logo





حمله نیرو های تحت امر صدام به ایران ، جنگی که چهره جهان را دگرگون کرد؟!

پنجشنبه ۲ مهر ۱۳۸۸ - ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹

ج. پاکنژاد

در آستانه بیست و نهمین سالگرد تجاووزنیروهای عراقی تحت امر دیکتاتور، صدام حسین به میهن عزیزمان ایران و آغاز جنگی خانمان سوز برای دو ملت ایران و عراق که میلیونها خسارت جانی و میلیاردها دلار خسارت مالی ببار آورد، جنگی که به اعتراف آلن کلارک وزیر دفاع در دولت تاچر در سود غرب بود و غرب اسباب ایجاد و ادامه آنرا فراهم ساخت،موضوعی که از سوی سفیر وقت انگستان در عراق در رپرتاژی که توسط تلویزیون بی بی سی فارسی در 22 سپتامبر(فیلم) به مناسبت سالگرد شروع جنگ پخش شد، دوباره به عنوان جنگی در سود غرب مورد تاکید قرار گرفت، این بخش از تاریخ ایران(جنگ) هنوز نقاط مبهمی را در بر دارد که سانسور اعمال شده نه تنها از سوی رژیم بلکه غرب ،غربی که مشوق و حامی صدام در حمله به ایران بود سبب این ابهامات شده است . امروز پس از گذشت بیش از ربع قرن از این فاجعه انسانی ، تبعات آن هنوز دامنگیر نه تنها ایران و عراق بلکه بخش وسیعی از منطقه و جهان گشته است. بر تمامی ایرانیان وطن پرست است تا در اطلاع رسانی و روشن شدن زوایای تاریک این فاجعه و افشای عاملین ایجاد و ادامه آن بکوشند.افشا گری های آقای بنی صدر از جمله نامه های ایشان خطاب به آقای خمینی و سران وقت حکومتی در ایران از آن جمله اند. در زیر یکی از این نامه ها که در کتابی تحت عنوان نامه ها از آقای بنی صدر به آقای خمینی و دیگران درج شده است را می آورم. امروز عوامل کودتا و تحریک کنندگان آقای خمینی به کودتا علیه رای مردم، مصادر امور را در اختیار دارند و بر جان و مال و ناموس مردم ولایت یافته اند و دین و مردم و کشور از گزندشان در امان نیستند.
نامه آقای بنی صدر به آقای خمینی در 6 خرداد 1360
بسمه تعالی

دیگر نمیخواستم مزاحمت فراهم آورم. اما دو منظره ئی که پیشارو دارم برآنم میدارد که آخرین تلاش را به عمل آورم و به شما عرض کنم، تصمیم شما در سرنوشت اسلام و کشور تاثیری تعیین کننده پیدا کرده است و باید این تصمیم را اتخاذ فرمائید:

دومنظره:
1- اینک که عملیات در الله واکبر با پیروزی کامل قرین شده اند امید وارم نظر اینجانب را صائب می یابید و میتوانم بدون بیم از ناباوری شما،اگر از پشت خنجری را که پیاپی فرود می آورند،دیگر فرود نیاورند و سه ماه مهلت بدهند،رژیم بعث عراق کاملا شکست میخورد و معنی این شکست اینهاست:

منظره اول:
- همانطور که خود غالبا میفرمائید،در داخل کشور گروه های مسلح سر جای خود مینشینند وامنیت و یکپارچگی کشور و رژیم جمهوری اسلامی از خطر ها نجات می یابد.
- در مردم امید به اینکه با کار و تلاش خود میتوانند بحرانهای اقتصادی و سیاسی را از بین ببرند بوجود می آید و همه چیز در روحیه وعمل این ملت تغییر میکند،ودر نتیجه
- باور به حکومت اسلامی جای نا باوری را میگیرد و درس خوانده ها نیز از در تمایل به اسلام در می آیند و استعدادها در جهت استحکام دین و حکومت آن بکار می افتند.
- در منطقه و جهان، تغییرات شگرفی روی میدهد.سرنگونی رژیم بعث عراق مقدمه تغییرات عظیمی میگردد که از باور مردم به توانایی خود،وقتی بدان پی می برند،حاصل میگردد.
براستی این جنگ که برای نابود کردن جمهوری اسلامی به راه انداختند،خود موجب پیدایش عصر سوم تاریخ بشر میگردد. شما در جایی از تاریخ قرار گرفته اید که میتوانید بنیان گذار این عصر بشوید ویا امید پیدایش آن را از بین ببرید.به این جهت بود که نوشتم تصمیم شما تعیین کنند است.
این معنی از دشمن پوشیده نیست.عین بیانات آقای کیسینجر را می آورم و تقاضا میکنم با دقت به آن نظر فرمائید:

منطره دوم:
از سخنرانی کیسینجر در بازگشت از خاورمیانه در انجمن یهودیان واشنگتن:
« اگر انقلاب ایران بخواهد به خارج مرزهای خود صادر شود،باید موانع بسیاری که در پیش روی او هستند را حل کرده سپس به اهداف خود برسد.
این موانع بسیارند از جمله اختلافات مذهبی و قومی، بحرانهای اقتصادی و سیاسی،اختلاف مرزی با عراق،در نهایت اگر از تمام این موانع سالم عبور کنند،باید مسائل خود را با کشورهای خلیج فارس حل نماید،ولی اطمینان داشته باشید که تا آن روز، اسرائیل به اهداف نهایی خود دست یافته است»
بدین قرار بر کسی که خاور میانه را به روزی در آورده است که می بینیم و به قول کارتر،نقشه بردن شاه را به آمریکا برای روی کار آوردن جمهوریخواهان اجرا کرد،روشن وواضح است که پیروزی انقلاب اسلامی ما،تمام نقشه های آمریکا را بر هم خواهد ریخت و مانع از رسیدن اسرائیل به هدف های خویش میگردد.
پس باید برایش هفت خوان درست کرد تا انقلاب در زادگاه خویش از بین برود.چگونه؟!
- اختلاف مذهبی و قومی، که از اول انقلاب بدان مشغولمان کرده اند و با وضعیت موجود و در صورت از بین رفتن امید به استقرار یک دستگاه حکومتی ثابت، به بلوچستان و نقاط دیگر سرایت خواهد کرد و اگر خدای ناکرده در جنگ شکست حاصل شود،ایران بد تر از لبنان خواهد شد.
- بحرانهای اقتصادی: قیمتها سه برابر سال 1354 شده اند،صنعت و کشاورزی در بدترین وضعیت هستند و بودجه ای که آقای رجایی به مجلس برده است،خود از آن هیچ نمیداند و دست پخت آقای بهزاد بنوی است،آنرا به بحران غیر قابل حل خواهد کشاند.در این اقتصاد دو جا مانده است که هنوز فعال است،نفت و بانک و به خدا قسم مثل روز روشن است که میخواهند این دو جا را هم از کار بیاندازند.
- اختلاف مرزی با عراق، یعنی همین جنگ . این سخن که این جانب با شورای قضایی و مجلس و شورای نگهبان مخالف هستم صحیح نیست. مساله در رابطه با جنگ معنی پیدا میکند.مسئولیت جنگ را بر عهده اینجانب گذاشته اید و این جنگ از هر نظر در تاریخ ایران بلکه جهان بی نظیر است.در حالی این جنگ شروع شده است و ادامه یافته است که:
- هیات وزیران که در صلح و به طریق اولی در جنگ باید هماهنگی کامل با رئیس جمهوری داشته باشند کار عمده اش مقابل کردن مجلس و دستگاه قضایی و... با رئیس جمهوری است.
- شورای عالی قضایی مخالف است – شورای نگهبان مخالف است
- رادیو و تلویزیون مخالف است و روزنامه ها هم.

- کشور در بحران اقتصادی است
- قدرتهای خارجی هم مخالفند و ما نمیتوانیم اسلحه تهیه کنیم.اگر عاقل باشیم میدانیم که کشور های صنعتی حاضر نمیشوند بازار وسیع عرب با قدرت خریدی حداقل سالی 100 میلیارد دلار را به خاطر ما از دست بدهند
-ضد انقلاب،بنی صدر را دشمن اصلی میشناسد.
- جنگ داخلی و نا امنی داخلی بغایت است.
آیا هرگز چنین جنگی کسی دیده است و در تاریخی خوانده است؟
و تازه آقای کیسینجر فکر کرده است،اگر ما از اینهمه جان سالم بدر بردیم،نقشه دیگری در خلیج فارس( به گمان قریب به یقین،یا مثل حادثه کردستان در بلوچستان براه انداختن ) به اجرا بگذاردو در این اوضاع سخت ،بخدمت شما عرض کردم که همه اینها یک دسته بیشتر نیستند که بخشی از حزب جمهوری باشند.به شما عرض کردم که مقصود حذف رئیس جمهوری است به قصد پایان دادن به این رژیم اسلامی.به شما عرض کردم که این ها ترکان خاتون هستند،سلطه مغول زمان یعنی آمریکا و نابودی ایران را بر پیروزی ما در این جنگ ترجیح میدهند.

در صورت استعفای اینجانب وضعیت زیر محتمل است:
- روزی که آقای رجایی همراه دوتن از اعضای شورای نگهبان به خدمت شما آمدند باید بر شما معلوم شده باشد،که این دو تن بی طرف نیستند،در غم قانون اساسی نیستند،جزو یک گروه هستند و در پی حاکمیت انحصاری آن گروه هستند.باید به آنها میفرمودید که استعفا کنند،باید میپرسیدید پس گرفتن لایحه ای که دولت به مجلس آورده است چرا دلیل ضعف مجلس میشود؟ و چرا باید قوت مجلس در ضعف رئیس جمهوری باشد؟ و اینکه آقایان کاسه داغ تر از آش شده اند،و بر خلاف اصل 113، از مجلس خواسته اند، اختیار عزل و نصب در ارتش را هم از اینجانب سلب کنند. به این ترتیب و در این اوضاع سخت، اینجانب دیگر قادر به اداره جنگ نخواهم شد. بنا بر این:
- وضع فعلی از بین خواهد رفت. معلوم باشد که جریان نظامی به سود ماشده است و با جوابی که هیئت غیر متعهدها داده است خبرگان خود را به این جا میفرستد،این طور پیداست که دشمن نیز به پیشنهاد غیر متعهد ها گردن گذاشته است. بنا بر این حداقل تمامیت ارضی کشور محفوظ میماند.باز قضیه گروگانها نشود،که این بار دیگر مسئله چند صد میلیون دلار نیست،مسئله بقاء کشور در میان است.
با توکل به خدا و از آنجا که به خاطر نجات میهن اسلامی و رژیم جمهوری اسلامی خود را در آتش و خون افکندم،وضعیت نجات پیدا کرده و امروز با اطمینان میگویم اگر مجال بدهند،نه تنها پیروز میشویم،بلکه عصر سومی در تاریخ آغاز میکنیم. اما اگر اینجانب بر اثر بازیهای این آقایان و اجرای طرح کودتای خزنده ناگزیر کنار بروم، یکی از 3 احتمال زیر ممکن الوقوع است:

1- روند فعلی جنگ ادامه پیدا کند
2- دشمن با استفاده از وضعیت روانی که بوجود می آید،حمله کند و یکی دو جای دیگر را بگیرد.
3- نیروهای نظامی،بتوانند وضعیت فعلی را حفظ کنند.

برای این جانب تردید نیست که اگر قرار بود ،احتمال اول صورت وقوع پیدا کند،هیچ کدام از این کار ها انجام نمیگرفتند.بنا بر این وقوع یکی از دو احتمال دوم و سوم قطعی است و این آغاز یک سرنوشت شومی برای کشور و اسلام است.
ایران موافق نقشه آقای کیسینجر،لبنان دیگری خواهد شد و ضد انقلاب اسباب دست آمریکا خواهد شد و آمریکا تمام توجه خود را صرف اجرای سیاست خود از طریق ضد انقلاب خواهد کرد.
اما با تصویب قانون خلاف قانون اساسی و ایران و اسلام بر باد ده،اینحانب نمیتوانم بمانم،تصویب این قانون به معنی بر کنار کردن رئیس جمهوری است چرا که:
1- دولت آقای رجایی بر خلاف قانون اساسی به اینجانب تحمیل شد( پیغامی که آقای اردبیلی آورد)
2- حق تصویب از رئیس جمهوری سلب شد
3- حق نظر او در باره اداره رادیو و تلویزیون از بین رفت.
4- و اینک تمام حقوق رئیس قوه مجریه و فرمانده کل قوا نیز دارد از بین میرود.
اینها هستند حقایق مسلم و این کارها عبث انجام نمیگیرند و همان کودتای خزنده است که دارد انجام میگیرد.
وکنار رفتن رئیس جمهوری تنها در جنگ موثر نمیشود، از بین رفتن امید به حل مشکلات کشور از طریق تفاهم و حکومت قانون است و همین امر در جامعه یاس و سر خوردگی پدید می آورد.
بهر حال ممکن است بیایند خدمت شما و بگویند،همه چیز بهتر از به خواه شد اینحانب تکلیف خود دیدم که احتمالی را که به وضوح میبینم شرح کنم. بار دیگر یاد آور میشوم که از وقتی که به خدمت شما نامه مینویسم یعنی از سالها پیش تا امروز بیاد نمی آورم که پیش بینی اینجانب خلاف از آب در آمده باشد.
با توجه به حقایق بالا به نظرم یکی از راه حل های زیر باید عمل گردد:
1- اینجانب همانطور که دو هفته پیش عرض کردم،مطلب را به مردم بگویم و استعفا کنم.
2- به آقایان تکلیف بفرمائید دست از بین بردن قانون اساسی بر دارند و یک دولت لایق و کارآمد که نشانه هماهنگی میان مجلس و رئیس جمهوری باشد،بر سر کار بیاید. این قانون خلاف قانون اساسی پس گرفته و مسکوت بماند.
3- اجازه بفرمائید مردم خود تکلیف را معلوم کنند. در مقام شما است ومایه استحکام جمهوری اسلامی و حضور واقعی مردم در صحنه میشود اگر مردم بیایند رای بدهند وطبق نظر مردم وضعیت روشن بشود. وضعیت فعلی بهیچرو شبیه سال 1332 نیست و آن سابقه ذهنی که شما دارید،نباید موجب مقایسه ای بشود که از اساس بی بر و پایه است.
خدا میداند و امروز شاید بسیاری از مردم میدانند که اینجانب از قبول مسئولیت ریاست جمهوری،طالب عنوان و... نبودم. خطر و خطر های بزرگ متوجه کشور میدیدم و می بینم و اینک نیز در گذشتن از این عنوان برایم چون آب نوشیدن، آسان است. توکل را به خدا کردم و پس از استخاره از قرآن کریم، این نامه را نوشتم و پناه بر خدا که به مسئولیت خود عمل کرده باشم.
آیه از سوره کهف و مربوط به داستان ذوالقرنین.براستی ما میتوانیم همان نقش را داشته باشیم و جهان را دگر گون کنیم اگر

ابوالحسن بنی صدر
6 خرداد 1360
jmpaknejad@yahoo.fr

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد