logo





بازگشت به نوشت افزار زندگی

پنجشنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۳

طاهره بارئی

tahere-barei1.jpg
مظاهری برای فریفتن؟
مانکن های چوبی، گچی
با چهره های پاک شده یا هیچوقت برنیامده و برنیامدنی
ویترین ها شیشه و آئینه
گاو صندوق های مخوف سکه و دینار
لباس آدمیت است که می خواهند یک به یک دهند به باد
یک ساندویج مرده بگذارند دست مردمی
که به تماشا و خواب رفتن درساعت نهار
عادت کرده اند به چمباته زدنها

دنبال کارت پستال دریاچه، روز ها را ورق میزدم
در نوشت افزار جنگل تابناک
خود نویسم راه باز می کرد زیر پای عابرانی که قصد داشته باشند بپرند
از انتهای پلی که مُردگی را انتقال میداد به حیات

همسایه می گفت
خیابانهائی ساخته اند
در کتاب معماری پر از جوائز
برخیز و تو هم گام بردار
گفتم آنها را برای ختم شدن به هیچ پرداخته اند
نیمکتها را برای نشاندن تنهائی
وترکیدن بغض ها زده اند رقم
پل های هوائی را برای حمل شدن تا دل خطر ها
تیر های چراغ را
برای پوشیدن اونیوفرم بازرسی و کنترل اوراق
دنبال نشانی های رها شده از ابرم
که به شهر باران میرسد
به سواری بر آبهائی که به تمامیت سطح قایق و کشتی می نهند پای

گفت سخنی بگو
گفتم پارچ آب را بردار
گلهای پشت پنجره را عطش بنشان
سخن همین است
گفتم زندگی خطی مستقیم نیست
هر جا چاله ای شنیدی
گیاهی بنشان
زندگی کوتاهترین راه نیست
اما مستقیم برو
راهها از همه سو خلق شده پیش پایت حاضرمیشوند
راه توئی
آنها را مستقیم کن
پرسید پس خیابان را چه کنیم
گفتم بگذار به کتاب قطور معماران برگردد
راه را با همین ذغالی که به دست داری
اول رسم
بعد خیابان کن
من و تو به آن پای خواهیم گذاشت
من دریاچه را می آورم
تو کارت پستال را
جنگل تابناک به پای خود خواهد آمد
به ما خواهد پیوست
می خواست بیشتر بپرسد
گفتم پارچ آب را زمین نگذار
فقط همین
و تا میتوانی جهان را ورق بزن
ما دیر کرده ایم
باید زودتر ازینها به ساعت منّور میرسیدیم
و یک ردیف چراغ واقعی غرس می کردیم
در حاشیه خیابانهائی که دارند خاموش میشوند
زندگی معمار است و ما معماران زندگی
بگذار به عصر خلاقیت باز گردیم
و خودنویسمان را جای امضا پای اسناد وام ها
صرف توشیح زندگی کنیم

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد