logo





نه به جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری !

شنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۸ مارس ۲۰۲۳

رضا اکرمی

reza-akrami.jpg
همین‌که آقای رضا پهلوی، وارث سلطنت ، دو سال پیش گفت :«اگر قرار بر انتخاب بین جمهوری و حکومت موروثی باشد، من جمهوری را انتخاب می‌کنم» و امروز پای منشوری امضاء می گذارد که ثقلِ جمهوریخوانه آن بر ساختار موروثی آن می‌چربد، برای یک جمهوریخواه باید با ارزش باشد. ما سال‌هاست هزاران صفحه سیاه کرده‌ایم که همین حقیقت ساده برتری نظام انتخابی را به طرفداران سلطنت و کسانی‌که نوع نظام جانشین را فرعی تلقی می‌کنند بفهمانیم‌، که‌؛ بین این دو سیستم حکومتی، تفاوت ماهوی‌ست.

بی‌جهت هم نیست که از دو سویه چپ و راست، باز دارد صداهای مخالف با منشور منتشر شده بیشتر از جانب کسانی بلند می‌شود که نظام مورد نظرشان قرار نیست از اراده عموم شهروندان، برمبنای حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان و در یک سیستم انتخاباتی هر فرد یک رأی نشأت بگیرد. در رأس آن‌ها هم طالبان افراطی سلطنت هستند که با شنیدن انتخابی بودن همه مقامات حکومتی ترمز بریده‌اند و «وکالتشان» را پس می‌گیرند.

اما نکته اصلی این‌جا نیست.

حرف این است‌که دیکتاتور ها مادرزاد دیکتاتور و خودکامه نیستند، آن‌ها محصول شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه خود هستند، به اضافه شرایط بین‌المللی و دخالت بیگانگان در اکثر موارد.

رضا خان می‌توانست رئیس جمهور بشود اگر وزنه جمهوریخواهی در جامعه قوی بود، «دیگرانی» از داخل و خارج، از او نخواسته بودند و او هم در آن حد مدرن و دمکرات بود که دغدغه اصلی‌اش پیشرفت و ترقی کشور باشد و نه بستن بار خود‌.

فرزند او می‌توانست سکان کشتی طوفان‌زده ایران را، پس از جنگ جهانی دوم، به شخصیت ملی و مستقل، دکتر محمد مصدق وابگذارد و خود « سلطنت» کند، اگر زاهدی‌ها و آخوند کاشانی‌ها و ... و استعمارگران آمریکائی و انگلیسی دست به کودتا نمی‌زدند و قبای دیکتاتور خلع شده را بر دوش پسر او نمی‌انداختند و با راه انداختن ارگان‌های کشتار و سرکوب هر صدای منتقد و اصلاحگر را در گلو خفه نمی‌کردند.

واقعیت این است‌ که دیکتاتورها به ظاهر فرد هستند و خودشان قدرت را قبضه کرده‌اند اما در واقعیت امر این خرده دیکتاتورهای نان به نرخ‌روز خور و فاقد توانمندی و‌ اعتبار در جامعه هستند که حتی از یک مترسک چوبی هم می‌توانند پشتیبانی کنند به شرط آن‌که به اعتبار و نام او دستاشان باز باشد تا با خشونت تمام، هر گونه مانعی را از سر راهشان بردارند.

در جامعه‌ای که نهادهای مدنی ضعیف هستند، تشکل‌های صنفی و سندیکائی یا وجود ندارند و یا از محتوا تهی شده‌اند‌، حزب دکوری‌ست جهت‌ نمایش دمکراسی و اپوزیسیون از نگاه قدرت حاکم ابزاری‌ست در دست «‌دشمن»‌، تردید نباید داشت که هر گونه باز گذاشتن راه، در ساختار سیاسی، که بتواند وظایف و مسئولیت‌ها را به فرد و یا نهادی غیر انتخابی واگذار کند، راه به دیکتاتوری و خودکامگی خواهد برد. حال می‌خواهد آن فرد پادشاه نامیده شود و یا رهبر و رئیس جمهور .

اگر به چنین واقعیتی برسیم به روشنی می‌توانیم بگوئیم در چنین جامعه‌ای پذیرش هر شکلی از حکومت موروثی و فقاهتی از همان ابتدا یعنی فراهم کردن اسباب خودکامگی‌. چیزی که تاریخ معاصر ایران گواه زنده آن می‌باشد.

بی‌خود نیست هنوز هیچ نبوده در میان سلطنت‌طلبان افراطی (به‌ویژه ناسیونالیست‌های دو آتشه که برخی از آن‌ها تا دیروز «جمهوریخواه » بودند و در دامن فاشیسم مذهبی‌، یک‌بار‌ه سلطنت‌طلب شدند آن‌هم از نوع ناسیونال فاشیست آن‌)، نارضایتی از آقای رضا پهلوی و امضای « منشور مهسا» بالا گرفته‌است .

به همین اعتبار من مواضع آقای پهلوی را با هر انگیزه‌ای بیان شده باشد، مثبت ارزیابی می‌کنم و به‌عنوان یک جمهورخواه دمکرات و لائیک (‌سکولار)بیش از گذشته بر اهمیت انتخاب جمهوری (‌به‌عنوان محتوا و شکل نظام جانشین جمهوری اسلامی) برای گذار به آزادی، دمکراسی و پیشرفت و عدالت اجتماعی تأکید می‌کنم و خطا می‌بینم که نُک حمله خود را متوجه جریانی نمائیم که در میانه جمهوری یا پادشاهی مشروطه در نوسان است در حالی‌که خطر اصلی در راه، همان ناسیونال فاشیسمی می‌باشد که پیشتر به آن اشاره کردم و آبشخورآن نیز فاشیسم مذهبی حاکم است که همه تارو‌پود تاریخی و فرهنگی کشور را تحت تأثیر خود گرفته‌است و به چنین افراط‌گرائی ای میدان داده‌است .

بر چنین بستری بسیار با اهمیت است که جمهوریخواهان، ضمن پرداختن به استقلال نظری و عملی، تا آن‌جا که ممکن است در صفوف خود دستبه همکاری، ائتلاف و اتحاد بزنند و در هرحدی که امکانپذیر باشد با رقبای سیاسی خود به صورتی متمدنانه وارد گفتگو شده تا زمینه های همسوئی و همکاری برای برداشتن مانع اصلی بر سر راه آزادی و دمکراسی در کشور، که جمهوری اسلامی می‌باشد‌، اقدام نمایند.

هرگاه آن ائتلاف جمهوریخواهانه و این رقابت درون اپوزیسیونی با شفافیت تمام وجود داشته باشد هم هم‌صدائی اپوزیسیون علیرغم تنوع آن تأمین‌ می‌گردد. هم گرایش افراطی نامبرده طرد و تضعیف می‌شود و هم به اعتلای فرهنگ دمکراتیک و کثرت گرا در جامعه کمک کرده‌ایم. فقط در چنین صورت‌ است که سخن گفتن از این که سرنوشت کشور، بعد از سرنگونی رژیم حاکم پای صندوق رأی رقم می‌خورد معنی واقعی خود را می یابد و راه کسب شناخت و انتخاب بر مبنای آگاهی از برنامه و پروژه‌ها میسر می‌شود. مردم باید بدانند که نماینده به مجلس مؤ‌سسان ( که خوشبختانه اکنون در اکثر منشورها هست) می‌فرستند که از چه نظام و ساختار حکومتی دفاع نماید‌. تازه اگر کسی چون خمینی و دار و دسته اش پیدا نشوند که در میانه راه‌، مجلس مؤسسان را به «‌خبرگان» فرو کاهند و آن‌را هم تشکیل دهند تا جمهوری قبلا حلال و اسلامی شده را به قبای خود بدوزد .

۱۸ مارس ۲۰۲۳
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
رضا اکرمی


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

زنده باد جمهوری
Kourosh
2023-03-20 20:36:53
درود جناب اکرمی، دست مریزاد.

با شما کاملن همنظرم. دیکتاتورها از مادر به عنوان دیکتاتور زاده نمیشوند، بلکه شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی،... جامعه دیکتاتورپروری میکند.
بدون شک سیستم جمهوری بسیار برتر از سیستم پادشاهی میباشد، اما چنانچه فرهنگ دموکراتیک در جامعه نهادینه نشده باشد، رئیس جمهور آن هم تبدیل به دیکتاتور میشود.
امیدوارم که بالاخره اپوزیسیون با هر دیدگاهی متحد بشود و دست از تخریب يکديگر بردارد تا بتوان حکومت جنایتکار اسلامی را سرنگون کرد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد