کیومرث پور احمد، کارگردان، نویسنده و سناریست گرانقدر خودکشی کرد تا شاید گریزی باشد از رنجی که می کشید، شاید هم فکر می کرد با خودکشی" جای خالی عشق" را پُر خواهد کرد و غریزۀ مرگ را پس خواهد زد.
گمان می کردم نام اکثر هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی که خودکشی کردند را در کتاب " تراژدی رنج های خلاق – نگاهی به خودکشی هنرمندان" گرد آوردم، اما گمان بود، ده ها نام دیگر یافته ام و از هنگام انتشار این کتاب تا کنون ده ها هنرمند با خودکشی شان به این لیست افزوده شده اند. و چه می کند این " رازِ سر به مُهر" با انسان؟
......
این تکه ای برگرفته از کتاب تراژدی رنج های خلاق- نگاهی به خودکشی هنرمندان است :
"...علل خودکشی هنرمندان، با اندکی تفاوت، همان مجموعه عواملی است که سبب خودکشی در میان مردم غیرهنرمند میشود. این عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، و یا برخی بیماریهای روانی با زمینههای حدوداً ارثی و پارهای بیماریها و ناتوانیهای جسمی را در بر میگیرند. آن اندک تفاوت میان علل خودکشی هنرمندان و مردم غیر هنرمند در میزان حساسیتهای حسی و عاطفی، آستانهی تحمل پذیری در رابطه با رنجهای فردی و اجتماعی، و ویژگی مشاهده گری هنرمندان است، همان ویژگی هایی که هم خلاق و آفرینندهاند و هم برخی از هنرمندان را به سوی اعتیاد سوق میدهند. در میان هنرمندان خودکشی هایی که پیامد بیماریهای روانی و اعتیاد به مواد مخدراند پارادوکسی تراژیک هستند. این دو پدیدهی آفرینش گر و خلاقیت زا ذره ذره جسم و جان هنرمند را به کام نابودی و شخصیتاش را رو به اختلال و زوال، و سرانجام او را به سوی خودکشی میکشاند. ناخوانایی واقعیتها با ذهنیت هنرمندانه، سرخوردگیهای فرهنگی و سیاسی، به ویژه در جامعه ما، که اکثر هنرمندان سیاسی نیز هستند، سبب میشوند تا هنرمند برای فراموشی یا آرامش به اعتیاد، به ویژه الکل روی آورد. راهی که غالباً به خودکشی ختم میشود.
گروهی نیز میپندارند خودکشی در نزد هنرمندان اقدامی آگاهانه و هدفمند است، هنرمند از جنون تخریب خود - به عنوان پارهای از ناهنجاری و بیماری اش- اثری هنرمندانه و زیبایی شناسانه خلق میکند و با کشتن خویش واقعهای حیرت انگیز و پایدار بوجود میآورد. هنرمند با این نوع خودکشی عینیتی هنری و زیبایی شناسانه به حضورش، و به مرگش میدهد. برای اثبات اینگونه تعابیر و تفاسیر نیز به خودکشی هنرمندانی نیز اشاره میشود که از افسردگی و اعتیاد رنج نمیبردند و خود را در بهترین شرایط و موقعیت "روانی"، هنری و اجتماعی کشتند. گروهی دیگر خودکشی هنرمندان بیمار را نقطه پایانی میدانند که هنرمند بر رنج جانکاه بیماری روانی و اعتیادش میگذارد. این نظر و برداشت با واقعیتهای تاکنونی و دادهها و شواهد معتبر خوانایی بیشتری دارد. خودکشی هنرمندان اهل قلم در بیشترین موارد تراژدی هیجانهای حسی و عاطفی، توهم، هذیان، هراس، اضطراب، افسردگی و ناسازگاری و عدم انطباق با مسائل اجتماعی ست.
بد نیست به برخی از عوامل عمومی بروز خودکشی نیز اشاره کنم، چرا که اینها عوامل خودکشی هنرمندان نیز میتوانند باشند. نابسامانیهای اقتصادی (بیکاری و فقر)، مشکلات و بحرانهای خانوادگی (ازدواجهای اجباری، ناسازگاریهای خانوادگی و طلاق)، تنهایی و احساس پوچی و بریدن از دیگران، انفکاک و انزوای اجتماعی، بحرانهای عاطفی و رخدادهای ناگوار (از دست دادن فرزند، عشقهای ناکام)، ستمگریهای مردسالارانه و پدر سالارانه در محیط خانواده و جامعه، عدم موفقیت در تحصیل و نبود یا کمبود شادی و تفریح و امکانات ارتباطی و مشارکتی در جامعه، جابجاییهای ناخواسته مثل تبعید، ناخوانی ذهنیت و فردیت فرد با باورها و مناسبات غالب در جامعه، اعتیاد، اختلالهای روانی و عصبی (افسردگی، پریشان فکری). و... در زمره این عوامل هستند...."
.......
در بارۀ خودکشی هنرمندان- رادیو زمانه
https://www.radiozamaneh.com/547739/