نخستین پرسش میتواند این باشد: آیا اخلاق علم است؟
اخلاق، علم به همان معنا که فیزیک، شیمی و بیولوژی علم به شمار میایند علم خوانده نمیشود. اخلاقیّات به پرسشهائی در بارۀ اخلاق، ارزشها و آنچه درست و نادرست است میپردازد. اخلاق بر روشهایِ تجربی و اصولی که در علوم طبیعی بکار گرفته میشود استوار نیست.
اخلاق شاخه ای از فلسفه است که به پرسشهایِ زیر می پردازد :
-انسان چگونه باید رفتار کند؟
-چه اصولی باید راهنمایِ کردار و کنشِ انسان باشد؟
اخلاق، اندیشۀ نقّاد، استدلال منطقی و تحلیلِ مفاهیم را بکار میگیرد تا معضلات و نگرشها و چهارچوبهایِ اخلاقی را کاوش کند. اخلاقیّات به داوریهایِ هنجاری نظر دارد و به درستی و نادرستی، نیکی و بدی و روائی و ناروائی از دیدگاهِ اخلاق می پردازد.
با اینکه تحقیقاتِ علمی و شواهدِ تجربی میتوانند بحثها و انتخاب هایِ اخلاقی را یاری دهند ولی اخلاق خود بر روشهایِ علمی مبتنی نیست. اخلاق راه داوریِ ارزشها به صورتیِ ذهنی و ملاحظاتِ فرهنگی و استدلال فلسفی را درپیش میگیرد. راهی که از مشاهداتِ عینی و تجربی پیش گرفته در علومِ تجربی متفاوت است.
رشته هاییِ آمیخته از قبیلِ بیواتیک (اخلاقِ زیستی١) و نورواتیک (٢) که ملاحظاتِ اخلاقی را با آگاهیِ علمی در زمینه هائی چون مراقبتهایِ بهداشتی و فناوری هایِ تازه می آمیزند اخیرا پدید آمده اند. با این وجود دستمایۀ اساسیِ اخلاقیّات فلسفی و نه علمی باقی میماند.
کاراخلاقیات آگاهی یافتن از اهدافِ زندگی و پایه هائی است که کردار ما را تعیین میکنند.
در زمینۀ اخلاق دو مکتب مطرح است.
مکتبی که هدفِ غائی زندگیِ اخلاقی را نیک بختی میشمارد. در این مکتب سه گرایش جای میگیرد:
لذّت گرائی (٣ ) که بدنبالِ نیک بختیِ جسمانی است. از فیلسوفان این مکتب آریستیپوس است که از شاگردان سقراط بشمار میرود.
اپیکوریسم، که نیک بختی را دستاوردِ تلاشی روحانی میشمارد. از دیدگاهِ این گرایش نیک بختی از بکار گرفتنِ توانائی هایِ جان و روان بدست میاید.
رواقی گری، که نیک بختی را حاصلِ رفتارِ نیک بویژه رعایتِ عدالت و محبت میشمارد.
مکتبِ دیگر رفتارِ مبتنی براخلاق را یک تکلیف میداند.
در این مکتب قبل از همه کانت قراردارد. برایِ او کنشِ اخلاقی همان انجام تکالیفِ انسانیِ ماست.
گرایشِ دیگردر مکتبِ تکلیف، اخلاق مبتنی بر احساسات است. در این گرایش به پیروی از آدام اسمیت کنشِ اخلاقی کنشی است که همدلی وهمدردی می آورد.
دیگر گرایشِ تکلیفی ، اخلاقِ مبتنی بر الهامات است. کنشِ اخلاقی کنشی است ملهم از طبیعتِ انسانی. تنها تکالیفی که ارزشی انسانی و همگانی دارند انگیزه ایجاد میکنند. در این گرایش میتوان از فیخته و برگسون نام برد.
از دریافتِ نظراتِ شما خوشحال خواهم شد.
homaeeomid@yahoo.fr
واژه ها:
1-Bioethics
2-Neuroethics
3-Hedonism