"یک شب هوای گریه
یک شب هوای فریاد
اِمشب دلم هوای تو کرده است."
حسین منزوی
اِمشب بهیادت بی تابم:
ای دُردانه پریشاندخت یادهایم!
امشب بیادت می نوشم
تا در خیالم بارآور شوی!
اِمشب تو را در یادهایم طواف خواهم داد
و دورت می گردم ای بهترین زیبا تمام زمانها!
اِمشب دلم هوای دیدنت را دارم:
تا سیر تو را ببویم و در تاریخ پر از حسرتت
بال زنان تمام آفاق تو را درنوردم!
اِمشب یک عاشق بی قرارم:
از تو دورم و در من زنده ای!
اِمشب از باده تو مستم
ای پیر بُرنا در زمانها
با تو و خاطره ات شادم
هر چند تو را نااهلان و کوردلان به اسیری گرفته اند
من با تو آزادم
هر چند از تو دورم و نزدیکم!
امیر کراب 5مارس 2024
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد