بیمارستان "امام خمینی" تهران یکی از بزرگترین مجتمعهای درمانی در سطح کشور شمرده میشود. این مجتمع درمانی پیش از انقلاب بهمن به بیمارستان هزار تختِ خوابی شهرت داشت. اما گماشتگان نوکیسهی روحالله خمینی خیلی زود نام اجق وجق امام خویش را بر سردرِ آن نقش بستند. اکنون این مجتمع ضمن توسعه و رشدی نامتوازن و بیرویه از هزار و پانصد تخت بیمارستانی سود میبرد. رشد بیرویهی بیمارستان به آنجا بازمیگردد که مدیران بیکفایت و بیانگیزهی آن ظرف چهار دهه بخشهای عمدهای از محیط زیست و فضای سبز بیمارستان را به ساختمانهای شلخته و بیقوارهی سیمانی بدل نمودهاند. ماجرایی که بدون کم و کاست تا به امروز ادامه دارد. تا جایی که ناهمخوانی معماری ساختمانهای جدید با نمای سازههای قدیمی آن چشمان هر بینندهای را آزار میدهد. جدای از این محلی را برای پارک اتومبیل مراجعان بیمارستان پیشبینی ننمودهاند و اتومبیل این همه مراجعان چندین هزار نفری بیمارستان همه باید در همان فضای تنگ و غیر متعارف خیابانهای اطراف آن دوام بیاورند.
بین مراجعان بیمارستان امام خمینی افرادی از تمامی اقوام کشور دیده میشود. پوشش ظاهری و گویش بومی این افراد شناسهای دقیق از تبار و سرزمین ایشان به دست میدهد. چنین موضوعی از واقعیتی غیر قابل انکار حکایت دارد که حتا مراکز استانهای دور و نزدیک کشور همگی از خدمات درمانی درست و دقیق امروزی جا ماندهاند. وگرنه لزومی نداشت که بلوچها با همان شناسهی لباس محلی خود راهی تهران گردند و در مکانی از بیمارستان امام خمینی به مداوای بیمار خویش بشتابند. همین موضوع در خصوص کردها، لرها، عربها، ترکمنها و اقوام متنوع آذری و خوزستانی نیز مصداق پیدا میکند. سیاستی از بیتدبیری مدیران وامانده و جاماندهی جمهوری اسلامی که آسیبهای اجتماعی و فرهنگی آن را در هر جایی از کشور که بگویی میتوان نظاره کرد و دید.
آنوقت بیماران ضمن مشقتهای اداری فراوان به تختی از بیمارستان دست مییابند که چنین کاری به همین آسانی امکانپذیر نخواهد بود. اما خانوادهی بیماران مجبور میشوند تا زمان ترخیص او در اطراف همین بیمارستان بیتوته نمایند. در همین راستا مدیران بیمارستان تابلوهایی را بر نردههای آن نصب نمودهاند که خانوادههای بیماران شهرستانی از نصب چادر در حاشیههای بیرونی بیمارستان خودداری کنند. اما کسی از این خانوادهها گوشش به این حرفها بدهکار نیست. با این همه هر از چندگاهی مأموران حراست بیمارستان به چادرهای ارباب رجوع بیمارستان یورش میبرند تا همگی به برچیدن چادرهایشان مجبور گردند. جدای از این کوچههای اطراف بیمارستان هم به محلی نامناسب برای چادر زدن خانوادهها بدل شدهاند. چون چارهای جز این نمییابند. به تازگی هم در فضای عمومی حیاط بیمارستان، مکانی را برای اسکان موقت خانوادهها ساختهاند که این ساختمان به جایی مناسب برای شیوع انواع بیماریهای واگیر بدل شده است. چون هیچ نظارتی در بهداشت و تمیزی آن به عمل نمیآورند. در حاشیهی یکی از خیابانهای بیرونی بیمارستان همچنین مکانی را در نظر گرفتهاند. به عبارتی روشن خانوادههای شهرستانی باید روزگار خود را تا موقع ترخیص بیمارشان در همین ساختمانهای کثیف به سر آوردند و چند روزی را هم از سر ناچاری با مگس، پشه، سوسک و گربههای ولگرد خیابانی بگذرانند.
مسجدی را هم برای بیمارستان ساختهاند که بلندگوهای آن در پخش اذان، زیارت عاشورا و دعای توسل برای بیماران چیزی کم نمیگذارد. انگار بخواهند ضمن پخش انواع و اقسام دعاهای مذهبی به مداوای بیماران بشتابند. جدای از این، بر سردرِ بسیاری از داروخانههای اختصاصی بیمارستان یا داروخانههای بیرون از آن عنوان "هوالشافی" خودنمایی میکند. یعنی این همه پزشک، دارو، آزمایشگاه و اتاق عمل همگی کشک. گویا اینها همگی ول معطلاند تا همانی که در اصل وجود ندارد سر آخر به وظیفهی بشردوستانهی خود عمل نماید. تازه اگر هم کسی در سامانهی فراهستی وجود داشت به حتم میبایست مسؤولیت این همه شر و شرارت را در هستی انسانها بپذیرد. شر و شرارتی که نمونههای ویژهای از آن را میتوان در بیماریهایی که به جان انسانها افتادهاند، سراغ گرفت. دیدگاهی فلسفی که کمتر به ذهن عوام حکومتی یا "دانشگاهی" راه مییابد.
گرداگرد محیط بیمارستان را با تابلوهایی به ابعاد ۷۰ در ۵۰ سانتیمتر پوشاندهاند که روی آنها آیههایی از قرآن را نوشتهاند. فاصلهی هر تابلو با تابلوی بعدی از ده متر تجاوز نمیکند. به تقریب چیزی حدود سیصد تابلو بر سینهی همین میلهها نصب شدهاند. گفتنی است که چنین راهکار مضحکی را بدون استثنا در تمامی بیمارستانهای تهران و شهرستانها نیز به کار میگیرند. در عین حال ترجمهی فارسی آنها در زمختی و نامفهومی چیزی از متن عربی کم نمیآورد. ولی این تابلوهای تبلیغی حکومت هرگز توجهی کسی را برنمیانگیزد و مردم همگی بیاعتنا از کنار آنها میگذرند. بدون تردید مردان فرهنگی جمهوری اسلامی انتظار دارند تا رهگذران چنین آیههایی را بخوانند و همگی به نظام جمهوری اسلامی روی بیاورند.
در اورژانس بیمارستان تودههایی از مردم همچنان با مریض خویش به صف شدهاند. برای دستیابی به پزشک حداقل چند ساعتی را باید در صف بگذرانند. از بیماران بدون استثنا پولی را به عنوان پیشپرداخت هزینههای بیمارستان دریافت میکنند تا مبادا کسی یا کسانی از این معرکههای کاسبکارانهی دولتی بگریزند. بنابراین در ابتدا پانصد هزار تومان از بیماران ودیعه میگیرند. ترفندی اداری که تنها به ذهن مدیران کند ذهن جمهوری اسلامی خطور میکند. وضع درمانگاه بیمارستان از این هم فاجعهبارتر است. میگویند همگی باید از پیش به شکل اینترنتی وقت بگیرند. با همین حقه است که چند هفتهای هم او را سرمیدوانند. تازه برای انجام بعضی از آزمایشهای ویژه باید تا مدت چند ماه در انتظار به سر برد. در نتیجه بیماران بهتر میبینند برای انجام چنین آزمایشهایی به آزمایشگاهها یا بیمارستانهای خصوصی مراجعه کنند. شکی نیست که سهامداران اصلی چنین آزمایشگاهها و بیمارستانهایی از بخش خصوصی همان مدیران مراکز پزشکی دولتی هستند. اینچنین است که موضوع وقت دادن چندهفتهای بیماران هم موضوعیت پیدا میکند. چون دانسته و آگاهانه بیماران را از مراکز دولتی پس میزنند تا همگی به ناچار به بیمارستانهای خصوصی روی بیاورند.
بیمارستان امام خمینی چیزی قریب بیست و پنج هکتار مساحت دارد. اکنون فضای غربی این بیمارستان را به ساخت بیمارستان هزارتختخوابی "حضرت مهدی عج" اختصاص دادهاند که در حاشیهی اتوبان چمران قرار دارد. برای ساخت غیرکارشناسی و عوامانهی این بیمارستان حدود چهار هکتار از محیط زیست مجتمع بیمارستانی امام خمینی را به نابودی کشاندهاند. در همین راستا حتا بیش از دویست و پنجاه اصله درخت را قطع کردند. کاری که ضمن همراهی با شهردار وقت سردار قالیباف صورت گرفت. بیمارستان هزار تخت خوابی "حضرت مهدی عج" را چندی پیش ابراهیم رئیسی افتتاح نمود. ولی چنین بیمارستان نوسازی را اکنون شهرداری تهران ضمن اسناد محرمانهی خویش در ردیف سازههای غیر مقاوم شهر قرار داده است. موضوع غیر مقاوم بودن بیمارستان "حضرت مهدی عج" تا حدی در شبکههای اجتماعی بالا گرفت که وزیر بهداشتِ ابراهیم رئیسی به تکذیب آن در رسانههای دولتی روی آورد. او مدعی است که این بیمارستان میتواند بر زمینلرزههایی تا حدود نه ریشتر هم فایق آید. انگار میخواهد از تخصص پزشکی خویش در راه شناخت زمینلرزه و سازههای امروزی نیز سود بجوید!
گفتنی است که بیمارستان هزار تخت خوابی "حضرت مهدی عج" به خیابان و فضایی مناسب برای آمد و شد آمبولانس و اتومبیل دسترسی ندارد. از سویی آلودگیهای اتوبان چمران شرایطی را برمیانگیزد تا بیماران و کارکنان آن همیشه درگیر آسیبهای ریوی و پوستی باشند. در اینجا نیز مدیران سطحینگر و قشری حکومت هیچ تدبیری برای پارکینگ اتومبیل مراجعان خود نیندیشیدهاند. چون شهرفروشی و تخریب فضاهای عمومی شهر برای همهی آنان به عنوان اصل درآمده است. اصلی که فقط میتواند تحصیل ثروت را از راههای نامشروع برای مدیران بالادستی نظام تضمین نماید.