logo





قسمت هائی ازرمان آوارگان خوابگرد
«نوزدهمین قسمت»

«مرکز خودیابی و بسامان سازی آوارگان- ناکجا»

دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۹ ژانويه ۲۰۲۴

سيروس"قاسم" سيف

seif.jpg
مکان: سالن تأتر.

زمان: همان زمان صحنه ی قبل.

آوارگان، در حال تماشای فیلم مستند داستانی تولیدشده به سفارش سازمان ملل هستند.
...دليل اعلام وضعيت قرمز، از طرف مقام عالی و جمع شدن مسئولان بالای شرکت در درون زير دريائی، پيدا کردن پاسخ اين سؤال است که چطور و از چه طريقی، پروژه ی صد در صد سری " ادرار و مدفوع " ای که قرار بوده است در آينده های دوری به وسيله ی شرکت به اجراء درآيد، وارد محتوای قصه ای شده است که ظاهرا، قصه ای است فولکوريک و مربوط به گذشته های بسيار دور!

طبيعی است که اولين جوابی که در ذهن حاضران در جلسه ظاهر شود، اين باشد که در اصالت قديمی بودن قصه شک کنند. و با توجه به " شبح " نجات دهنده ای که در آن آمده است، بگويند که کار، کار دشمنان تاريخی شرکت، يعنی همان "عناصر حاضر و غايب " است که به طريقی از چگونگی پروژه های شرکت با خبر شده اند و با استفاده از قالبی سمبوليک – برای فرار از سانسور!- خواسته اند اذهان عمومی را عليه شرکت و بر له خودشان تهييج کنند!

اما، واقعيت پيچيده تر از آن است، چون مأموران "بخش تنش کُش شرکت"، قبلا، از طريق اطلاعات مندرج در کتاب، راجع به مکان و زمان قصه، برای تحقيق رفته بودند به مکانی که در شناسنامه ی قصه، زادگاه آن معرفی شده بود.

مکان، دهکده ای بود دورو پرت افتاده، محصور ميان کوه های سر به فلک کشيده که فقط با يک جاده ی مالرو، به طول هزار کيلومتر، با شهری کوچک ارتباط داشت. دهکده ای متروک که بيشتر سکنه ی آن را پيرمردان و پيرزنان و کودکان تشکيل می دادند و جوانان، به مرور برای يافتن کار، به شهر کوچ کرده بودند.

مأموران پس از گفتگو با مردم دهکده، دريافته بودند که نه تنها همه ی کودکان دهکده، قصه را از حفظ هستند، بلکه پيرمردان و پيرزنان هم آن را با شوق زايدالوصفی تعريف می کنند. ميان آنها، پيرزنی بوده است صد و پنجاه ساله که می گفته است، آن قصه را در کودکی، از زبان مادر بزرگش شنيده است.



اگرچه مأموران، با همين اطلاعات و با توجه به بی سواد بودن همه ی ساکنان دهکده، مجاب شده بودند که قصه، قصه ای جديد و ساختگی نيست، بلکه از گذشته های دوری آمده است و سينه به سينه نقل شده است تا به زمان حاضر رسيده است، اما باز هم برای اطمينان بيشتر، چند نفر از کودکان و بزرگ سالان را با وسايل دروغ سنجی که به همراه برده بودند، آزمايش کرده بودند و آن آزمايش هم، نه تنها قديمی بودن قصه را تأييد کرده بود، بلکه با محاسبه ی "مختصات روان تاريخی" ته نشين شده ی قصه در حافظه ی پيرزن، مطمئن شده بودند که که تاريخ پيدايش آن قصه بر می گردد به حدود ده هزار سال پيش. ولی، سؤال اين بود که اگر قصه متعلق به ده هزار سال پيش است، پس چرا دارد از پروژه ی سری ای پرده بر می دارد که قرار است شرکت، در ده سال آينده، آن را به مرحله ی عمل در آورد؟!

نماينده ی شرکت پدر می گويد:

- فرض کنيد که ما، در حفاری های باستانشناسی مان، به الواحی بر خورده باشيم که مربوط به ده هزار سال پيش باشد و روی همان الواح، مشخصات سفينه ای حک و نقاشی شده باشد که در زمان حاضر، به طور سری، مشغول فراهم ساختن مقدمات توليد آن هستيم که مثلا، در ده سال آينده، آن را برای رسيدن به اهداف خاصی راهی فضای بی کران کنيم. در چنان حالتی، از خودمان سؤال نمی کنيم که طرحی که به کمک چنين تکنولوژی پيشرفته ای تهيه شده است و قرار است در ده سال آينده از آن بهره برداری شود، چگونه می تواند روی الواح گلينی حک شده باشد که متعلق به ده هزار سال پيش است؟!...

ادامه دارد.....

.....................................................
توضیح: اولین چاپ "رمان آوارگان خوابگرد". ۱۹۹۸ میلادی- پاریس- انتشارات خاوران.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد