جامعه را خواهد دزدید و ارتش بیکاران فزونی خواهد گرفت. کارگران، معلمان، هنرمندان، دانشجویان و زنان هم‌چنان از زندان‌های حکومت سهم خواهند برد. بهاییان، اهل سنت، اهل حق و درویشان نیز سرکوب‌های جدیدتری را تجربه خواهند کرد. دگراندیشان هم همانند بهاییان و اهل سنت از حق زیست طبیعی خود محروم خواهند ماند. شلختگی نظام آموزشی دولتی را در مدارس و دانشگاه‌ها توسعه خواهند داد. اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر و کنوانسیون‌های بین‌المللی را هم هرگز نخواهد پذیرفت. مطمئن باشیم که رئیس جمهور جدید به استثنای نظام وارفته‌ی جمهوری اسلامی و نیروهای امنیتی آن، هرگز کسی را از مردم عادی نمایندگی نخواهد کرد. او هم‌چنین در راه رانت فاسد حکومتی از شرافت نداشته‌ی خود و گروه خویش مایه خواهد گذاشت.

چنانکه بسیاری از کاندیداها آشکارا اعلام می‌کنند که هیچ برنامه‌ی جدیدی در اختیار ندارند. آنان بر "اجرای دستور مقام معظم رهبری"، برنامه‌ی هفتم توسعه و برنامه‌های مصوب دیگر اصرار می‌ورزند.

اصلاح‌طلبان تا همین جای ماجرا هم خودشان را برنده می‌بینند. چون باب گفت و گو را با رهبر نظام باز گذاشته‌اند. آنان آرزویی را در دل می‌پرورانند که شاید در وقتی دیگر به کرسی‌های بیشتری از دم و دستگاه عریض و طویل حاکمیت دست بیابند. اصلاح‌طلبان هم‌چنین از گزینشی بودن افراد برای کاندیداتوری هیچ گلایه‌ای ندارند؛ تا کنون هم هرگز چنین گلایه‌ای نداشته‌اند. اگر غیر از این بود به حتم اعتراض خود را اعلام می‌کردند. به عبارتی روشن، به همین قانون‌های خودنوشته‌ی اندرونی نظام رضایت می‌دهند و حتا در نوشتن و فرآوری آن‌ها نهایت مشارکت خود را به عمل می‌آورند. چون همین قانون‌های خودنوشته‌ی حیاط خلوت نظام است که در مجموع رانتی را برای هر دو جرگه‌ی اصلاح‌طلب و اصولگرا فراهم می‌بیند. رانتی سیاسی که در نهایت به انواع و اقسام رانتهای اقتصادی نیز گسترش می‌یابد. رهبر و دستگاه امنیتی او هم از این چیدمان خودمانی انتخابات خوشحال به نظر می‌رسند. چون انتظار دارند همراه با تأیید مسعود پزشکیان افراد منفعلی از عوام‌الناس را به پای صندوق بکشانند. طبیعی است که اجرای چنین حقه‌ای را برای وجاهت بخشیدن به نظام و انتخابات درون حکومتی آن امری لازم می‌شمارند.

تا این‌جای کار جبهه‌ی پایداری بیش از نیروهای دیگر درون حکومتی به پیروزی دست یافته است. چون به تنهایی بیش از پنجاه درصد از کاندیداهای شش نفره‌ی انتخابات را در اختیار خود دارد. مشکل جبهه‌ی پایداری به آنجا بازمی‌گردد که نمی‌توان هیچ گونه پایگاه مردمی برای میدانداری آن سراغ گرفت. اما جبهه‌ی پایداری برای دوام و بقای خود نیازی به پشتوانه‌ی مردمی ندارد. چون رضایت رهبر نظام برای حلقه‌ی ایشان کفایت می‌کند تا خودشان را خیلی زود از پله‌های فرسوده‌ی قدرت بالا بکشند. تردیدی نیست که در صورت خالی شدن کرسی ریاست مجلس از قالیباف، به کرسی ریاست او هم دست خواهد یافت. با این همه اصلاحاتچی‌های حکومتی به شوق آمده‌اند که بین شش نفر کاندیداها، نماینده‌ای از ایشان نیز حضور دارد. همین کاندیدا از حالا به طور مستقیم اعلام نموده است که می‌خواهد کنار همان قاتلان حرفه‌ای نظام بنشیند و بر تمامی کشتارها و سرکوب‌های نامردمی رهبر و گروه لکنته‌ی او سرپوش بگذارد. لابد محمد خاتمی، عارف، آخوندی، جهانگیری و بسیاری دیگر از اصلاح‌طلبان نیز چنین روندی از بیداد را پذیرفته‌اند تا بر سفرهای از علی خامنه‌ای بنشینند که در طول و عرض آن حقی از ایشان تضییع نخواهد شد.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد