هر روز صبح که چشم به این جهان می گشایم ، اولین عمل ما که ناخودآگاه می باشد ادراک ما از هستی مان در زندگیست وتمام پندار ، گفتار و کردارمان به سیاست مربوط میشود. کسانیکه میگویند من سیاسی نیستم و با سیاست کار ندارم کاملا در اشتباه هستد زیرا که اگرآنها با سیاست کار ندارند و نمی خواهند داشته باشند، درعوض بطور یقین سیاست با آنها کار دارد و اثراتش را در زندگی روزانه نمایان میسازد. سیاست قدمتی به درازای هزاران سال روی کره خاکی دارد و از زمان تشکیل جوامع بشری به اشکال مختلف و در تمام مراحل زندگی دخالت دائمی دارد. به عبارت دیگر تمام تصمیمات شخصی ما هم به سیاست مربوط میشود. بحث و گفتگو درباره مدل های مختلف سیاسی به یونان باستان برمی گردد که به تفصیل در تاریخ مکتوب است. افلاطون در زمره اولین کسانیست که با طرح مدینه فاضله در قالب آرمان شهر یا اتوپیا به توصیف سیاست در تشکیلات اداره آن و مشخصات گردانندگان آن تا حد جزئیات پیش رفته است. او معتقد است که سیاستمداران حتما باید فلسفه بدانند.چون فلسفه و منطق لایتجزا از یکدیگر هستند لذا رهبر آگاه به فلسفه ، فرد منطقی هم خواهد بود که برای اداره کشور فوق العاده مهم بوده و ضرورت دارد.
در میان رهبران سیاسی کشورها پس از کشف قاره آمریکا به اسامی برمیخوریم که بمنزله اسطوره های سیاسی جایگاه خاصی در عالم سیاست کشورشان و حتی در تاریخ جهان ماندگار شده اند. بعنوان مثال وقتی نام چرچیل بر زبانها میاید کلمه سیاست هم در این نام نهفته است. سیاست کشورها توسط شخص رهبران اتخاذ نمیگردد وهر چه کشوری در معادلات جهانی نقش مهم تری را ایجاد کند ، برنامه ریزی های سیاسی ، پشت پرده توسط نهاد های نظامی ، اقتصادی ، مالی و....آن کشور با جزئیات بیشتر و نحوه اجرای زمان بندی دقیق تعیین میگردد و رهبر کشور بهعنوان سمبل سیاسی ظاهرمیشود، اما این سمبل باید در حد قد و قواره جایگاه آن کشور در امور داخلی و بین المللی اش باشد .
بطور کلی "سیاست" یعنی اتخاذ تصمیم و روش رسیدن به اهداف یک دولت و مملکت. از قدیم گفته اند که سیاست پدر و مادر ندارد. بر این مبنا اگر در ادوار گذشته سیاست ها بیشتر بنحوغیرعلنی به اجرا گذاشته میشد ، امروزه سیاست های کثیف بدون حجب و حیا و بطور علنی به مرحله اجرا در میایند. آمریکا سلاح های پیشرفته ، مهمات فراوان سلاح ها بهمراه میلیون ها دلار را در افغانستان گذاشته و کشور افغانستان را تحویل طالبان میدهد و بعد بتناوب میگوید که طالبان باید دموکراسی را رعایت کند ، حقوق زنان باید حفظ شود و ما در کنار مردم افغانستان ایستاده ایم. آیا چیزی مضحک تر از این گفتارها که به نظر من توهین به مردم بی پناه و بی دفاع افغانستان است وجود دارد ؟ امروزه کلمات آزادی ، حقوق بشر ، دموکراسی ، آزادی عقیده و بیان و...... فقط بر روی کاغذ نوشته میشوند و وجود خارجی ندارند. عکس العمل اتحادیه اروپا و ابرقدرت های جهانی در مورد جنایت ها ، کشتارها و پایمال شدن حقوق انسانی که هر روزه در نقاط مختلف دنیا رخ میدهد ، حداکثر"محکوم کردن آنهاست".
در عرض چند دهه اخیر متاسفانه سیاست بیشتر مایه ساختن طنز و یا دشنام درباره اکثر رهبران کشورهای جهان گردیده است و این به این دلیل است که صحنه جهانی به سیرکی تبدیل گشته است که رهبران سیاسی به عنوان دلقک ، ملت ها را سرگرم میکنند. در مقایسه چند نام درکشورهای با قدرت در عصر حاضر با همتاهای قبلی شان این امر را ثابت میکند. مقایسه کنید در انگلیس بوریس جانسون را با وینستون چرچیل ، در فرانسه ژنرال دوگل را با سارکوزی و ماکرون ، در آمریکا آبراهام لینکلن، توماس جفرسون و روزولت را با دونالد ترامپ و جو بایدن. در ایتالیا برلوسکونی با آنهمه رسوائی های مختلف مالی و سکس ، وضعیتش کاملا بر ملا بود. چرا سیاست به این فلاکت افتاده است ؟ سازمان ملل هم که به دلیل حق وتو پنج ابرقدرت ، به بی خاصیت ترین نهاد بین المللی تبدیل شده است.
در هفته های اخیر حوثی های یمنی با پرتاب پهپاد و موشک های رده پائین به کشتی های تجاری در دریای سرخ امنیت حمل و نقل تجارت جهانی را برهم زده اند. برای مقابله با این خطر حوثی ها ، آمریکا بهمراه انگلیس و متحدانش در دریای سرخ ناو هواپیمابر با پیشرفته ترین هواپیماها و سلاح های جنگی مستقر کرده اند. در خبرها میخوانیم که آمریکا سه موشک پرتاب شده از طرف حوثی ها به کشتی های تجاری را در هوا منهدم کرده است. آمریکا به تنهائی رژیمی مثل صدام حسین را با ارتش مجهز در عرض ده روز ساقط کرد. اکنون آمریکا برای مقابله با حوثیها که همه جهان آنها را بهعنوان تروریست می شناسند از انگلیس و هم پیمانانش کمک میگیرد و ناو هواپیمابر با آن هزینه سنگین به دریا اعزام میکند. آیا نمایش چنین سیاست مضحک جهانی توهین به فهم و شعور جوامع بشری در دنیا نیست؟ آنوقت پس از پایان یافتن این دور از جنگ اسرائیل با حماس و تهدید حوثی ها اخبار بما میگوید که در این مدت کشورهای صادر کننده تسلیحات ، سودهایی باورنکردنی میلیاردی داشته و بر ثروت بسیاری از میلیاردرهای دنیا بازهم میلیاردها اضافه شده است. این همه تزویر، ریا ، دروغ و وقاحت درعالم سیاست بی سابقه است.
در کشوری مثل آمریکا که حدود چهارصد میلیون جمعیت داشته و مهد آزادی و دموکراسی شناخته شده است چرا فقط دو حزب جمهوری خواه و دمکرات وجود دارند؟ در آلمان با هشتاد میلیون جمعیت هفت حزب بنام وجود دارند که نماینده هایشان در پارلمان حضور دارند. آیا اشخاصی قابل تر از دونالد ترامپ و جو بایدن وجود ندارند که کاندید ریاست جمهوری بشوند؟ با این وضع آیا باز هم آمریکا را میتوان کشور پیشرو دموکراسی و آزادی دانست؟ ماجراهای فضاحت بار ترامپ در دور اول ریاست جمهوریش و ناتوانی های فیزیکی بایدن در حد راه رفتن ساده و یا ایستادن پشت تریبون مایه تمسخر و خنده جهانیان شده است. وقتی سران بیست کشور صنعتی جهان گردهمائی چند روزه ای را برای بررسی وضع فاجعه بار تغییرات اقلیمی تشکیل میدهند ، بدون نتیجه به پایان میرسد. مضحک تر اینکه در همان گردهمائی تاریخ جلسه بعدی را تعیین میکنند. اخیرا دیوان بین المللی لاهه به درخواست بیش از صد کشور مبنی بر رسیدگی به نسل کشی اسرائیل در نوار غزه جلسه تشکیل داد اما قبل از تشکیل جلسه ، رسانه های عمومی اعلام که گزارش دیوان لاهه هرچه که باشد کوچکترین ضمانت اجرائی نخواهد داشت. مضحک تر از این در صحنه بین الملل چیزی وجود دارد؟ دیوان بین المللی لاهه به چه دردی میخورد؟
اثرات منفی چنین سیاست هائی بطورعلنی ، در روابط جاری اجتماعات بشری ، کوچکترین واحد آن که خانواده باشد و محیط زیست خود را نمایان کرده است. کلمه "صداقت" و"اعتماد" بطور مستمر مفهوم خود را از دست داده است.
علت اصلی نزول فاحش عالم سیاست را باید در سیستم سرمایه داری حاکم بر جهان جستجوکرد. هسته اصلی این سیستم ، انباشتن هرچه بیشتر سرمایه است که انتهائی برای آن وجود ندارد . پیشرفت حیرت انگیز دائمی تکنولوژی ، رسیدن به این هدف را برای سیستم سرمایه داری آسان تر میکند. " چو دزدی با چراغ آید ، گزیده تر برد کالا ". کارکرد عملی پیشرفت تکنولوژی ، به عنوان چراغ در به استثمار درآوردن کشورهای ضعیف و عقب مانده و غارت منابع طبیعی و انسانی آنها به کار گرفته میشود. در عمل ما در دورانی زندگی میکنیم که بیش از نود درصد جمعیت دنیا بشکل مدرن برده ده درصد بقیه ابرثروتمندان شده اند.
آیا راهی برای رهائی از دلقکان سیات جهانی وجود دارد ؟ بنظر من تا زمانی که وضع بهمین منوال باشد ، تحریم انتخابات و نافرمانی های مدنی کارآمدترین روش در مورد تغییرات اساسی اوضاع کنونی خواهد بود.
محمد تقی طیب – هامبورگ
فوریه دو هزار و بیست و چهار
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد