logo





ما از پنجره

دوشنبه ۸ آبان ۱۴۰۲ - ۳۰ اکتبر ۲۰۲۳

شهاب طاهرزاده

shahab-taherzade.jpg
عرضه نداشتیم بامدادان را نگه داریم درونش پروانه
گذاشتیم برود چون عقل میرود از ره دیوانه

آنک چون موج بلند شود و سرنگون شود
چه کسی آید که از شادی و خرم مثل یک دانه

به خود می گویم اینمهه خورشید پس سردی از کجاست
به کجا می برد مرا سردی تا بلرزم وکج راهی بیگانه

گربه ایرانی چه زخمی ست و چه غمگین می خرامد
آیا به همین رو نیست که ایرانی گربه اش می شود دردانه ?

ما درکاروانسرای کینه و زجرگیرکرده ایم و افسوس
چشما ن را از پنجره به بیرون می نهیم نیست افق و کرانه

ما با خیال خوش بودیم و نمی دانیم کجا رفت عقل
عقل به پروازدر مانده آنجا و ما شدیم افسانه ?


15 09 2016
شهاب طاهرزاده



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد