«کاسهی از آش داغ تر»ی به نام فرخ نگهدار، میگوید:
«حماس مثل چریکهای فدایی خلق عمل کرد، غزه سیاهکل است». چنین عبارت رذیلانهای را تنها از زبان یک همدست سابق لاجوردی و یا یک «آژان پوتینی» میتوان شنید که هر کاری بههر قیمتی برایشان مجاز است !
بهراستی یک مشت مادون بشر و مرتجع اسلامی که در این اقدام جنایتکارانه کوچکترین ملاحظات انسانی و اخلاقی را رعایت نکرده و بهکودک و غیر نظامی و پیر و بیمار رحم نکرده و دست به قتل و جنایت زدند، نفرتی بهغایت عظیم در سطح جهان علیه خود و متاسفانه فلسطینیها ایجاد کردند و باعث آوارگی و اشغال بیشتر سرزمینشان شدند، مثل چریکهای «اخلاق مدار» فدایی خلق عمل کردهاند؟! او برای تایید چنین مزخرفی که ابراز داشته به « مشعوف کلانتری» استناد میکند که در زندان به او گفته «ما باید کشته بشویم، تا حرفمان از طرف مردم شنیده شود »
ظاهرا نگهدار اینبار دروغ نمیگوید، اما مشعوف کلانتری گفتهاست«‘ما’ باید کشته بشویم» نه مردم بی دفاع و بی گناه! این چه ربطی دارد به عمل تروریستی مشتی جنایتکار حزب الهی «از خدا بیخبر» که مردم عادی را کشتند و سوزاندند و بهگروگان گرفتند؟!
فرخ نگهدار که خودش هم احساس میکند پرت و پلا گفته، اینبار بهتئوری امیر پرویز پویان متوسل میشود، تا شاید شنونده متقاعد شود؛ این تئوری اما چیزی ست که این حضرت قبلا بهخاطر غلط دانستناش ،سازمانی را بهتلاشی کشاند و به حزب توده پیوست. او میگوید: «امیر پرویز پویان گفته ما با عمل خودمون دو مطلق رو میشکنیم و مردم بهقدرت خودشون و ما پی میبرن و دیدیم که درست میگفت…» «جَلّ الله» از این میزان وقاحت! «نهخیر ایشان دیگر باید ملا بشود»! او بهخاطر ارزش بخشیدن به عمل یک مشت مرتجع اسلامی حماس، و البته خوش رقصی برای برادران اطلاعاتی اش، حالا طرفدار تئوری پویان هم شده است؟! اگر کسی او را نشناسد، فکر میکند واقعا به این حرفها باور هم دارد!
گر چه این اولین بار نیست که فرخ نگهدار دشمنی عمیق خود را نسبت به چریکهای فدایی خلق بروز داده و حتی برای کشتن فداییان «غیرخودی» با لاجوردی جنایتکار همکاری داشته، اما او در نقد چریکهای فدایی تاکنون بیشتر با بلغور کردن حرفهای برادران بزرگتراش در حزب توده و بهاصطلاح «تئوریک» به آنان حمله کرده، و اینجا و آنجا، در مراسم شکرگزاری سیاهکل، چریکهای فدایی خلق را به لحاظ اخلاقی و انسانی محترم شمرده بوده است، اینبار اما در دفاع از برادران حماساش از فرط پاچهخواری هذیان گفته، و بر اخلاق و انسانیت چریکهای فدایی خلق هم فاتحه خواندهاست .
خوشبختانه هم در «جمعبندی یکساله» در مورد حمله به یک کلانتری و ضرورت اجتناب از کشتهشدن یک پاسبان و هم در نوارهای گفتگوی بین حمید اشرف و تقی شهرام که تقی شهرام از بمب گذاری در «فروشگاه کورش» میگوید و حمید اشرف تاکید دارد که ما از عملیاتی که مردم عادی در آن کشته شوند، پرهیز میکنیم، و هم درگیریهای خیابانی چریکهای بسیاری و از جمله رفیق صیاد «احمد زیبرم» و توجه و احساس مسئولیتی که به مردم عادی (کودکان و غیر نظامیان) در هنگام درگیری از خود نشان دادهاند ، چنان متعدد و مشهور است که در ادبیات انقلابی ما، آنهم به قلم شاملو به ثبت رسیده* و تلاشهای مذبوحانهی چنین سفلگانی نمیتواند آنها را پاکسازی و یا گُه مالی کند. فرخ نگهدار فقط چهرهی خود را بیش از پیش این چنین آلودهاست .
عباس هاشمی
۲۱ نوامبر ۲۰۲۳
……….
در شهادتِ احمد زِیبَرُم در پسکوچههای نازیآباد
…نگاه کن
چه فروتنانه بر درگاهِ نجابت به خاک میشکند
رخسارهیی که توفاناش
مسخ نیارست کرد.
چه فروتنانه بر آستانهی تو به خاک میافتد
آن که در کمرگاهِ دریا
دست حلقه توانست کرد.
نگاه کن
چه بزرگوارانه در پای تو سر نهاد
آن که مرگش میلادِ پُرهیاهای هزار شهزاده بود.
نگاه کن!
۱۳۵۲/ احمد شاملو
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد