شیری در ،جنگل با شغال وروباهی رفاقت داشت. هرسه باهم به شکار میرفتند و پس از شکار، طعمه را با هم میخوردند وسیر میشدند. روزی آهوی خوش خط و خال جوانی را شکار کردند و از اینکه پس از مدت ها چنان طعمه لذیذی را خواهند خورد خیلی خوشحال بودند. شیر رو به شغال کرده گفت بنظر تو این طعمه را چطورتقسیم کنیم. شغال جواب داد : قربان ران ، سردست ، سرشانه و هر جای دیگر که گوشت قابل توجهی دارد را شما میل کنید ، دنده وآنچه که شما دوست نداشتید بخورید را من میخورم ودل و روده و شکمبه اش را روباه میخورد. شیر خیلی عصبانی شد و به شغال حمله کرد و او راکشت. سپس رو به روباه کرده و گفت تو درباره تقسیم این طعمه چه نظری داری؟ روباه در جواب گفت قربان برای نهارتان گوشت هایش را نوش جان کنید ، استخوان هایش را برای شام میل کنید و دل و روده و هرچه که باقی میماند را فردا بعنوان صبحانه بخورید. شیر گفت آفرین خیلی خوشم آمد. این تقسیم را ازکجا یاد گرفتی؟ روباه در حالیکه به لاشه شغال اشاره میکرد گفت از آن مرحوم.
جنگ جهانی دوم با بیش از شصت ملیون کشته ، شاید تاریک ترین مرحله تاریخ بشری باشد. بعد از این جنگ عده ای از کارشناسان و سران کشورها به این فکر افتادند که راه حلی پیدا کنند که در آینده از وقوع چنین صدمات انسانی و ویرانی جلوگیری شود. جلسات متوالی و تبادل نظرها منجر به تاسیس سازمان ملل متحد شد که مقر آن در نیویورک میباشد.. در طول زمان تا به امروز شاخه های مختلف این سازمان در رابطه با بهداشت ،حقوق کارگر، حقوق زنان ، وضعیت کودکان کار، حفظ آثار فرهنگی و تمدن بشری بعنوان یونسکو و ....از این سازمان منشعب شده اند.
درحال حاضر بیش از دویست کشورعضو این سازمان بوده وسالانه مبلغی را بعنوان حق عضویت پرداخت میکنند. درعمل نحوه کار این سازمان طوری طراحی شده بود که اگر در هرگوشه ای از جهان سلب آزادی ، پایمال شدن حقوق انسانها ، عدم وجود و یا تامین مواد اولیه زندگی از قبیل آب ، مواد غذائی ، بهداشت و نهایتا هرگونه آشوبی که به صلح جهانی صدمه بزند ، اعضای سازمان با تشکیل جلساتی در مورد وضعیت بحران موجود بحث و پس از بررسی مدارک و شواهد مربوط در آن مورد ، پروتکل مدونی بعنوان " قطع نامه " تهیه وآنرا به رای گیری اعضائ سازمان ملل رسانده و در صورت تائید اکثریت ، آن قطعنامه به اجرا گذاشته شود. در همین رابطه افرادی در رابطه با اجرای مفاد " قطع نامه " از طرف سازمان ملل،کار نظارت وکنترل را عهده دار شوند.
دراین میان پنچ کشور شوروی ، امریکا ، فرانسه ، انگلستان و چین (برندگان جنگ جهانی دوم) بمثابه شیران جنگل در حکایت نقل شده ،خود را بعنوان عقل کل که از همه کشورهای دیگر دنیا بهتر میتوانند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند ، حق خاصی بعنوان "وتو" برای خود در نظر گرفتند. چرا فقط این پنج کشور حق وتو داشته باشند و هیچ کشور دیگری از این حق محروم باشند ؟ آیا حق وتو خود بزرگترین پایمال کردن حقوق بین المللی نیست ؟ درحالیکه اکثریت مطلق کشورهای عضو سازمان ملل به قطعنامه ای برای اجرا رای مثبت داده اند ، یک کشور تمام این تلاش ها را با یک حق وتو منتفی بکند؟ آیا این توهین و صغیر شمردن کشورهای دیگر نیست؟ وضع چنین حقی که هیچگونه توجیح منطقی تا به حال نداشته است در عمل سازمان ملل را تبدیل به نهادی بی خاصیت ، نمایشی و حتی مجوزی برای زیر پا گذاشتن بیشترقوانین برای کشورهائی که بنا بدلایل سیاسی و اقتصادی با یکی از پنج عضو ناتو وابستگی و همکاری نزدیک دارند ،میکند.
جای تامل بسیار است پنج کشوردارنده حق وتو که خود را کارشناس و پیشرو اجرای حقوق بین المللی میدانند ، از بزرگترین ناقضان حقوق بشر درجهان هسند. همیشه در تاریخ رسم بر این منوال بوده که قوانین را زورمندان تهیه و وضع مینمایند و ضعفا مجبور به اطاعت و اجرای آنها هستند. حد اقل در صد سال اخیر چنین وضعی بر دنیا حاکم بوده است. در جنگ جهانی دوم ژاپن از بارز ترین نمونه های شغال در جنگل است که با دو بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی تکلیف اکثر بقیه کشورها را بعنوان روباه ها ،در تقسیم منابع آنها مشخص کرد.
بهترین نمونه عملکرد مسخره سازمان ملل بعنوان مثال ، وتو کردن امریکا در مورد هرگونه قطعنامه ایست که در زمینه تجاوزات اسرائیل تهیه و آماده میشود. از همه مضحک تر این است که قبل ازتهیه قطع نامه ، همه میدانند که قطعنامه توسط آمریکا وتو خواهد شد.این وضعیت عملا به ادامه رفتارمتجاوزانه بعضی کشورها منجرمیشود بدون اینکه واهمه ای از عواقب زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی داشته باشند. با همه این تفاصیل چه کاری میتوان انجام داد؟ آیا اعتصاب دسته جمعی اکثر ملتهای جهان و خواست مداوم آنها در مورد تغییر وضعیت چاره ساز نیست؟ آیا لغو عضویت دسته جمعی اکثر کشورها از سازمان ملل باعث تغییر اساسی در عملکرد سازمان نخواهد داشت؟ امید آخرین چیزی است که می میرد. آنچه مسلم است ساکت نشستن و فقط نظاره گر بودن جزاینکه شیران را حریص تر و درنده تربکند حاصل دیگری نخواهد داشت. حق مانند آزادی برای انسان بمنزله هوا برای تنفس هستند که بدون آنها انسان در حکم مرده خواهد بود.
محمدتقی طیب – هامبورگ
جون دوهزارودویست و بیست و سه
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد