logo





علی خامنه‌ای هم می‌ترسد و هم می‌ترساند

يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱ آپريل ۲۰۲۴

س. حمیدی

new/khamenei-mitarsad.jpg
پس از شلیک موشک‌های ایران به سمت خاک اسرائیل، مردم بحثی را در شبکه‌های اجتماعی پیش گرفتند که این موشک‌ها به تمامی اقتصاد ایران را نشانه گرفته‌اند. روزنامه‌هایی هم بودند که چنین موضوعی را تیتر کردند و تحت تعقیب قرار گرفتند. چون مدیران اقتصادی دولت ابراهیم رئیسی به افزایش پنجاه درصدی قیمت دلار در زمان ریاست جمهوری او گردن نمی‌گذارند. حتا نمی‌پذیرند که دولت پس از افزایش بی‌رویه‌ی قیمت دلار، دستمزدها را فقط بیست درصد بالا کشانده‌است. ماجرایی که همه ساله ادامه دارد تا به طور مستقیم سالانه چیزی حدود سی درصد از دستمزدها را بدزدند. موضوعی که به فقیرتر شدن توده‌های فرودست جامعه انجامیده است تا بر فربگی و قبراقی ثروتمندان بیفزایند.

در همین مدت کوتاه چند روزه حتا قیمت گوشت را به طور رسمی سی درصد افزایش دادند و اکنون خرید گوشت با قیمت کیلویی هفتصد تا نهصد تومان امری عادی شده‌است. قیمت حبوبات را هم تا سقف پنجاه درصد بالا کشانده‌اند. دولت جدای از این، نرخ خدمات عمومی را نیز تا میزان پنجاه در صد بالا می‌برد. پس بی‌دلیل نیست که کاربران شبکه‌های اجتماعی از هدف‌گیری اقتصاد ایران با موشک‌های رهبر نظام سخن می‌گویند و آسیب‌های نامردمی آن را به پای اقتصاد محتضر جمهوری اسلامی می‌نویسند. نارضایتی مردم از جمهوری اسلامی به آن‌جا بازمی‌گردد که هزینه‌های سیاست بی‌سیاستی حکومت به تمامی به پای همان مردمان فرودست جامعه نوشته می‌شود. سفره‌های مردم هر روز کوچک و کوچکتر می‌گردد تا حکومتیان بتوانند در تأمین هزینه‌های جنگا‌فروزی خویش تسهیل‌گری لازم به عمل آورند. اما شهروندان فرودست و مزدبگیر جامعه هم‌چنان آرزوی خوردن گوشت و میوه را در دل می‌پرورانند.

در نمایش موشک‌پرانی رهبر جمهوری اسلامی حتا بورس تهران نیز تب کرد و به اغما رفت. سرآخر سقف سقوط حد‌اکثریِ یک در صد را به اجرا گذاشتند که آن هم نتوانست از ریزش عمومی بورس بکاهد. چنان‌که در همین مدت کوتاه چند روزه بیش از چهار همت سرمایه را از بورس خارج کرده‌اند. دولت پس از آن تصمیم گرفت که ضمن تزریق ۵۵۰/۲ همت پول نقد به سامانه‌ی بورس از شدت و حدت این آسیب اقتصادی اندکی بکاهد. ماجرایی که علیرغم گذشت یک هفته هم‌چنان دوام آورده است. چون سرمایه‌گذاری سالم و پایدار، ثبات اقتصادی می‌خواهد که چنین ثباتی هرگز در اقتصاد ایران به چشم نمی‌آید. اینک مردم و سرمایه‌گذاران کوچک همگی به سرنوشت بورس تهران بی‌اعتماد شده‌اند که محو این بی‌اعتمادی از ذهن مردم به همین آسانی‌ها صورت نخواهد گرفت.

جمهوری اسلامی از همان آغاز پیدایی خویش سیاست خودخواهانه‌ای را به پیش می‌بُرد که ثروت‌های عمومی را بدون اجازه‌ی شهروندان کشور در هر جایی که می‌خواهد هزینه نماید. چون مردم را در جایی از ساختار نظام به حساب نمی‌آورد و خود را پاسخگوی پرسش‌های مطالباتی ایشان نمی‌بیند. ولی مردم در خیابان‌های شهر بیش از پانزده سال است که علیه سیاست خارجی خودخواهانه‌ی حکومت در منطقه، فریاد اعتراض سر میدهند. پدیده‌ای که همراه با جنبش سبز بیش از پیش همگانی و عمومی شد. اما برای رهبر نظامِ بی‌نظام جمهوری اسلامی گوش شنوایی برای شنیدن این فریادهای همگانی باقی نمانده‌است. او که به حد کافی در کشتار عمومی مردم حساب بالا آورده است، خود را مجبور می‌بیند برای رهیدن از دادگاهی مردمی همچنان به سیاست‌های غارت و کشتار ادامه بدهد.

رهبر جمهوری اسلامی، هم می‌ترسد و هم می‌ترساند. ترس او از گسترش جنبش اعتراضی در داخل و خارج کشور ریشه می‌گیرد. چون او از همه واهمه دارد و این موضوع تنها به شهروندان معترض داخل کشور محدود باقی نمی‌ماند. او آشکارا بخش‌های وسیعی از مردم جهان را هم در صف‌بندی مخالفان خود می‌بیند. عدم پایبندی او به حقوق بشر و کنوانسیون‌های جهانی شرایطی را برمی‌انگیزد تا شهروندان دیگر کشورها نیز از مخالفت خود با او چیزی فرو‌نگذارند. اما ترس و واهمه‌ی رهبر از مخالفان داخلی و خارجی موقعیتی پیش می‌آورد تا او به طور مداوم در ترساندن ایشان بکوشد. نوچه‌پروری، ترور، چاقوکشی، کشتی دزدی، آدم ربایی، مواد فروشی، بمب‌گذاری و تهاجم مستقیم و غیر مستقیم به حریم قانونی کشورها بخشی پایدار از سیاست رهبر جمهوری اسلامی شمرده می‌شود. او چون می‌ترسد به جنگ و خشونت روی می‌آورد تا مخالفانش را بترساند. گویا خشونت و کشتار خواهد توانست ماندگاری او را بر اریکه‌ی قدرت تضمین نماید. قتل و کشتار عمومی به ظاهر قرار است بر اختگی سیاسی رهبر سرپوش بگذارد. اما چنین خشونتی هرگز به اقتدار او نمی‌انجامد و همواره بخش‌هایی روشن از اختگی و ناتوانی سیاسی او را رو می‌کند.

ماجرای حمله‌ی موشکی رهبر به اسرائیل هم در ضعف و اختگی سیاسی او ریشه دارد. او می‌پندارد که همراه با یورش‌هایی از این دست خواهد توانست ناتوانی و اختگی خود را جبران نماید. ولی حمله‌ی موشکی به اسرائیل، در وانمایی چنین شخصیتی از او به درستی عمل کرد. اکثر موشک‌ها بر خلاف باور ساده‌لوحانه‌ی رهبر، در فضای خارج از خاک اسرائیل منهدم شدند. آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی هم سمت و سویی از اسرائیل را در پیش گرفتند. حتا اردن هاشمی نیز در هم‌سویی با اسراییل چیزی کم نگذاشت. آیا رهبر و تیم سیاسی او نمی‌توانستند چنین افتضاحی را پیش‌بینی نمایند؟ ناتوانی او در پیش‌بینی حوادث، به گونه‌ای طبیعی، ناتوانی سیاسی‌اش را برملا می‌سازد. در هر صورت او می‌خواست ضمن این ماجراجویی سیاسی و نظامی بر اختگی خود فائق آید، که نشد.

در صف‌بندی برندگان ماجراجویی رهبر جمهوری اسلامی، طیف‌های وسیعی از کشورها ردیف شده‌اند. سود چنین ماجرایی بیش از همه به دولت اسرائیل بازمی‌گردد که توانست ضمن اتحاد عمل پای دوستان اروپایی خود را نیز به چنین آشوبی بکشاند. آن‌ها به اشتراک در این یورش موشکی توان نظامی ایران را محک زدند و از مقابله‌ی با آن چیزی کم نگذاشتند. چین و روسیه هم هر یک به سودهای خود در این نمایش نظامی دست یافتند. چون روسیه چندان هم بدش نمی‌آید تا جدای از اوکرایین، جبهه‌ی دیگری هم برای مقابله با غرب گشوده گردد. چین هم از تحلیل رفتن توان اقتصادی و نظامی رقبای آمریکایی و اروپایی خویش خوشحال به نظر می‌رسد. در داخل کشور نیز مافیایی از محتکران و قاچاقچیان کالا و ارز پا گرفته است که چنین فضای ناامن و بی‌ثباتی را برای جولان خویش مناسب می‌بینند. از بازار سیاه دارو، ارزاق عمومی، گرانی ارز، طلا و سکه فقط آنانی سود می‌برند که از سامانه‌ی اقتصاد آشفته‌ی جمهوری اسلامی ارتزاق می‌کنند.

جمهوری اسلامی بر خلاف باور عمومی مردم شکست خود را در جنگ موشکی با اسرائیل باور ندارد. چنان‌که دولتمردان حکومت به همراه روزنامه‌ها و رسانه‌های حکومتی همگی بر پیروزی ایران در این ماجراجویی نظامی اصرار می‌ورزند. روزنامه‌های دولتی حتا آدم‌های اصلاح‌طلبی چون محمد خاتمی را به میدان آورده‌اند تا او هم از کف زدن برای قهرمانیِ رهبر نظام چیزی فرو‌نگذارند. تبلیغاتی که سامانهی بی‌سامان تبلیغاتی جمهوری اسلامی نمی‌تواند نیاز خود را در پوشش خبری از آن، کتمان نماید. چون همگی قصد دارند که بر اختگی سیاسی موجودی نادر‌الخلقه چون علی خامنه‌ای سرپوش بگذارند. اینک حکومت برای جبران شکست خود در مقابله با اسرائیل به جنگ با زنان در خیابان‌ها روی آورده است. چون قصد دارد انتقام اسرائیل را از زنانی بگیرد که بر پوشش اختیاری خود اصرار می‌ورزند.

رفتارهای نسنجیده‌ای از این دست شرایطی را پیش می‌آورد که انسان‌ها در سرتاسر جهان به علی خامنه‌ای بخندند. این خندیدنِ همگانی در عرصه‌های جهانی اکنون چهل و پنج سال است که دوام آورده است. چون پیش از او، نقش عروسک گردانی همین مضحکه را روح‌الله خمینی به پیش می‌برد. ولی علی خامنه‌ای تمامی این خنده‌های عمومی را پشتوانه‌ای برای اقتدار کاذب خویش می‌بیند. لابد او آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند شهروندان همه‌ی کشورها را بخنداند! پدیده‌ای که کمتر می‌توان نمونه‌ای از آن را در گستره‌ی سیاست جهانی سراغ گرفت.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد