و شیطان گفت من برترم از آدم
آن ِ من باید، فرمان گستری بر سراسرگیتی
آواره خواهم ساخت انسان تو را
دستکاری
هک خواهم کرد ذهنش را
باز می دارمش از ماموریتی
که لایق او دانستی
نه مرا
و خدا گفت
برگزیدگی نیست
بالیدن به دندانه های گزیدن
کاستن از خود ست
افزودن به غیر خود
جز آتش نکاشتی تو بر زمین
ندمیدی جز جزغاله بر گلشن
چه کسی شنید جز حریق از حنجره تو
در همآوازی آنانی
که بپا خاستند تا ستایش کنند زندگی را
شیطان به اعتراض غرید:
جای من اعلی اعلیین بود
فراز سر همه بودم
و خدا گفت
در جهان من ننوشته اند برای هیچکس جائی لایتغیر
لغزش ها بر سورتمه سقوط سوارند
و سر از دره ها ی برف و یخ چه بسا در آورند
شیطان به روی خود نیآورد
توّهم دیرپای برتری و برگزیدگی
گوشهایش را نابینا
چشمانش را ناشنوا کرده
در جنونی تجربه نشده بر این سیاره
تنها به آواره کردن آدم می اندیشید
آوارگی جسم
آوارگی ذهن
آوارگی روح
آوارگی دستها
آوارگی اراده
آوارگی تصمیم
با زنجیری در دست
بادیه به بادیه
طوفان به طوفان
باد به باد
تنوره می کشید
در جستجوی اسرای تازه
ویران شدگان تازه
دست شستگان تازه از زندگی
توجه توجه!
خبر فوری
دسته ای دایناسور
در تجمعی غیر مسالمت آمیز
خواهان ثبت قباله زمین به اسم خودشان شدند
آنها مدعی ند
زمین دویست میلیون سال پیش زیر سیطره آنان بوده
و توسط کوروش و اقوام فارسی زبان و ایرانی ست
که خلع ید شده اند
خطر حمله به مقبره کوروش
نابودی قوم ایرانی
تخریب استوانه حقوق بشر
و جایگرینش با «هر چه دلم خواست»
از تهدیدات اطلاعیه این تجمع بوده است
خبرنگاران راهی برای گفتگو نیافتند با این گروه
که معتقد به تافته جدا بافته بودن ند
پس با تسلیم دوربین ها و وسائل ضبط
به عصر حجر رو نهاده اند
با تک برگی از نهال انجیر
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد