یکشنبه 11 اکتبر به همت کانون "ره آورد" مراسمی با عنوان "کشتار 67 ، سرکوب 88" در شهر آخن برگزار شد. این برنامه با رویکردی متفاوت از وقایع دهشتناک دهه شصت آغاز و به بررسی نقض حقوق بشر در دوره ی سی ساله ی حکومت اسلامی پرداخت.
این برنامه با پیام کانون ره آورد آغاز شد و در این پیام، این کانون برنامه ی امسال خود را در پاسداشت یاد و خاطره ی همه کشته شدگان دهه شصت با جنبش اخیر مردم ایران پیوند زد و با تاکید بر نقض مداوم حقوق بشر در تمام ابن سالها ،محاکمه های بدون وکیل،قتل های دهه شصت، قتل های زنجیره ای سیاسی،فجایع 18 تیر، و کشتار مردم در حوادث پس از انتخابات، را محکوم کرد. و با تاکید بر اینکه این حق کشی ها می توانند تکرار شوند خواستار همبستگی همه ی نیروها برای حمایت از جنبش مردم ایران و مبارزه ی همبسته بر ضد نقض حقوق بشر و تلاش برای لغو احکام ضد بشری همچون "اعدام" شد.
در ابتدای برنامه ، مهدی اصلانی - از بازماندگان کشتار 67 به سخنرانی پرداخت.او قصه اش را در چهار اپیزود روایت کرد:
» گزارش یک اسطوره: همه ی معنای هستی من... جنایت غریب... کابوسِ دار... و غربت آخرین گامهای یار...گزارش یک جنایت غریب...مکرر... چشمه ی دار رقصی ها...در جهان اسطوره، زمان خطی نیست...گرد است! و تکرار لحظه ها "بی مرگی" می سازد..تلخیِ هستی ما را می بیند...یاد مرگ یاران... بند 8 زندان گوهر دشت.. از این فرهادکش فریاد...
» گزارش یک تراژدی:شرم نمی شناسند این خدایان! قفس فروشانی که به شقاوت خویش فخر می فروشند... در تراژدی، قهرمان شورش می کند ، او به تقدیر نه می گوید: یکی "نه" که "مرگ" عقوبت دارد...بند 8 ..سینه ی فراخ رازها..کرکس ها گرد خونین جگران...
» گزارش یک حماسه : نبردی که دلبستگان اردوگاه نیکی به خاک افتادند ..اندیشه ی آرمانی...پهلوان حماسه از مرگ خویش پرچم راه می سازد..به سوی آرمانشهری جاودانه...
» گزارش یک عرفان : گزارش مرگ یارانی که همه ی باغ های مرا پر کرده اند... شیر خویانی بر بالِ شاهین...
و مهدی اصلانی در یک روایت ساده و صمیمی روزشمار زندان را برایمان نقل می کند:از سوم مرداد می گوید و آن روزها که قد و قواره ی زندان، روز به روز بزرگتر می شد،از عملیات عاشوراگونه و آن 1240 نفر که در روز عید قربان ، اسماعیل وار به مسلخ برده می شدند و هنوز از چشمها خونابه روان است.. از 7 مرداد و شعار منافق مسلح اعدام باید گردد... از آن مرداد خونین و هیئت مرگ سه نفره...از کامیونهای یخچال دار .. از بیناهایی که کور بودند... از کوررنگی سیاسی...از اعتیاد به شکست... از سایه های مرگ مانند آثار هیچکاک.. از صبح و زردی صورتهایمان و میله های زندان و خورشید...از 24 مرداد و اوج کشتار مجاهدین...تا 5 شهریور و آغاز چپ کشی....از 6 شهریور ... چشم بند و ندیدن ات... از دار شش ردیفه ..از جلیل... از همه ی آن تاریخ بی قرار برایمان گفت... عمو مهدی حرفهایش را با آن ترانه ی آشنای ساری گلین خاتمه داد ... در حالی که سالن نمناک بود.
برنامه با سخنرانی "رضا کاظم زاده، روانشناس بالينی در مرکز روان درمانی قربانيان شکنجه" ادامه یافت:
آقای کاظم زاده از"خشونت سازمان یافته" ای سخن گفت که با دو هدف "بدست آوردن اطلاعات" و " سیاست تواب سازی" انجام می پذیرد.او سپس به ریشه یابی خشونت به مثابه ی یک ارزش اجتماعی پرداخت که بر اساس تحلیل ایشان، ریشه در اندیشه های اسلام انقلابی دارد. او بر این باور بود که خشونت توسط "جهاد = خشونتِ دگر آزارانه " و "شهادت = آرمانی کردنِ خشونتِ خود آزارانه" تئوریزه شده است.او در ادامه به تبیین مفهوم "انسان سازی" در دو بازه ی زمانی "اوایل دهه شصت" و " جنگ هشت ساله ایران و عراق" پرداخت و نتیجه گرفت که بین اهداف شکنجه و ساختار نظام سیاسی شباهتها و نزدیکی های بسیاری وجود دارد. او سپس به تئوری گسست شریعتی اشاره کرد و با توضیح دو بخش منفک فرهنگی : سنت گرا (تشیع صفوی) و شهر نشین (غرب زده) به تشریح تئوری خود سازی انقلابی و بریدن از این فرهنگ ها پرداخت: که در این فرآیند مبارزه ی فرهنگی به مبارزه با فرهنگ مبدل می گردد.
او در ادامه به چرایی این مبارزه با فرهنگ پرداخت و افزود : به علت آنکه پیوند بین آدمهای اجتماع، فهم مشترک از ایده ها یا همان فرهنگ است، تفکر رادیکال برای ساخت انسان نوین و جایگزینی ایدئولوژی به جای این فرهنگ باید به فرهنگ حمله کند. به این ترتیب پروژه ی تواب سازی نتیجه ی مستقیمِ " اسلام انقلابی ست " . او در ادامه به برخی از روشهای شکنجه،اعتراف گیری، بازجویی های خانوادگی ، اعترافات تلویزیونی اشاره کرد و هدف اینها را فرهنگ زدایی و قطع ارتباط با گروههای اجتماعی پیشین دانست.علاوه بر آن دکتر کاظم زاده به بررسی تفاوت پروسه ی " بسیج سازی " و " تواب سازی" پرداخت و سرنوشت ناگزیر تواب ها را اتمیزه شدن در اجتماع برشمرد.
او در ادامه ی بحث، پروژه ی اعتراف گیری را در سه مرحله تعریف کرد:
» مرحله اول : پارادایم ایدئولوژیک که به منظور بی اعتبار کردنِ گروههای سیاسی و ایجاد رعب و وحشت انجام گرفت.
» مرحله دوم : پارادایم امنیت: فاصله گرفتن از ایدئولوژی :این بار دیگرخشونت مشروعیت اش را از ایدئولوژی نمی گیرد و خشونت در قالب گفتمان جدید سیاسی برای امنیت انجام می پذیرد ( مثل مساله ی هسته ای: امنیت جهانی و ملی / مساله حجاب : امنیت اجتماعی)
» مرحله سوم : پارادایم قانون : برگزاری دادگاههای علنی با تاکید بر اینکه دادگاه دیگر محل تصفیه حساب شخصی حکومت و مخالفین نیست و تاکید بر استقلال قوه قضائیه و کشف حقیقت در یک پروسه قانونی :خشونت در قالب یک گفتمان جدید سیاسی تحت لوای "وجاهت قانونی" صورت می گیرد.
دکتر کاظم زاده در جمع بندی سخنان خود به تبیین ایدئولوژی میلیتاریستی احمدی نژاد : انقلاب در انقلاب پرداخت و وجوه اصلی آن را "وجه امنیتی" ،"ناسیونالیستی" و " نگاه آینده نگر ( ظهور ابرمرد = مهدی موعود) بر شمرد.
آخرین سخنران "دکتر عبدالکريم لاهيجی، حقوق دان و نائب رئيس فدراسيون جوامع حقوق بشر" بود که سخنان خود را در دو بخش ایراد کرد. در بخش نخست او به بازگویی خاطرات دوران کاری اش پرداخت و از نقطه نظر حقوقی انتقاد اصلی خود را به اسلامیزه کردن دادگستری معطوف کرد.و نتیجه گرفت : از آنجا که اجرای "حدود"ِ اسلامی از وظایفِ دادگستری ست ، جنایت بر ضد بشریت رنگ و لعاب قانونی گرفته است و خشونت وارد ساختار سیاسی و حقوقی شده است. و البته این ساختار معیوب ابزار اجرایی خود را از میان مردم عادی انتخاب می کند و این است نقش دولت در یک جامعه ی مدرن؟ نهایتآ این چنین دولت هایی برای سرکوب و خشونت به اعدام احتیاج دارند.
او در ادامه با تاکید بر از بین رفتن مرزِ بین " جرم" و "گناه"، مشروع کردن خشونت در قوانین ایران را به باد انتقاد گرفت و اذعان کرد: قصاص همان قانونی ست که برای فقرا ساخته شده.. برای بهنود ها...و گرنه آنها که دست به سلاخی های سیستماتیک دست می زنند، در حکومت مستضعفان بیرون از زندانند و این چنین سلاخی هایی تنها از دست سربازان گمنام امام زمان ساخته است...
دکتر لاهیجی در ادامه ، دولت قانون مدار را که اجرای قوانین اش عین جنایت است، محکوم کرد و بر لزوم جامعه شناسی خشونت ، و آسیب شناسی پدیده ی فروکاستن مردم به دژخیم در اطاعت ازچنین قانونی تاکید ورزید.
دکتر لاهیجی در فرازی دیگر از سخنانش بر لزوم حاکمیت عقلانیت بر روابط بین المللی صحه گذاشت و قدرتهای بزرگ را در تشکیل نشدن دادگاههای عادلانه برای رسیدگی به جنایات رژیم های توتالیتر مقصر دانست.او در ادامه با بر شمردن چندین کمپین بین المللی برای شکابت قانونی از عاملین نسل کشی،جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی ، از همه حاضرین خواست تا این کارزار بین المللی را برای به دادگاه کشیدن این مجرمین یاری کنند. تا با شناسایی عوامل سرکوب در حد امکان عرصه بر آنان تنگ شود و عدالت درباره ی آنها به قضاوت بنشیند.
ادامه ی جلسه به پرسش و پاسخ حاضران با سخنرانان گذشت و در انتها دوستی با نام سیما دو سرود با صدای گرم اش خواند.که در اجرای سرود " خون ارغوانها" اکثریت سالن با او همراهی کردند.
پانوشت: این برنامه به عقیده ی نگارنده، از بهترین برنامه های اجرا شده توسط ایرانیان مقیم آخن بود. با تشکر فراوان از دست اندر کاران این گردهمایی و با امید استمرار برنامه هایی که ورای شعار های تکراری به بحث علمی و آموزشی می پردازند.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد