logo





دیوارنویسی‌ها از بازگشت به خیابان خبر می‌دهند

جمعه ۳ شهريور ۱۴۰۲ - ۲۵ اوت ۲۰۲۳

س. حمیدی



بسجیان شکم گنده‌ی امام زمان روز روشن جوانکی را به تور انداخته بودند. جوانک جلوی انظار عمومی داشت شعار "مرگ بر خامنه‌ای" می‌نوشت که گیر افتاد. بسیجیان جدای از او، قلم مو و جعبه‌ی یک کیلویی رنگش را هم با خودشان بردند. چنین مستنداتی بدون شک در پرونده‌سازی نیز به کار پلیس خواهد آمد. خطایی که به حتم هیچ مبارزی نباید نمونه‌ای از آن را تکرار بکند. چون شعارنویسی در روز آن هم به تنهایی و بدون گروه آموزش دیده، خطایی محض است. تازه می‌توان به جای قلم مو و قوطی رنگ از اسپری استفاده کرد. اسپری رنگ، کارها را خیلی آسان‌تر می‌کند. حتا در صورت لزوم آن را می‌توان مخفی کرد و یا به گوشه‌ای پرتاب نمود. جدای از این، لازم است دو نفر در طرفین کوچه یا خیابان از کسی که شعار می‌نویسد، مراقبت به عمل آورند.

افراد بسیج دست کم در گستره‌ی تهران، رسم را بر آن نهاده‌اند که برای گشت‌های مداوم خود با موتورسیکلت چیزی کم نگذارند. دو نفره یا سه نفره این کار به پیش می‌برند. سرعت و صدای ویژه و گوشخراش موتورسیکلت به نحوی به مردم محلی می‌فهماند که بسیجی‌ها در کف خیابان و کوچه حضوری فعال دارند. یک نوع قدرت‌نمایی حکومتی که تنها خنده‌ی تلخ شهروندان تهرانی را برمی‌انگیزد. ولی اگر شعارنویسی‌ها، گروهی انجام پذیرد افراد گروه ضمن اطلاع رسانی لازم در خصوص حضور گشت بسیجی‌ها، به راحتی می‌توانند از مهلکه بگریزند. تازه در صورت غیر مسلح بودن افراد بسیج، می‌توان به مقابله‌ی با ایشان نیز روی آورد.

پاک کردن دیوارنوشته‌ها را به عهده‌ی پایگاه‌های بسیج محله و مأموران شهرداری ناحیه گذاشته‌اند. اکثر این گروه از پایگاه‌های بسیج، در مسجد محله جانمایی می‌شوند. بسیج محله و شهرداری ناحیه کار مشترکی را در خصوص پاک کردن شعارها از سینه‌ی دیوارها به پیش می‌برند. به همین منظور شهرداری‌های ناحیه به تانکرهای رنگ‌پاش هم مجهز شده‌اند. ضمن همین حقه است که کارها قدری برای ایشان آسان می‌شود و سرعت عمل بیشتری به خود می‌گیرد. سپس دیوار را چنانی با رنگ می‌پوشانند و بتونه می‌کنند که سرآخر هیچ نوشته‌ای دیده نشود. مدت‌ها پیش، مردم همین مکان‌های بتونه شده از رنگ را، به محلی مناسب برای شعارنویسی مجدد خود تبدیل می‌کردند. اما به تازگی مأموران شهرداری و نیروهای بسیج پس از محو کردن شعارها، فضای آن را هم خط خطی می‌کنند. چنین حیله‌ای به طبع استفاده‌ی مجدد از دیوار را ناممکن می‌کند.

روزنامه‌ی اعتماد از قول مدیر سامانه‌ی ۱۳۷ شهرداری تهران نوشته است: "درخواست پاک کردن دیوارنویسی شش هزار درصد رشد داشته است". مدیران اجق وجق و فکسنی شهرداری تهران تبلیغی را پیش می‌کشند که گویا مردم خواستار پاک کردن دیوارنوشته‌های شهر هستند. ولی در پس این آمارها بر واقعیت غیر قابل انکاری انگشت می‌گذارند که موضوع دیوارنویسی دست کم در پهنه‌ی تهران بزرگ، "شش هزار در صد" افزایش یافته است. چون مردم عادی تریبونی غیر از دیوارنویسی در اختیار ندارند. ولی جمهوری اسلامی تلاش می‌ورزد تا همین تریبون را نیز از شهروندان خویش پس بگیرد.

طی چند ماه گذشته، شعارهای بسیاری بر سینهی دیوارهای شهر در خصوص محکومیت اعدام نوشته شد. نیروهای حکومتی خیلی زود شعارهایی از این دست را پاک می‌کردند. این کار بدان معنا بود که صدور حکم اعدام هرگز نباید از گردش کار دادگاه‌های کشور حذف شود. پس از این ماجرا، کلیشه‌هایی از سینه‌ی دیوارهای شهر سر برآورد که چوبه‌ی دار را ترسیم می‌کرد با ضربدری که بر روی شکل آن فرود می‌آمد. یعنی "نه به اعدام". نیروهای دولتی ابتدا چنین طرحی را نمی‌فهمیدند و خیلی راحت از کنار آن می‌گذشتند. انگار طرحی تجاری یا تبلیغی را می‌بینند. اما اکنون با چنین طرح‌هایی نیز آشنایی پیدا کرده‌اند. در نتیجه پاک کردن آن‌ها را نیز لازم می‌شمارند تا به باور ایشان پدیده‌ی منفی و نامردمی اعدام در جامعه پایدار باقی بماند و لابد مخالفان خود را بدون استثنا بکشند. رده‌هایی از بالایی‌ها و پایینی‌های نظام هم چنان می‌پندارند که موضوع حذف اعدام در جامعه، عده‌ی پرشماری از ایشان را از نان خوردن خواهد انداخت.

چندی است که بسیجیان پس از پاک کردن شعارها، کلیشه‌ای را با عنوان "السلام علیک یا صاحب‌الزمان" بر سینه‌ی دیوارها می‌کوبند. با همین ترفند است که از شعارنویسی مجدد مخالفان نظام بر سطح آن جلوگیری به عمل می‌آورند تا تنها شعار ایشان بر سینه‌ی دیوار باقی بماند. اکنون مخالفان نظام هم زیر همین عبارت "السلام علیک یا صاحب‌الزمان"، می‌نویسند: "ما، امام زمان هستیم". منظورشان از "ما" همه‌ی شهروندان کشور است که در مبارزه‌ای همگانی علیه جمهوری اسلامی مشارکت می‌ورزند. چون مخالفان نظام در شرایط اجتماعی کنونی همگی از ته دل باور دارند که موضوع امام زمان امری موهوم و ساختگی است. هم‌چنین مخالفان نظام مبارزه‌ای هدفمند را جهت برقراری عدالت اجتماعی به پیش می‌برند و آن را در مقابل خواست و اراده‌ی امام زمانی موهوم و دروغین می‌گذارند. شکی نیست که چنین راهکاری، از تقابل و رویارویی آشکار توده‌های مردم عادی با دین دولتی حکایت دارد. در فضای جنبش عمومی کنونی تمامی موهوماتی از این دست به دور ریخته می‌شود.

دین طی چهل و پنج سال به دلیل ناکارآمدی خود دارد در جامعه رنگ می‌بازد و از خاصیت می‌افتد. چنان‌که برای مردم انتظار عدالت اجتماعی از اسلام سیاسیِ طرفدارانِ روح‌الله خمینی، امری بی‌فایده می‌نماید. مردم چنین برآیندی از سیاست را ضمن پیکار مشترک و همگانی خویش به نیکی دریافته‌اند.

بسیجی‌ها جدای از عبارت "السلام علیک یا صاحب‌الزمان" از عبارت "یا زهرا" و "جانم فدای رهبر" هم برای مخدوش کردن متن دیوارنویسی معترضان سود می‌برند. بد نیست به یاد بیاوریم که در زمان‌های پیش از این، با فریاد جهنمی و غیرِ انسانی یا زهرا بود که امثال فروهرها و کاظم سامی‌ها را چاقو‌آجین می‌کردند. به عبارتی روشن، یا زهرا کد رمز و تکیه کلامی "مقدس" برای عملیاتی کردن سرکوب و کشتار چاقوکشان شمرده می‌شود. همان کسانی که آدم می‌کشند تا شاید علی خامنه‌ای چند صباحی بیش از این بر کرسی قدرت دوام بیاورد.

حکومت ضمن رفتاری هیستریک شعار "زن، زندگی، آزادی" را از فضای دیوارهای شهر محو می‌کند. چرا‌که از طرح شعار روشنگرانه‌ی زن، زندگی، آزادی واهمه دارد و از فرآیند مثبت، مردمی و اثرگذار آن در پیدایی دموکراسی می‌ترسد. بدون تردید جمهوری اسلامی نه حضور کنشگرانه‌ی زن را در جامعه می‌پذیرد و نه آن‌که به چند و چون زندگی و آزادی‌های اجتماعی شهروندان خویش در جامعه اعتنایی به عمل می‌آورد.

کنشگران محله‌های شهر تهران، هر کدام از واژه‌های زن، زندگی و آزادی را به طور مستقل نیز بر سینهی دیوارها نوشته‌اند تا واکنش مدیران بالادستی حکومت را در این خصوص نیز شاهد باشند. آن‌وقت کارگزاران حکومت هر یک از این واژه‌ها را به شکل دیوانه‌واری خط خطی کرده‌اند. آنان خشونت خود را دانسته و آگاهانه ضمن خط خطی کردن همین دیوارنوشته‌ها به کار می‌گیرند. هزاران نمونه از همین واژه‌های خط خطی شده را اینک نیز می‌توان بر سینه‌ی دیوارهای شهر به تماشا نشست. یعنی می‌خواهند زن، زندگی، آزادی به طور مستقل از هم نیز نباشند. در واقع مدیران فرهنگی بالادستی حکومت از نوعی بیماری حاد روانی رنج می‌برند که در صورت ویزیت شدن، هر روانپزشکی چنین نکته‌ی آسیب‌زایی را به ایشان یادآوری خواهد کرد.

دیوار نوشته‌ها از بازگشت معترضان به خیابان‌های شهر تهران خبر میدهند. بی‌دلیل نیست که طی هفته‌های اخیر هزاران نفر از کنشگران را به زندان‌ها بازگردانده‌اند. حکومت توهمی را در دل میپ‌روراند که همراه با بازداشت این گروه‌های هزاران نفری از شهروندان کشور خواهد توانست از رشد و اعتلای جنبش تودهای ژینا پیشگیری به عمل آورد. شکی نیست که نیروهای امنیتی نظام به جای پاسخگویی به مطالبات اقتصادی و سیاسی توده‌های مردم عادی، شگردهایی از سرکوب و خشونت را دوره می‌کنند. شیوه‌ای که دیگر از کارکردهای سنتی خود در جامعه باز مانده است. حکومت شیوه‌های ایذایی خود را از هم اکنون توسعه می‌بخشد تا شاید چند روزی بیش از این دوام بیاورد. ولی ریزش پردامنه‌ی هواداران و کارگزاران جمهوری اسلامی تا به "اندرونی بیت حضرت آقا" هم رسوخ کرده است.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد