بنظر میرسد رژیم حاکم با هراس افکنی و کشتار، که اینبار دلخراش ترین نشانه اش اثر گلوله ها و ساچمه ها در چشمها بود، برای مدتی خواست سرنگونی سیاسی جُنبش معترضان را عقب نشانده است.
البته دگراندیش آزادیخواه ایرانی از مشروطه بدین سو، بارها از حاکمان وقت در زمینۀ تصحیح رویۀ کشورداری شکست خورده است. چنان که تجمعات و مجلسش به گلوله و توپ بسته شد. با اینحال آزادیخواهی سپس تلاش کرده که شکست در انقلاب سیاسی را با پیروزی در تحول فرهنگی یا نوآوری ادبی جبران کند. تلاشی که در مجموع ما را از رعیت بودن دورۀ قاجاری خلاص و به شهروندی متعارف در جهان نزدیک کرده است.
این بار جُنبش معترض به فساد حاکمان و نیز بیزار از اختلاف فاحش بهره وری از ثروت و امکانات مملکت که زیر سقف دادخواهی و له حق زندگی مهسا و سایر جوانان قربانی شده گرد آمده، در حال تثبیت پلورالیسم سبک زندگیها است. کثرت پذیری که در جوامع پیشرفته بعنوان معیار مطلوب و هنجار تنظیم گر در سطح رفتار فرهنگی بشمار میرود.
در مقابل این تحول تاریخساز اما تمامیت خواهی نظام خلیفگانی جبهه بندی کرده است. نظامی که از ایدئولوژی و آئین رفتاری تشیع استفادۀ ابزاری کرده و آنها را بعنوان علم و کتل یا در واقع سپر بلای خود از دهه ها پیش راه انداخته است.
این حاکمیت نکبتی اما فقط در سخنان رهبرش سید علی خامنه ای تجلی نیافته است. موعظه هایی که مصرف داخلی دارند و برای تحمیق پیروان و ترساندن مردم کشوربه نمایش در میآیند. در این رابطه باید آن رجز خوانیهای سرداران سپاهش را نیز لحاظ کرد که از ساختن ارتشهای غیر رسمی در جاهای دیگر برای جنگهای نیابتی گفته اند. سخنانی که گویندگانش از قاسم سلیمانی تا حسن عباسی بوده اند.
این سیستم حکومتی هرچقدر بی لیاقتی خود را در زمینه رفاه مردم و آبادانی کشور آشکار کرده باشد، اما کارایی خود را هم در زمینه تلاش اطلاعاتی معلوم ساخته که هدفش انحراف اذهان بوده و هم در پیشگیریهای امنیتی موفق بوده و اپوزیسیون و مخالفان اصلی را با عوامل نفوذی خود تضعیف کرده است.
ما در برون مرز مدام از این فرستادگان رژیم ضربه میخوریم که به اپوزیسیون بن بستهایی را بعنوان بدیل و مفّر عرضه میکنند. ایشان مفعولان امر و دستور دستگاههای مختلف اطلاعات سپاه و نهادهای امنیتی بیت رهبری یا دولت هستند که در بستر همایشها و تجمعات اپوزیسیونی حضور داشته و آدرس غلط برای اعتراض و مبارزه با استبداد حاکم میدهند. از یاد نبریم که افشای جریانهای جانبدار رژیم ( همچون سازمان "نایاک") بیشتر توسط سرویسهای امنیتی کشورهای دیگر رسوا گشته تا اینکه محصول روشنگریهای اپوزیسیون باشد. از علل ناکارایی و کمبود روشنگری اپوزیسیون باید شناخت کسب کرد و به جبران ضعفی بر آمد که از دل فرقه گرایی میان مخالفان بیرون میزند.
