برای شروین حاجی پور
یافتنِ همه ی حقیقت
اعترافیست بس دروغ
آه
چه زیبا درخشید
بربامِ ما
آن نیمه ی پنهانِ تیره
که
نه
هم ماه
و
نه آفتاب نبودند
همزاد وُ همرازِ قلندرانی
که
خورشیدِ عشق را وعدهای
به
سرمایِ قلب وُ جانمان
بی دریغ می خوانی
آوازِ پُرخروشِ پروازی
برتنِ سرمازده ی ترس
و
بیداریِ هرشب آهنگ
در پچ پچِ نیمه شبان را
تا
نبارد دیگر
سیلابی از دروغ بر باورِ سادگی ها
بیا وُ نگاه کن
بیا وُ بشمار
شاهدانِ بی شمارِ
سپیدایِ عشق را
کجایند
به راستی کجایند؟!
من
در فردائی نه چندان دور
آنجا که دیگر نباشد
نه خرام وُ نه نشانی
از پرچم وُ سرود
تنها
گُلدانی از شقایق وُ بوسه
برایِ پیوندِ خنده وُ درودِ
هر همسایه
کنارِ پنجره ی کوچه ات
می نشانم
به یادگار
07/01/2024
رسول کمال
این شعر را با صدای شاعر بشنوید