logo





دکترین مخرب جمهوری اسلامی، نه شرقی،نه غربی!
هم شرقی و هم غربی

شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۲ اوت ۲۰۲۳

حسن نادری

در مقابل بحران های همه جانبه و بن بست دکترین جمهوری اسلامی،نیاز به سیاست همدلی و همگرایی ملی با تنوع گرایش های سیاسی به ائتلاف سیاسی وسیع،مقدمتأ جمهویخواه سکولار ـ لائیک،عدالتجو،متعهد به شمول حقوق بشر و رعایت و احترام به حقوق همه اقوام اصیل ایرانی ضروریست. سیاست هم شرقی،هم غربی را با الهام از سیاست موازنه منفی دکتر مصدق در راستای تامین منافع ملی را در شعار خود قرار دهیم.
سیاست های جمهوری اسلامی از همان ابتدای کار با استفتاء خمینی در قالب " بیگانه ستیزی" آغاز شد. در کنار او طیف غیرمعم مسئولین مدیریتی کشور،تلاش کردند تا سیاست خارجی عرفی را بر مبنای " نه شرقی،نه غربی" شکل دهند. شاید درک نادرست طیف اخیر و تمایز نشان دادن خود با سیاست "موازنه منفی " دکتر مصدق برای راضی کردن مواضع ارتجاعی خمینی بوده باشد. در هر حال، این سیاست نه تنها چیز مثبتی برای ملت و منافع ملی به همراه نداشت،بلکه با وقوع گروگانگیری 444 روزه در سفارت آمریکا توسط گروهی بنام "دانشجویان خط امام،" فلسفه "بیگانه ستیزی" بیش ازپیش گسترش یافت و ایران را به انزوا و در محور تنگنای ایدئولوژی عمق استراتژی شیعه گری قرار داد. در این فرآیند کشورهای رقیب ایران در خاور نزدیک و خاور میانه با دیپلوسی و تدوین سیاست به تامین منافع خود روی آوردند. سیاست خارجی آنها دوری جستن از جنگ و پرهیز از دکترین عمق استراتژی بود. این نیز درست است که منطقه ما میدان رقابت شدید و متاثر از سیاست های امپریالیستی آمریکا و اتحادیه اروپا از یک سو، و قدرت های آسیایی و اوروآسیای چین و روسیه و هند.. از سوی دیگر قرار دارد. در این کشاکش ها عامل دین به ظاهر نقش اساسی ندارد اما پوششی سرسخت برای تامین منافع قدرت های حاکم است. در عوض،جنگ سنی و شیعه و عامل دین نمی تواند برای همیشه تضمین کنند منافع ملی باشد. در روابط بین الملی نمی توان دشمن و دوست پایدار داشت. زیرا عوامل و نیازهای عرضه و تقاضا متاثر از رقابت های متغیر هستند.

دکترین سیاسی در مفهوم عمومی خود مجموعه‌ای از اصول و گزاره‌هایی است که در یک منظومه سیاسی قرار دارد و منعکس‌کننده تصوری معین از جهان، هستی انسان، جامعه و غیره می باشد و برای حوزه‌ای با الگوهای تعریف شده در روابط بین المللی است.
كلمه «دكترين» به طور كلي مشتمل بر آراي حقوقدانان است که ناشي از تأمل در يك قاعده يا وضعيت يا نهادي می باشد.
نقش دکترین در راهبرد عمومی هر نظام سیاسی، ارائه یک ساخت حقوقی است وجایگزینی آن در تمامی روابط حقوقی نشان از محدویت ها در نظام بین المللی، شرایط اجرای آن، مشخص نمودن آثار آن بر حیات جامعه، بررسی تحلیلی نظام مند آن با ابزار انتقادی و تطبیقی است. بیشترین بخش این دکترین به صورت شفاهی در زمینه آموزش حقوق بیان می شود. اما در رساله های عمومی و آثار تک نگاری نیز یافت می شود.

قدرت و قانون در روابط بین الملل
دنیای دیپلماسی ابزار قدرت و قانون در روابط بین الملل است. اما در داخل هر کشوری مانند صحنه بین المللی، حاکمیت قانون نباید رقابت سیاسی را سرکوب کند، بلکه باید آنرا کانالیزه کند. البته در این تعریف تهاجمات امپریالیست را باید از قاعده عمومی مستثنی کرد. در یک شرایط نرمال، دکترین را باید در تفاوت بین تمدن و بربریت دانست. تضادها و تنش ها برپایه قدرت زور وتصرف حذف نمی شوند، بلکه باید با قوانین خاصی مطابقت داشته باشند. در غیر این صورت،اگر کشوری با عقب ماندن از منافع مورد نظر دیگر قادر به سازماندهی و داوری تنش ها نباشد، زور تنها استاد بازی در اختلاف دوجانبه و چند جانبه و هرج ومرج برروابط بین المللی حاکم خواهد شد.

بسیاری از کشورها کم و بیش از این نارسایی حقوقی بر برخی از اشکال بزهکاری آگاه هستند. جوامعی که به سرعت در حال تغییر هستند نقض حقوق اساسی اهمیت استثنایی پیدا می کنند و اغلب از تحریم دستگاه قضایی که روال عادی به جرایمی که به عنوان سنتی تلقی می شوند، می گریزند. این تناقض در روابط کشور ها و حقوق بین الملل (...) آشکارترند.

سیاست خارجی سیاستی است که یک دولت در قبال کشورهای خارجی دنبال می کند. هدف سیاست خارجی برقراری روابط با سایر کشورها به ویژه در سطح همکاری های بین المللی، تجاری، دیپلماسی و نظامی و غیره، یا برعکس، تصمیم گیری در مورد سرد شدن روابط است.

سياست خارجي شيوه عمل خارجي دولت است، يعني شيوه حضور آن در جهان. سیاست خارجی مسائل صلح و جنگ را حل می کند، زیرا تصمیم می گیرد که آیا به جنگ برود یا روابط را گرم کند. فردریک شاریلون( (Frédéric Charillonدر کتاب خود بنام "جنگ های نفوذ و تسخیر ذهن ها توسط دولت ها " سیاست خارجی را به عنوان "ابزاری که یک دولت تلاش می کند تا محیط سیاسی بین المللی خود را شکل دهد" تعریف می کند.

کریستوفر هیل(Christopher Hill) استاد دانشکده اقتصاد لندن( دپارتمان مارکسیستی)، سیاست خارجی را به عنوان «فرایند میانجیگری» تعریف می‌کند که به دنبال ایجاد ارتباط بین جوامع ملی با جامعه بین‌المللی است.

سیاست خارجی عموماً توسط وزارت امور خارجه اداره می شود، عملاً سیاست خارجی کشورش را تحت کنترل دولت یا در کشور نیمه ریاست جمهوری مانند فرانسه تحت کنترل رئیس جمهور فرانسه انجام می دهد.

سیاست خارجی عمدتاً توسط دو رشته مورد مطالعه قرار می گیرد: روابط بین الملل و ژئوپلیتیک(جغرافیای سیاسی).

سیاست خارجی یک کشور چیست؟
اگر این تعاریف را خلاصه کنیم، می‌توان نتیجه گرفت که سیاست خارجی مجموعه‌ای از اصول، جهت‌گیری‌ها، برنامه‌ها، توافق‌ها، نهادها و اقداماتی است که مشخصه روابط یک دولت با دولت‌های دیگر است.

سرویس بین المللی سایت "انتخاب "در تفسیری می گوید: در حالی که بیشتر کشورهای خاورمیانه، سیاست «چند جانبه گرایی» را در پیش گرفته اند، ایران با سرعت تمام عقب گرد کرده و به دنبال اجرای سیاست دو دهه ای «نگاه به شرق» است.

"انتخاب" در ادامه موضوع فوق می گوید: «در پی مرگ آشکار برجام و فاصله گرفتن فزاینده اروپا از تهران، به دلیل حمایت ایران از روسیه در جنگ علیه اوکراین، مقامات تهران به دنبال یافتن دوستان و شرکای جدید در میان کشورهایی هستند که با مبارزه تجدیدنظرطلبانه آنها همدل باشند. اما با توجه به اینکه قدرت های بزرگی که ایران به سمت آنها متمایل شده، در نهایت صرفا بر مبنای منافع خودشان عمل می کنند و شرکای کوچکتر نیز قدرتی ندارند، تصور ساختن یک جبهه موفق ضد هژمونیک، بیش از اینکه واقعیت داشته باشد، یک توهم است».

به نظر می رسد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی در وضعیت کنونی بر اساس سه فرض به هم پیوسته هدایت می شود:

اول، فاصله گرفتن از سیاست دولت های قبلی که به گفته مقامات دولت رئیسی، روابط با چین، روسیه و کشورهای در حال توسعه را نادیده گرفته بودند. دوم، ایده نسبتا مبهمی مبنی بر اینکه تهران می تواند شبکه جدیدی از مشارکت ها را جایگزین روابط اقتصادی و سیاسی با اروپا و کشورهای آسیایی همسو با غرب کند. سوم، این تصور که نظم جهانی، تحت فشار جنگ اوکراین در حال تغییر جهت از یک غرب رو به زوال به شرق قدرتمند است و ایران نقش پیشتازی در این عرصه دارد. با این حال، به نظر می رسد همه این مفروضات بیشتر حاصل یک جهان بینی ایدئولوژیک بسته و خود محوراست تا محاسبه واقع بینانه. انزواطلبی بین‌المللی و تداوم آن تاکنون برای ایران تبعات بسیار بدی داشته و دارد و خود انزوای اقتصادی را برای کشور ایجاد کرده است. چنین رویکردی، مهم‌تر از روابط دیپلماتیک، مشکلات اساسی در روابط تجاری ایران به همراه داشته است.

جهان سوم گرایی در عرصه بین المللی از دیرباز یکی از عناصر کلیدی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده و در مجامعی مانند جنبش عدم تعهد و گروه 77 حضور فعال داشته است. در حالی که همین کشورهای عدم تعهد و گروه 77 همزیستی را در راس سیاستهای خود قرار دادند. گرچه این کنشگری عدم تعهد به ظاهر منعکس کننده تمایل این کشورها برای ایجاد ائتلاف های ضد هژمونیک با شرکای همفکری است که معمولاً در تقابل با ایالات متحده بود. به عنوان مثال، چین در طول تاریخ مورد توجه ایران بوده است. پکن اغلب شعارهای تهران را تکرار اما به این دلیل که اقتصاد چین و ایالات متحده کاملا به هم گره خورده است، هرگز به طور کامل از ضد آمریکایی بودن ستیزه جویانه تهران استقبال نکرده است. بلکه از برگ ایران برای تامین منافع خود در منطقه و در رابطه با آمریکا استفاده کرده و استفاده می کند.

دولت رئیسی با گذشت دو سال از دوران تصدی خود و مواجه شدن با نارضایتی گسترده مردمی، تلاش میکند با کسب "موفقیت" هایی در خارج از کشور، توجهات را از مشکلات داخلی منحرف کند. رئیسی تجربه بین المللی چندانی ندارد و وزیر خارجه ای که منصوب کرده نیز کاریزما و دانش او در مقایسه با وزیر خارجه سابق ایران، کمرنگ است. اما با این حال به توافق تاریخی کاهش تنش با عربستان سعودی و عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای دست یافته است. هر دو دستاورد، منطبق بر اولویت های مشخص شده سیاست خارجی دولت رئیسی و مقامات رده بالاتر در تهران است: یعنی بهبود روابط با کشورهای همسایه و احیای سیاست «نگاه به شرق».

این سیاست هم شامل «مشارکت فرصت طلبانه» با روسیه است و در هسته این مشارکت، ادعای کمک ایران به کرملین برای جنگ علیه اوکراین قرار دارد. این رابطه به تهران این حس را می دهد که شریکی ضروری برای مسکو است. ایران همچنین مشتاقانه به دنبال روابط نزدیکتر با چین بود. سفر رئیسی به پکن در فوریه سال جاری، اولین سفر دولتی یک رئیس جمهور ایران به چین، پس از محمد خاتمی در سال 2000 بود. این سفر راه را برای میانجیگری پکن بین ایران و عربستان سعودی و ورود تهران به سازمان همکاری شانگهای هموار کرد. برای دولت رئیسی، این فرصتی بود که ایده مشارکت سه جانبه میان ایران، چین و روسیه را مطرح کند. اما سیاست میانجیگری چین بین دو قدرت منطقه ایران ـ عربستان قبل از هر چیز ناظر بر امنیت منافع چین در سرمایه گذاری در منطقه و به ویژه عربستان است. روسیه از این سیاست عقب نماند و پیمان های کم و بیش مشابه را با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس منعقد نمود. هر دو کشور چین و روسیه مقوله تمامیت ارضی ایران نسبت به جزایر ایران در خلیج فارس را نادیده گرفتند.

چین و روسیه هر دو آشکارا ادعای دیرینه امارات متحده عربی بر سه جزیره ایران در خلیج فارس را تایید کرده اند. چین و روسیه همسایه شمالی ایران سیاست هایی را در رابطه با ایران پیش گرفتند که مقدم بر هر چیز در نهایت با هدف «تقویت منافع ملی خودشان» عمل می کنند. همه شواهد حاکی از آنست که همکاری های اقتصادی و ترانزیتی بین روسیه و ایران و "توافقات" 25 ساله با چین تابع میزان تنش این دو کشور با ایالات متحده آمریکاست. همان طوری که چین پیش از این به ایران در باره سیاست های تنش زایش در منطقه اخطار داده بود. "آشتی" ایران ـ عربستان با حضور نمایندگان امنیتی دو کشور گویای مسائل مهم است. در غیر این صورت میتوانست با حضور نمایندگان دیپلماسی دو کشور صورت می گرفت .

سیاست تمام فرمان گردش به شرق رئیسی( در واقع مجری سیاست های سید علی خامنه ای) او را به چند کشور در حال توسعه آفریقایی و چند کشور آمریکای جنوبی برد. ونزوئلا، نیکاراگوئه، و کوبا و سپس کنیا، اوگاندا و زیمبابوه. همه این کشورها، به استثنای کنیا روابط ضعیفی با غرب دارند و نسبت به تنازعات تجدیدنظرطلبانه و بوق ضد امپریالیستی تهران همدل و همگی به درجات مختلف، مشمول تحریم های ایالات متحده هستند.

اقتصاد، مساله پیچیده ی روابط چین و ایران است. علی رغم اعلامیه های گاه و بی گاه، اجرای مؤثر توافق جامع ۲۵ ساله همچنان آغاز نشده و دور از دسترس است. همچنین آمارهای تجارت و سرمایه گذاری دوجانبه نشان دهنده ضعف در این حوزه است. چین در واقع مقادیر بی سابقه ای نفت با تخفیف قابل توجه از ایران وارد می کند، اما درآمد حاصل از آن صرفا راه نجات ناچیزی برای جمهوری اسلامی ایران است و در عین حال نشان دهنده میزان ضرر ایران از تحریم هاست. تهران همچنین روابط سیاسی و اقتصادی با کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، اوگاندا و زیمبابوه دارد، اما همه این کشورها روی هم رفته قدرت اقتصادی چندانی ندارند.

حقیقت این است که راهبرد ایران در چارچوب « نه شرقی ،نه غربی» سیاست های مستقل ایران را فقط در محاق تحکیم روابط با چین و روسیه قرار داده است و کشور را از برخوداری آزاد با تکنولوژی های پیشرفته و سرمایه های کشورها غربی محروم کرده است. زمانی که دکترین سیاست خارجی در قالب سیاست خارجی متعادل تر «هم شرقی و هم غربی» نباشد اهمیت و کارایی خود را از دست می دهد. غفلت از غرب و ناکام ماندن در حل بحران هسته ای و در نتیجه باقی ماندن تحت تحریم های ثانویه واشنگتن، فرصت های تهران را حتی برای گسترش روابط اقتصادی و مالی با شرکای شرقی را نیز به شدت محدود می کند.

گرچه توافق ایران و عربستان سعودی میتواند به کاهش تنش های چند جانبه و دو جانبه در منطقه کمک کند، اما تعادل منطقه ای همچنان شکننده است. نمونه آن اختلافات ایران با محور کویت ـ عربستان روی منابع گازی و میعانات مشترک.

قدر مسلم،حل مسائل داخلی و خارجی کشورمان منوط به حل اختلافات با " شیطان بزرگ" آمریکا و شریک او و نیز اسرائیل است. میتوان روابط متعارف با این کشورها را به حداقل ضرور اکتفاء کرد و پروپگاند های عبث محو اسرائیل را به دور انداخت. وصیت احمقانه خمینی در محو اسرائیل نه تنها سودی برای ایران نداشت ،بلکه بهانه ای برای اسرائیل در سیاست توسعه طلبی اش شد و اینک دامنه مرز سیاسی خودش را به دور ایران کشاند. برعکس، اعراب و حتا ترکیه با سیاست نزدیک شدن به اسرائیل،سیاست انزوای ایران را در سر دارند تا تمامیت ارضی و منافع ملی کشورمان را به سخره بکشانند.

راستی دکترین خارجی ایران را چه کسی تدوین و هدایت می کند؟ خامنه ای،رئیسی و یا سپاه پاسداران؟
اما یک چیز محور این سه نهاد را به هم وصل می کند. خودپسندی ایدئولوژیک شیعه گری و سیاست مخرب "نه شرقی،نه غربی" و توهم بیماری قدرت در هدایت جبهه ضد امپریالیستی و مهار متقابل ابر قدرت ها است.

اگر چه سیاستهای عمومی داخلی و خارجی را سید علی خامنه ای تدوین و هدایت می کند، اما سپاه پاسداران با چراع سبز علی خامنه ای و برای حفظ منافع خود، سیاست تنش و تحریک را در پیش میبرد.

برای نمونه سخنگوی سپاه می گوید: جمهوری اسلامی به درجه‌ای از قدرت و توان رسیده که می‌تواند در برابر هر اقدام و شیطنت آمریکایی‌ها مانند توقیف کشتی‌ها، مقابله به مثل کرده و کشتی‌های آن‌ها را توقیف کند.

سردار سلامی می گوید: در تحریم به قدرت رسیده ایم. امروز ما از باقی مانده سفره دیگران غذا نمی خوریم،بلکه خود صاحب سفره ایم. ساختمان اصلی قدرت ما ناپیداست. دشمن می خواست ما را منزوی کند اما خودش به انزوا رفت.ملت ایران راه خود را مستقل از اراده قدرت ها پیش می برد. اینگونه موضع گیری یعنی شراکت در دکترین سیاست خارجی و ناظر بر اقتصاد داخلی است.

اما واقعیت را باید از زبان شهریاری نماینده زاهدان در جواب به پاسدار سلامی شنید:

«مشکل اصلی سفره مردم است. آقای رئیس جمهور دو مسئله را مطرح کردو گفت:"جان مردم و نان مردم را حفظ می کنیم" که متاسفانه نه نان مردم را تا حالا حفظ کردید یعنی سفره مردم کوچک نشده، بلکه سفره مردم خالی شده است. اشاره داشتیم که برخی از مردم هر 6 ماه یکبار رنگ گوشت را نمی بینند چه کسی باید پاسخگو باشد. در حوزه درمان هم مشکلات زیادی پیدا کردیم کمبود قابل توجه دارو را شاهد هستیم که سازمان برنامه و بودجه منابع مالی را به موقع تامین نمی کنند، بانک مرکزی و گمرک مشکلاتی به وجود می آورند. باید دعا کنیم که فرزندان مسئولان بیمار شوند تا به دارو احتیاج پیدا کنند و فکر جدی برای رفع مشکلات دارویی مردم داشته باشند».

شهریاری بیان کرد: استان زاهدان مشکل اشتغال دارد جمعیت قابل توجهی از استان ما بیکار هستند، اگر اشتغال دولتی اندکی اتفاق بیافتد متاسفانه از استان های دیگر آن شغل را اشغال می کنند. رئیس جمهور به هر استانی که می رود دستور می دهد حتما نیروهای بومی بگیرید اما در استان ما این دستور تحقق پیدا نمی کند و نیروهای بومی جذب نمی شود».

یکی دیگر از بی خردان سپاه پاسداران، امیر سرتیپ محمدرضا آشتیانی است که روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت و در جمع خبرنگاران درباره پاسخ ایران به اقدام آمریکا که اعلام کرده: جنگنده و ناو بیشتری را به تنگه هرمز می‌فرستد، اظهار داشت: آمریکا کار‌های خودش را دنبال می‌کند، اما جمهوری اسلامی ایران اساساً در مرحله‌ای از اقتدار و توانمندی است که کسی نمی‌تواند جمهوری اسلامی را تهدید کند». وی با اشاره به اظهارات روز گذشته سرلشکر باقری رییس ستاد کل نیرو‌های مسلح درباره قدرت بازدارندگی ایران تاکید کرد: ما از این مرحله گذر کرده‌ایم و یک نقش آفرینی منطقه‌ای و بین‌المللی داریم که آن را دنبال می‌کنیم که همه این‌ها حکایت از این دارد که جمهوری اسلامی ایران رو به پیشرفت و توسعه است». او در ادامه می گوید: کشور‌های آمریکای لاتین از اهمیت ویژه برخوردار هستند دلیل آن هم این است که کشور‌هایی که در محور مقاومت و مستقل هستند و در مسیر مبارزه با سلطه‌طلبی و یکجانبه‌گرایی آمریکا قرار دارند این کشور‌ها همواره مورد توجه خواهند بود. ما تلاش می‌کنیم در ابعاد مختلف، این کشور‌ها و به ویژه کشور‌های آمریکای لاتین را حمایت کنیم. صداقت و استحکام جمهوری اسلامی در ابعاد بین‌المللی و حضور در مناطق مختلف و همچنین قدرت منطقه‌ای ما نشان از این دارد که کشور‌های دیگر تمایل زیادی دارند که با جمهوری اسلامی ارتباط داشته باشند».

آیا واقعا گفته هایش منطبق بر حقیقت است؟ چرا هیچ کشور منطقه خاورمیانه،به جز سوریه و گره های همسو با سیاست خارجی ایران تمایلی به همکاری نظامی ندارند؟

در حوزه سیاسی و اقتصادی
تحلیل و بررسی مطالعات میدانی در حوزه سیاسی و اقتصادی هم چندان برای عامه مردم رضایت بخش نیست. «مشکلات عمده تولید» حاکی از این است که:

تامین مواد اولیه به‌ویژه مواد اولیه وارداتی و تامین مالی طرف عرضه، انحصارات، تبانی و رانت، محدود شدن بازار‌های صادراتی و کاهش قدرت خرید مردم و در نتیجه کاهش تقاضای مؤثر، فضای کسب‌ و کار نامناسب، عدم دسترسی به فناوری‌های روز و کاهش بهره‌وری از اهم چالش‌های رونق تولید است.

جهانی سازی همه جانبه بر این موضوع تاکید دارد که همه کشورها به طور عمده به تجارت خارجی به عنوان موتور رشد اقتصادی خود نیاز دارند. براین پایه برای تامین مواد اولیه وارداتی و صدور کالاهای ساخته شده نیاز به داشتن تبادلات آزاد و انتقال شفاف ارزهاست. تولید برای صادرات منشاء ایجاد ارزش افزوده یعنی ایجاد کار و بالابردن قدرت خرید است. در نبود سیاست شفاف در حوزه عرضه و تقاضا، و بازار تورم ـرکودی، چاره ای جز چاپ اسکناس بی پشتوانه و افزایش نقدینگی و شدت یافتن شدت چرخه دایره عبث رکود ـ تورم نیست. سفره پر رانتخواران حکومتی،سفره خالی و افزایش خط فقر به 62 درصد.

یک نماینده مجلس می گوید: دولت دائمأ می گوید تورم 40 درصد است،در حالی که تورم 120 در صد است. او در واکنش به آمار و ارقام‌های ارائه شده دولت در حوزه اقتصادی می‌گوید: «اگر بخواهم به طور خلاصه بیان کنم، اینکه گفته می‌شود مثلاً تورم کنترل یا مهار شده است و دولت یکسری آمار و ارقام در این باره ارائه می‌دهد، همگی محصول ذهن دولت و مسئولان و دست‌اندرکاران است و صحت ندارد».

همچنین راهکار‌های پیشنهادی صاحبنظران جهت رونق تولید عبارت است از بهبود فضای کسب‌ و کار و جلوگیری از تصویب و ابلاغ بخشنامه‌‎ها و قوانین متعدد، بهبود زیرساخت‌های لجستیکی برای تولید، افزایش ریسک فعالیت‌های غیرمولد و واسطه‌‎گری، حمایت از شرکت‌‎های دانش‌بنیان جهت کاهش وابستگی به خارج، عوارض بر صادرات نهاده‌ها تا اشباع بازار داخلی، اعطای کارت‌‎های اعتباری خرید کالا و... است.

تورم ۱۲۰ درصد است دولت می‌گوید ۴۰ درصد!»؛ یک نماینده مجلس با طرح این ادعا، داده‌های ارائه شده توسط ولت در حوزه‌ی گرانی‌ها و تورم را زیر سوال می‌بَرَد، اما همین نماینده و همکارانش وقتی در شرایطِ «تورم ۱۲۰ درصدی» حداقل دستمزد کارگران فقط ۲۷ درصد افزایش می‌یابد و تلاش برای شکایت و ابطال مزد هم به هیچ‌جا نمی‌رسد، اقدامی نمی‌کنند؛ تمام کنش نمایندگان در آستانه‌ی انتخابات جدید به مصاحبه و انتقاد خلاصه شده است.

در تایید أوضاع و حال مردم،بهرام حسنی نژاد (فعال کارگری) به ادعای دولت پاسخ می دهد: « بخش بزرگی از مردمِ ما یک ماه کار می‌کنند و عرق می‌ریزند، اما با حقوقی که می‌گیرند نمی‌توانند یک آپارتمان ۴۰ یا ۵۰ متری اجاره کنند، مردم سرپناه ندارند و مشکل یک یا دو وعده غذا در شبانه‌روز نیست، عمق مشکل را واقعاً نمی‌بینید»؟

برای برون رفت از بجران همه جانبه ایجاد شده توسط خود محوری ایدئولوژیکی نظام ،لازمست مقدمتأ عامل امید و چشم‌انداز را ایجاد کرد. تجربیات دو روش حکومتی در دولت خاتمی و روحانی هنگامی که در مصدر کار قرار گرفتند، چشم‌اندازی را ایجاد کردند که موجب امید نزد مردم شد. اینکه این امید حقیقی بود یا خیالی، بحث ما نیست. مساله اصلی باور مردم به وجود این امید بود. امیدی که فراتر از ادعا‌های کلی و بی‌دلیل بود. بسط و توسعه آزادی‌ها، تاکید بر عقلانیت، بهبود روابط خارجی، احترام به مردم و حق آنان در سرنوشت خویش ، کوشش برای بسط دایره کسانی که می‌توانند در سیاست و قدرت حضور داشته باشند و استقرار حاکمیت قانون.
در مقابل آنها، هر دو دولت اصولگرا، قادر به ارایه این چشم‌انداز نبودند، هر چند پس از آمدن امید‌های بی‌پایه را ایجاد کردند، ولی چون با طرد و نفی عده زیادی از مردم همراه بود و هم اینکه خیلی زود مشت شعار‌های توخالی آنان باز شد، امید‌ها هم از میان رفت. پس فقدان چشم‌انداز و امید، عامل اصلی در تفاوت عملکرد این دولت‌هااز یک سو، و شکاف عمیق دولت ـ ملت است.

علت شکست ها را باید در سردرگمی دکترین کلی نظام جهل و جنایت دانست که خارج از عقلانیت و علم‌گرایی و عملگرایی،غیر شفاف در سیاست خارجی دانست.

خروج 67 درصد از نیروهای متخصص از کشور یک فاجعه ملی است. سردمداران "مدرک دار" بیسواد نمی توانند جمعیت متخصص مستقل آزادیخواه را تحمل کنند.

در پایان باید به گفته مرعشی، از سردمداران جناح شکست خورده کارگزاران توجه کرد: مردم ایران باید به دادخودشان برسند و منتظر هیچ فریادرسی در هیچ یک از سیاسیون( البته همه دست اندرکاران متهم حاکمان وقت) نباشند.

در مقابل بحران های همه جانبه و بن بست دکترین جمهوری اسلامی،نیاز به سیاست همدلی و همگرایی ملی با تنوع گرایش های سیاسی به ائتلاف سیاسی وسیع،مقدمتأ جمهویخواه سکولار ـ لائیک،عدالتجو،متعهد به شمول حقوق بشر و رعایت و احترام به حقوق همه اقوام اصیل ایرانی ضروریست. سیاست هم شرقی،هم غربی را با الهام از سیاست موازنه منفی دکتر مصدق در راستای تامین منافع ملی را در شعار خود قرار دهیم.

حسن نادری
9 آگوست 2023 =18 مرداد 1402




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد