معمولاً جریانهای سیاسی اقتدارگرا، پیش از به قدرت رسیدن، برای سرکوب و از میدان به در کردن رقبا و پس از به قدرت رسیدن برای نابودی و حذف مخالفان، "جاننثاران" و "مجذوبانی" دارند که شرایط سیاسی را برای رهبران و کارگزاران آنان در رسیدن به اهدافشان آماده و آسان میکنند. نمونههای کلاسیک اینگونه نیروها که اغلب از میان نوجوانان و جوانان و بیشتر از قشرهای تهیدست جامعه و یا خلافکاران انتخاب میشوند، "گروههای ضربت" فاشیسم موسولینی و نازیسم هیتلری و نمونههای نوین و وطنی آن، "جاننثاران و تاجبخشان شاهنشاه" و "حزبالهیها و مجذوبان ولایت" هستند. نکتهی مهم و جالبتوجه و نقطهی مشترک همهی این نیروها خشونت بدنی و کلامی، بیمنطقی و کله شقی، بددهنی و انحطاط اخلاقی است.
یکی از وظایف مهم این نیروها در کنار سرکوب رقبا و مخالفان و ایجاد رعب و وحشت، فضاسازی سیاسی و به دست گرفتن جو سیاسی است تا از این طریق، بیرقیب بودن و میداندار بودن خود را نمایش دهند. اینگونه رفتارها و حرکات بههیچوجه تصادفی نیستند، بلکه دقیقاً برنامهریزیشدهاند و سازمانمند و هدفمند صورت میگیرند. درواقع همان کسانی که خطاب به مخالفان سیاسی خود، شعارهای "زندهباد و مرده باد" سر میدهند، همان کسانی هستند که تظاهرات و تجمعات جریانهای دیگر را به هم میزنند و باز همان کسانی هستند که به نیروهای مخالف تعرض و تجاوز میکنند.
این نیروها را ما در کشور خود، در جریان کودتای 28 مرداد 32 از سوی "لاتها و جاهل"های محلات و شهرها داشتهایم که گوشبهفرمان "بالاییها" بودهاند و در جریان انقلاب 57 به نام "حزب الهی"ها و پس از انقلاب به نام "مجذوبان ولایت" و "بسیجی"ها که خیابانها را قرق میکردند و میکنند و بنابر سرشت خود، از هیچ رفتار ناپاک و ناشایستی فروگذار نمیکنند.
و اینک "جاننثاران" نوین و فکل کراواتی شازده پهلوی به میدان آمدهاند تا با فضاسازی و هوچیگری، میدان را در اختیار و انحصار خود گرفته و خود را بهعنوان تنها اپوزیسیون "شایسته" نشان دهند. این "جاننثاران" در حرکاتی بههمپیوسته و برنامهریزیشده، پروژهای را به اجرا میگذارند که بارها در تاریخ تکرار و آزموده شده است: پروژهی "گروههای ضربت" برای میدانداری و به دست گرفتن جو سیاسی از طریق خشونت کلامی و رفتاری و ایجاد رعب و وحشت با هدف تسخیر میدان مبارزه و مصادره کردن آن به سود خود.
اما این "جاننثاران قدمی" در کار خود تنها نیستند. اینها برای توجیه عمل خود و نیز تهیهی خوراک سیاسی نیاز به جاننثارانی دیگر دارند: "جاننثاران قلمی". این جاننثاران قلمی با تهیهی شعارها، انجام سخنرانیهای تهییج و تحریکآمیز و نیز نگارش مقالات در رسانههای گروهی و شبکههای اجتماعی، پیش از اجرای عملیاتها به "جاننثاران قدمی" خوراک سیاسی میدهند و آنان را برای اقدامات لازم آماده میکنند و پس از عملیاتها کار آنها را توجیه میکنند و موجه جلوه میدهند. بر این اساس، برای مثال، کسانی که در سامانهی مجازی خود، شعارهای تفرقهافکنانه و مردم ستیزانهی "مرگ بر سه فاسد - ملا، چپی، مجاهد" و یا "رهبر ما پهلویه، هرکی نگه اجنبیه" را نشر میدهند، با کسانی که در تظاهرات به مخالفان فکری و سیاسی خود فحاشی و حمله میکنند، همدست و همکارند. و یا کسانی که دیگران را مجبور به دادن شعار "جاوید شاه" میکنند، همان کسانی هستند که به دیگران در ملاء عام تعرض جنسی میکنند.
بدین گونه میبینیم که جاننثاران قدمی و قلمی چگونه همگام و هماهنگ باهم، پروژهی "تسخیر میدان سیاسی" و "آلترناتیوسازیِ" خودساخته را به اجرا میگذارند. این زنگ خطری است که برای همهی ما به صدا درآمده است. گوشبهزنگ باشیم تا تاریخ تکرار نشود.
خرداد 1402
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد