آیا «مازوخیسم» یا خود آزاری را فراتر از یک اختلال و بیماری روانی فردی می توان به سطح جامعه تسری داد و از جامعه ای مبتلا به " خود آزاری" و " جامعه خود آزار" نام برد وتعریف ونمونه ای از آن به دست داد.؟ پاسخ به این پرسش کارِ من نیست، کار جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی ست. من در حد تجربه و دانش ام به عنوان یک کنشگر سیاسی و فرهنگی بخشی از جامعه مان را "خود آزار" دیده ام، این بخش ازجامعه احساساتی و هیجانی، با عادت تاریخی و فرهنگی به خودآزاری هایی که در مواردی نوعی آرامش درونی برایشان بهمراه می آورد، به خود آزاری مبتلا ست.
از گِل مالی و سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی و رفتارهای وحشیانۀ مذهبی خود آزارانه روانی و جسمانی بگیرید تا ریاضت های ایدئولوِژیک - چریکی تحصیلکردگان و مبارزان و فعالان سیاسی و فرهنگی اش.
در میهنمان در اکثر عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی حضور خود آزاری را می توان دید. ادبیات وهنرمان در عرصه هایی آینه خودآزاری اند، برای نمونه در شعرهای بزرگان شعر کلاسیک و شاعران نوپرداز جذبه های خود آزارانه به فراوانی وجود دارد؟ از مولانا و حافظ بگیرید تا شاملو – حتی عاشقانه هایشان!" گر جام دهی شادم / دشنام دهی شادم"( مولانا)،
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز( حافظ)
نه فقط در شعر و شاعری، در همه عرصه های ادبی و هنری می توان خود آزاری و رگه های خود آزاری را دید...که کار از سمبولیسم و اغراق نیزگذشته است.
این همه خودزنی های عاطفی و روانی و جسمانی، این همه غم و اندوه فراتر از واکنشی طبیعی در برابر از دست دادنها و مشکلات، سرزنش خود و ارزش دانستن و ستایش رنج کشیدن های عاطفی و جسمانی در ادبیات ما، در هنر و فرهنگ ما، و در جای جای زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی مان بیان نوعی "مازوخیسم" و خودآزاری نیست؟
درجامعه سیاسی و مدعی آزادی خواهی و عدالت جوئی و پایبند به حقوق بشرنیز حدی از "خود آزاری" و " خودزنی" وجود داشته و دارد، چرا؟ آیا واکنش به غریزه های سرکوب شده است؟ اگر پاسخ آری ست به کدام غریزه؟
مذهب و خرافات، استبداد، سرکوب های فرهنگی، توهین و تحقیر، انکار هویتی، محرومیت های اقتصادی، محرومیت های جنسی و تبعیض های جنسیتی و... کدامند علت های جذبه ها و رعشه های مازوخیستی که در بخشی از جامعه شاهد آن بوده و هستیم ؟ آیا آن " جنون الهی" که افلاطون به شاعران نسبت داده است به گونه ای خود آزارانه گریبان بحشی از جامعه را گرفته است ؟. و آیا واکنش های مازوخیستی ربطی به سادیسم تاریخی وجان سخت حکومتی و رفتار "سادیستیک " و تمایل به آزار و اذیت مردم از سوی حکومت گران و مزدوران شان در میهنمان پیدا می کند؟
