رسانههای دولتی از هفتهها پیش در خصوص برگزاری جشن غدیر در فاصلهای ده کیلومتری از میدان امام حسین تا میدان آزادی تهران مانور میدادند. این جشن حکومتی هرچند در روز جمعه شانزدهم تیر ماه برگزار گردید اما جز فضاحت اخلاقی و سیاسی چیزی از خود برای جمهوری اسلامی باقی نگذاشت. چون هزاران اتوبوس را از شهرها و شهرکهای اطراف به محل برگزاری جشن کشانده بودند. به حدی که اکثر اتوبانهای مرکزی شهر به پارکینگی خودمانی و اختصاصی برای همین اتوبوسها بدل گشت.
در مسیر برگزاری جشن دهها توالت سیار نصب شده بود. ولی نصب این توالتها بیش از یک روز زمان نبرد. دریچههای فاضلاب شهری را برمیداشتند تا همین توالتهای سیار بر روی سوراخ آن سوار شود. در سطح مسیر مهمانی هم از شیرهای آب آتـشنشانی در راه آبرسانی به مهمانان خود سود بردند. به همین منظور در طرفین این شیرها شیلنگ نصب کردند و هر شیلنگ به مجموعههایی ده تایی از شیر آب وصل میشد. با این حساب صدها شیرآب و دهها توالت سیار در مسیر خیابانهای انقلاب و آزادی راهاندازی شد. در طول این مسیر ده کیلومتری هزاران غرفه نیز راه انداختند تا از مهمانان خودشان با انواع و اقسام خوردنی و نوشیدنی پذیرایی نمایند. همچنین در میدان انقلاب دهها کانتینر مواد غذایی پارک شده بود که مواد غذایی را از سردخانهی آنها به بیرون میکشیدند تا بین غرفههای مسیر توزیع گردند.
پیادهروهای این مسیر را به تمامی با داربست مسدود نموده بودند تا همهی عابران را به کف خیابان بکشانند. اگر کسی هم راه خانهاش را در پیش گرفته بود به ناچار میبایست به خیابان پا بگذارد. انگار او هم در این مهمانی حکومتیان مشارکت داشته است. فیلمبرداران تلویزیون نیز به تصویربرداری از چنین مستند غیر مستندی یاری میرساندند. به گمان حکومت همه آمده بودند بخورند و بیاشامند تا بر حقانیت علی داماد پیامبر اسلام در روز غدیر خم اصرار بورزند. فرآیندی از کینهورزی به اهل سنت که حکومت دانسته و آگاهانه در شعلهور کردن آن نقش میآفریند.
این بار در پذیرایی از مهمانان حکومت لبنیات پاک سنگ تمام گذاشت و تا دلت بخواهد انواع و اقسام بستنی و شیرکاکائو بین مهمانان توزیع کرد. انگار میخواست در این عرصه با شرکت میهن مسابقه بگذارد. ناگفته نماند که شرکت لبنیات پاک از شرکتهای مصادره شدهی وابسته به بنیاد مستضعفان است که همانند شرکتهای دیگر این مجموعه تنها ضرر و زیان سالانه را دوره میکند. علت این زیاندهیهای مداوم هم به نوع مدیریت سراپا ولایی آن بازمیگردد.
در دانشگاه تهران اوضاع از این هم دیدنیتر بود. چون دهها دیگ پلو را در فضای حیاط دانشگاه بار گذاشته بودند. در همین راستا از راهاندازی اجاق برای تهیهی کباب کوبیده هم چیزی کم نگذاشتند. بوی کباب کوبیده و پلوهای آب کشیده هر مهمان رهگذری را سرمست میکرد. انگار قصد داشتند که دانشگاه را به مکانی برای همین کارهای هیأتی بدل نمایند تا در آن نماز جماعت بخوانند و دیگ پلو بار بگذارند. به طبع با چنین رفتاری است که دانشگاه و دانشگاهی را هم میتوانند از رسمیت علمی آن بیندازند. حتا هر دانشگاهی به راحتی میتواند به مصادرهی وروجکهای هیأتی دربیاید. چنانکه در نظام آموزشی وزارت علوم جمهوری اسلامی گماشتن همین مداحان به ریاست دانشگاه و دانشکده وجاهت مییابد.
در پشتیبانی مالی از این مهمانی تمامی وزارتخانهها، نهادهای دولتی و بانکها مشارکت داشتند. جدای از محل برگزاری مراسم در جاهای دیگری از شهر تانکرها و طشتهای شربت راهاندازی شده بود که به متقاضیان شربت مینوشاندند. در همین راه حتا از توزیع هندوانه نیز چیزی کم نگذاشتند. در میدان ولی عصر تهران هندوانهها را درسته بین عابران توزیع میکردند. این یعنی خوردنی و نوشیدنی به حد کافی است و در مصرف آن چیزی کم نخواهید آورد.
در ساعت برگزاری مراسم سوار شدن مترو را نیز رایگان اعلام کردند. به عبارت روشن، همگی میتوانستند در هر جایی از شهر که بگویی پا بگذارند تا از پلوخوری و شربت خوری جا نمانند. اول پلو و کباب کوبیده را میخوردند و پس از آن، چند لیوان شربت هم بدرقهی راهش میکردند. خوردن بستنی و هندوانه هم چنین کاری را تکمیل مینمود. تازه از توالت رفتن هم چیزی کم نمیآوردند. چون توالتها به حد کافی ردیف شده بودند تا مهمانان شکمو از اشتهای خویش چیزی نکاهند.
میزبان اصلی چنین ماجرایی شهرداری تهران بود. پایگاههای بسیج و قرارگاههای سپاه هم در همین راستا صورتهای مالی خود را به شهرداری تهران فرستادهاند. صورتهایی خودمانی که مدیران بالادستی شهرداری در پرداخت تمام و کمال آن هیچ شک و شبههای نباید به خود راه بدهند. اما شهردار تهران قرار است که به مزد خود در این ماجرا از جایی دیگر دست بیابد. چنانکه خودش اعلام کرده است که رییس جمهور برای او حکم "دستیار ویژه" صادر خواهد کرد. جالب آن است که چنین خبری نه از سوی رییس جمهور و رییس دفتر او بلکه از سوی شهردار بسیجی شهر تهران رسانهای میشود. به طور حتم اهمیت این حکم اگر صادر شود در آن است که شهردار تهران هم به نشستهای هیأت وزیران راه خواهد یافت.
در روزهایی که حکومت مهمانی عید غدیرش را تدارک میدید قیمت شکر پنجاه در صد بالا کشید. گوشت و مرغ راهی بازارهای سیاه شد و افزایش قیمتی تا میزان بیست در صد را تجربه کرد. شرکت لبنیات پاک بهای برخی از اقلام لبنی خود را تا میزان چهل درصد بالا برد. گویا مجوز چنین افزایش قیمتی را در مذاکرهی خودمانیاش با دولت کسب کرده بود. فروش هندوانه و میوههای مصرفی دیگر نیز در شهر به شکل دل بخواهی درآمد. تا آنجا که پس از فروکش کردن تب و تاب این جشن هم هرگز به قیمت قبلی بازنگشت. حتا مهمانی حاجیان از مکه آمده نیز به چنین آسیبی از گران شدن قیمتها یاری رسانید. به عبارت روشن، مجموعهی دولت ضمن جشنهایی از این نوع، هزینههای گرانی و نایابی مواد غذایی را به پای مردم عادی مینویسند.
در بودجهی سالانهی شهرداری تهران، وزارتخانهها و دیگر نهادهای دولتی یا خصوصی هیچ ردیفی برای هزینهکرد چنین جشنهایی در نظر نگرفتهاند. اما مدیران جمهوری اسلامی طبق تجربهای همگانی از جابهجایی ردیفهای بودجهی سالانهی خود در همین راه سود میبرند. آنوقت هزینهها در فرمتهایی از ردیفهای بودجه ارائه میگردد. موضوعی که در شهرداری تهران بیش از نهادهای دیگر جا افتاده است. شورای شهر تهران به این نوع از جابهجایی در ردیفهای بودجه کاری ندارد. تازه از شهردارشان تقدیر هم به عمل میآورند. چون در پذیرایی از مفتخوران شهری چیزی جا نگذاشته است. جدای از این، در شهرداری تهران سیاست جاافتادهای است که بنا به سلیقهی مدیران خویش از شهروندان انواع و اقسام عوارض میگیرند. سپس این حجم دهها هزار میلیارد تومانی از عوارض را با سلیقهی فردی یا گروهی خویش در هر جایی که بخواهند هزینه میکنند. ولی در عملیاتی کردن چنین سیاستی مردم هیچ نقشی به عهده ندارند. چون کرسیهای مدیران شهرداری و شورای شهر خودمانی آن را به کسانی سپردهاند که همپیمانانی برای حکومت شمرده میشوند.
در عین حال در تهران جمهوری اسلامی بیش یک و نیم میلیون نفر اهل سنت به سر میبرند که آنان را از تمامی حقوق شهروندیشان بازداشتهاند. هرچند شهرداری از ایشان انواع و اقسام عوارض میگیرد ولی از این پولهای هزاران میلیارد تومانی علیه خودشان در مهمانی روز غدیر بهره میگیرد. بهاییان، مسیحیان، کلیمییان، زرتشتیان و خداناباوران شهر هم از چنین رنجی بینصیب نمیمانند. رنجی که به تحمل آن قریب چهل و پنج سال است مجبور شدهاند.
مهمانی عید غدیر تجربهای را پیش روی حکومت گذاشت تا پس از این نیز از برگزاری نمونههایی از آن به نفع تبلیغات حکومتی خویش سود ببرد. عزا و عید فرقی برای حکومت ندارد. حکومتیان تنها به نتیجهی تبلیغی چنین ماجرایی میاندیشند تا از آن در راه نمایش گروههایی از هواداران حرامخور یا مفتخور خود استفاده به عمل آورند. آنان شکل کار را یاد گرفتهاند و منابع هزینهکرد آن را هم در شهرداری و وزارتخانهها خوب میشناسند. شکل تقسیم کار و عملیاتی کردن آن را هم آموختهاند. پس لزومی ندارد از به کارگیری نمونههای جدیدتری از آن در مراسم آینده جا بمانند.