خواسته اند امید را در مردم ایران خفه کنند و بالای دار ببرند. خواسته اند یوز پلنگ روح ایرانی و کلید واژه روح او را که «پیروز است» با یک یورش اتومبیل له و لورده کنند. طراحان اتاق فکر این عملیات که با مسموم کردن و خفگی نسل زد دختران ایرانی کش می آید، می بایست در روانشناسی، مردم شناسی و شناخت تاریخ و مردم ایران و حتی در زبانشناسی دانشی داشته باشند که تازه به دست نیآمده بلکه مرتب تمرین شده است.
کیومرث پوراحمد را مردم به عنوان کسی می شناختند که با رنج و زجمت از سنگلاخ ها بالا رفته بود تا به زندگی موفقیت آمیزی برسد. چه به لحاظ خلاقیت و بار آوری هنری، چه کسب اقبال عمومی و شهرت اجتماعی و چه به لحاظ مالی. موفقیت او نوید موفقیت و امید بوده برای کسانی که در سنگلاخ ها دستانشان روی سنگهای زمخت می لرزیده.
آنوقت این امید رسان و این کیسه اکسیژن را پرتاب میکنند پائین تا همراه او بسیارانی امید بالا رفتن را از دل بزدایند.
چه انتخابی برای بالای دار فرستادن!! با همان تردستی و دانش اکتسابی که مدرسه های دخترانه برای مسمومیت انتخاب میشوند. نه استخر ها، پارک ها، مترو ها، آرایشگاه های زنانه و غیره.
اما یوز پلنگ کشی آنهم یوزی ماده به نام پیروز، همراه خود، هم یوز بودن را در ناخودآگاه ایرانی میخواهد له کند هم پلنگ بودن، نمونه آسیائی بودن، و فراتر از همه «پیروز» بودن را!!
همزمانی این حوادث که عمیقا با کلید واژه های خاص، ناخودآگاه جمعی ایرانیان را به بازی گرفته و دشمنی خود را با تمدن پیروز و یوز پلنگان بیشه های شجاعت و دلیری آن وبا شاد زیستی و همیشه امید ورزیدن، این ملت آشکار میکند، هشیاری فراوان می طلبد و ضد این بازی عمل کردن.
من در حد وُسع این نوشته ، امیدوارم بر نوزادان ایرانی این ماهها بیشتر و بیشتر نام «امید» و ترکیباتی ازین اسم با یوز و دلاوری گذاشته شود.
پیشنهاد میکنم در گفتگو های روزمره با ترکیباتی از امید و یوز و پلنگ و دلاور همدیگر را برخیزانیم. بجای «خسته نباشید» بگوئیم: همیشه پلنگ باشید. به کسی سلام می کنیم واژه امید را به اسم کوچک او بیفزائیم. سلام امید رضا. سلام امید حسام. سلام امید فرناز. سلام امید فریده. سلام امید لاله. دستت درد نکنه یوز پلنگ. سلامت و پاینده باشی ایران امید. ایران پلنگ.