اشاره :
پیش از اینکه پرسش های موشکافانه ی بوعالم صنصال، نویسنده هفتادو چهار ساله الجزایری را که توانسته در ردیف نویسندگان نامدار معاصر فرانسه جا باز کند، بخوانیم، اشارهای میکنم به دیدگاه تازه ونسان لومیر Vincent Lemir تاریخ نگار فرانسوی که سالها اداره مرکز پژوهش های فرانسه در اورشلیم را به عهده داشته و آثار پر ارزش زیادی در این زمینه به علاقهمندان به تفکر و تفحص عرضه کرده است.
این پژوهشگر فرانسوی در گفتگوی خود با روزنامه لوموند - ۱۴ اکتبر ۲۰۲۳- میگوید از زمان حمله حماس به اسرائیل، وارد دوره ای گنگ و پیچیده شدهایم که هنوز نمیدانیم آن را چگونه میشود نامید. و در مورد نامیدن ۱۱ سپتامبر دیگری برای اسرائیل، او معتقد است از دیدگاه قربانیان و شوکی که بر جامعه ی اسرائیل وارد آورده ، میتوان این مقایسه را پذیرفت . اما اشاره به ۱۱ سپتامبر انگیزه مهاجمان را روشن نمی کند، زیرا حماس مانند القاعده بخشی از جهاد ی بینالمللی نیست. حماس جنبشی است که هم ناسیونالیست و هم اسلام گراست. و آماده است تا بد ترین سیاست را برای دستیابی به «تاسیس یک کشور مستقل و مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷» همانطور که در نسخه اصلاح شده منشور ۲۰۱۷به آن اشاره شده است، دنبال کند.
هدف حماس از این اقدام هولناک، سوق دادن اسرائیل به سراسیمگی برای ایجاد تله ای دوگانه است : نخست استرا تژیک و سپس تله ای اخلاقی. تله ی راهبردی شامل ِ آوردن سربازان اسرائیلی به غزه است، جائی که جنگجویان حماس در انتظار آنها هستند که توسط شبکه ای عظیم از پناهگاه های زیرزمینی محافظت می شود.تراکم جمعیت غزه بالاترین میزان در جهان است و آن را به صحنه عملیاتی مهیب برای ارتش منظم تبدیل کرده است. و تله اخلاقی عبارت از تحریک اسرائیل به دست زدن و مرتکب شدن جنایات جنگی در مقیاس بی سابقه ای است. و در نهایت هدف حماس ایجاد یک چرخش بی سابقه نسبت به این عملیات در افکارعمومی جهان است. ع.ش
و اینک مقاله بوعالم صنصال، Boualem Sansal نویسنده الجزایری که در آثارش به عنوان یک رمان نویس و مقاله نویس، وظیفه خود دانسته تا کارهایش را وقف بررسی بربریت اسلامیست ها کند و پس از حمله حماس به اسرائیل در روز شنبه ۷ اکتبر ۲۰۲۳، پرسش هایی را درشماره ۱۶ اکتبر ۲۰۲۳هفته نامه ماریان مطرح میکند که در زیر میخوانیم* :
جنگها مانند فصل ها، روی زمین میآیند وُ می روند. برخی هستند که مدتی دوام میآورند و برخی دیگر که طول میکشند وَ دنیا را زیر و رو می کنند.همه ی جنگها برای قربانیان آن وحشیانه و برای کسانی که آنها را راه میاندازند مشروع هستند. چه کسانی را متهم کنیم؟ چه کسی را تبرئه کنیم؟ و ما تا کجا میتوانیم برگردیم، به عثمانی ها، به دوران باستان و نوسنگی و سرانجام تا کجا میتوانیم به عقب برگردیم؟ پس راز کجاست؟ در خود جنگ، این ابتذال و پیش پا افتادگی ی نظم جهانی که بشریت را برای اطمینان از پایداری خود، مجبور به پذیرش آن می کند. و همزمان، در شگفت ماندن ما از پوچی و تظاهر به بیهوده ماندن در برابر جنگ است که سعی میکنیم در آن منطقی پیدا کنیم.و درست از اینجاست که ما با بکارگیری دروغ، انکار، امتناع از واقعیت،بیش از پیش به دنبال پاسخهای پیش ساخته در جستجوی منطق و حقیقت هستیم.
خطر یک جنگ جهانی سوم
از ۷ اکتبر، همه نگاهها در جهان (قلب ها هم؟) به سمت اسرائیل و غزه است.چیز جدیدی نیست، یک جنگ دیگر، بربریت
فراوان، مرگ های متعدد،پرسش های فراوان، نا گفته ها، پیشداوری ها،اخبار جعلی. تاریخ مثل همیشه تکرار می شود. ولی منبع و ریشه آن گوناگونند، همان روز است ولی همان قرن نیست که چنین اتفاقی می افتد.
چه کار کنم خدای من، چکار کنم؟ فقط در مورد قدرتهای پیشرو جهانی صحبت کنیم، همه ی روسای جمهور، آنها که مسأله اسرائیل و فلسطین را پیش ِ روی خود دارند، و یا فراتر از آن اسرائیلی - عربی و یا حتی پر حجم تر از اینها،یهودی - اسلامی، همگی سرشان به سنگ خورده است. این بدان معناست که در سطح خود ِ من، فقط باید سر خود را پایین باندازم و راهم را ادامه دهم. کاری که قرار است بکنم همین است، اما پیش از آن باید چهار پرسش را مطرح کنم :
۱- آیا محمود عباس، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین می دانست که حماس در حال انجام چه کاری است؟ آیا او دولت اسرائیل را از این مقدمات حمله آگاه کرده است؟این پرسش ها باعث انفجار و گنداندن بیشتر اوضاع در کرانه باختری خواهد شد. شهرک نشینان تصور خواهند کرد که طرحی مشابه در کرانه باختری مداخله می کند و آنها را وادار به افزایش کنترل خود بر سرزمین های کرانه باختری مینماید. و در اینصورت ساکنان کرانه باختری را به دریا میاندازد یا آنها را در محلی زیر آوار زاغه هایشان دفن می کند. بنابراین فرد واقعی مسئول ،ابو مازن (لَقَب محمود عباس) خواهد بود که امکاناتی فراهم کند تا اسرائیل را به تصرف غزه تشویق نماید و خود را از شر حماس و دلقک های ریشوی او که در لباس بمب گذاران انتحاری ظاهر میشوند، خلاص کند.
۲- چرا ایرانیان [ جمهوری اسلامی. مترجم] در چارچوب پیکربندی جدید ژئواستراتژیک طراحی شده تحت عنوان Brics** ( که باید توجه داشته باشیم که در آن مسیحیان کاتولیک و پروتستان، مسلمانان سنی و شیعه، بودایی ها، هندو ها جز یهودی ها) حضور دارند، دست به طرح های عظیمی زدهاند و آنها از طرح جنایتکارانه حماس که هیچ چیز مثبتی به همراه ندارد و تنها تحریم و انزوای بیشتر را میرساند ، پشتیبانی می کنند؟ و شاید تا آنجا پیش روند که اسرائیل را به هر وسیلهای که ممکن است تشویق به حمله کنند. و نتیجه آن میتواند جنگ سوم و آخرین جنگ جهانی باشد.
به سوی یک جمهوری الهی- دینی ِ ارتدکس
۳- چرا فلسطینی ها به ویژه اهالی غزه اینقدر منفعل هستند؟ چرا آنها علیه دیوانگان حماس و دستگاههای فاسد سازمان آزادی بخش فلسطین( OLP ) که از سال ۱۹۴۸ ( زمان پناهندگی اجباری فلسطینی ها) بر آنها حکومت میکنند و آنها را از مصیبتی به مصیبت دیگر می کشانند، قیام نمی کنند؟ و سرانجام چه زمانی سرنوشت خود را به دست خواهند گرفت و به دولت های عربی که از آنها به عنوان متغیر تنظیم و تعدیل در سیاست خارجی و یا برای شعارهایی در آشپزخانه ی داخلی خود برای سرکوب بهتر ملت خودشان استفاده می کنند، دست خواهند کشید؟
۴- دموکراسی بزرگ و زیبایی که اسرائیل است، به سرعت در حال تبدیل شدن به یک جمهوری تئوکراتیک فوق ارتدکس، بر اساس مدل ایرانی و یا سعودی است. به زودی کاست مردان ریشو با کلاه بزرگ می آیند تا ارتش خود را داشته باشند؛ مانند پاسداران در ایران یا حزب - دولت - ارتش حزب الله لبنان. آیا اسرائیلی ها نیز مانند اعراب در تسلیم مرگبار در برابرنظم دینی گرفتار شده اند؟ در اینجا ما مستقیماً به سمت جنگ واقعی ادیان پیش می رویم.ما این را برای برادران غزه و اسرائیلی خود نمی خواهیم. این جنگها برای باز سازی جهان، هیچ بازمانده ای را پشت سر نمی گذارند.
چه کسی میتواند به ما در پاسخ به این چهار پرسش کمک کند؟مردم به روشنگری نیاز دارند. و این امر بیش از پیش ضروری است.
https://www.marianne.net/
___________________________
** گروهی از شش کشور از جمله آنها چین، روسیه و جمهوری اسلامی که در صحنه بینالمللی و بویژه از نظر اقتصادی خواستار مقابله با آمریکا و اتحادیه اروپا هستند.