logo





رابطۀ روزهای جاری با دهه‌های دیرینه

پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۳ فوريه ۲۰۲۳

مهدی استعدادی شاد

new/mehdi-estedadi-shad04.jpg
یکه تازی راست افراطی در تظاهرات جاری ایرانیان برون مرزی بی پیشینه نیست. جریان سیاسی ی که در پی حُقنه کردن نمادها و شعارهای مطلوب خود به دیگران است. حتا شرم نمیکند که عکس ثابتی (مدیر شکنجه در ساواک) را پرچم سازد.

بنابراین بی علت نخواهد بود اگر که مسیر مبارزه با نظام خلیفگانی و برقراری ایدۀ پلورالیسم و کثرت پذیری در جامعه به انحراف کشیده شود.

اینجا به حاشیه روی دُچار خواهیم شد. اگر که بدین مسئله اشاره کنیم که راست افراطی خود را در این سالها همچون پدیده ای فراگیر در جهان گسترش داده است.

در هر حالت برآمد جریان راست افراطی امروزی را در شعاری میتوان پیگیری کرد که از چند سال پیش در ایران بر سر زبانها افتاد. وقتی عوام تحریک شده و به استیصال رسیده فریاد زد:"- رضا شاه، روحت شاد.

البته آنجا هم مثل خیلی از جاهای دیگر، کسی تحقیق نکرد که چه کسانی سرایندۀ شعار مذکور بودند.

با اینحال از منظر ناظر سنجشگر،همان "روح" که شادیش را عوام طلب میکرد، آغشته به زبان روحانیت بوده است. آلوده به متافیزیکی پُر از فتنه و فریب.

در آن میان البته روحانیت نیز دچار بحران گشته بود. زیرا حتا مردم عادی و در واقع بی خبر از پیچ و خم تاریخ و نیز ناآگاه از تحولات آگاهی، به یکباره میخواستند دایرۀ نفوذ ملایان را در کشورداری محدود نمایند.

بنابراین و با این کمبودهای اطلاعاتی، مردم متوجه تناقضی نمی گشتند که شعارشان داشت. زیرا آنان میخواستند با کلمات عاریتی از قبیل "روح"، که از دل ایدئولوژی روحانیت مذهبی بر میخیزد، به جنگ نهاد روحانیون بروند. در حالی که به زبان و لذا به فرهنگ آنها وابسته و آغشته بودند.

چنین میشود که خواستن همیشه توانستن نیست. نباید همواره چشم بسته ضرب المثلها را تکرار کنیم.

از این روایت تاریخی هم سریع بگذریم که "رضا شاه" نیز در رابطه با روحانیت ماجرای پُر از فراز و نشیبی داشته است.

گویا در هنگامه وداع تاریخی قاجار و اول کار خود و نیز الهام گرفته از "امر جمهوری" در ترکیه مصطفا کمال (مشهور به آتا تورک) به جنبش جمهوریخواهی میپیوندد. اما سپس به مشورت با علمای بانفوذ روحانی مینشیند که او را "شاه اسلام پناه" میخواهند. همچون "نقشی روی دیوار" و در خدمت دیانت. او گردن میگذارد و سپس تاجگزاری میکند.
البته یک روزی هم گویا بخاطر توهین به همسرش، که گویی با حجاب کمی به قم رفته بوده یک روحانی را تنبیه کرده است.

البته آن تنبیه روحانی خاطی، که گویا در این روزها دل مردمی مستاصل از ستم نظام فقاهتی را خنک کرده، هرگز به پای کل اقدامات مستبدانه وی نمیرسد. از جمله وقتی "فروغی" های دلسوز مملکت را خانه نشین کرد و از رای یکسری روحانی دست پرورده در مجلس به نفع خود سود برد.

کاری بدین هم نداشته باشیم که آن ارضای میل به ثروت و تمنای نفع شخصی، از او بزرگترین زمیندار کشور را ساخت. ضرر رفتار خودشیفتگان حاکم در سیاست بجان تمام شهروندان مملکت میخورد.

منتها آن کسی که در تظاهرات این روزهای ایرانیان برون مرزی تامل نکرده شعار رضا شاه روحت شاد را فریاد میزند، نه دغدغه شناخت پیچ و خم تاریخ را دارد و نه با رشد آگاهی و تحولاتش آشنا است.

او خوراک حرکتی پوپولیستی و دنبال یکسری موهومات است. میخواهد برای خود هویتی دست و پا کند. حتا اگر این هویت سیال و مثل ماهی لیز باشد. فعلا به پیامدهای ناجوری فکر نکنیم که رفتار فرد هویت جو و دیگر ستیز در کلیت اقدامات سیاسی میتواند ببار آورد. او یک آدمک است و طفلکی خود را کتف بسته حس میکند.

این وضع ناجور البته سرنوشت او تنها نیست. بسیاری شبیه او در جهان امروزی وجود دارد. کسانی که در ترس از بی مرزی و نداشتن امنیت زادگاهی بسر میبرند. چرا که در معرض سیل گلوبالیزاسیون قرار گرفته اند.

علت حرکت تاریخ را گاهی نقش فرد یا جمع جواب نمیدهد. چه بسا بر سر دو راهی فرد یا جمع ماندن، پریشانحالی در بر داشته باشد.

تاریخ را گاهی الگوهای باب روز رقم میزنند. به ایران بعد مشروطه نگاه کنیم. یعنی به آن دوره که مشروطه به مشروعه مبتلا میگردد.

قاجاریه کنار رفته است؛ اما اشرافیت دیوانسالار هنوز هست و نیز منورالفکرانی که در نقش مهندس مشاور قدرت ظاهر شده اند. همانطور که در پیش اشاره کردیم، ایشان پهلوی اول را به الگو برداری از ترکیه آتاتورک رهنمود میدهند. مُهمترین دستاورد چنین رهنمودی عرفی شدن قانون برای دوره ای در ایران بوده است و کوتاهی دست قانون شریعت و قاضی روحانی.

در مجموع اما مدرنیزاسیونی بدون مُدرنیته رُخ میدهد. کمیت راه و شالوده کشور رشد میکند ولی فرهنگ آزادیخواهی سرکوب میگردد.

برای همین کافی نیست که رسانه های جانبدار مقیم فرنگ، مدام نمای پل ورسک را نشان دهند و به کُشتن دکتر تقی ارانی در زندان هیچ اشاره ای نکنند.

در هر حالت پروندۀ دورۀ پهلوی اول را "متفقین" میبندند. پس از پیروزی در جنگ بین الملل دوم، دستگاه نظامی نازیسم آلمانی فرومیپاشد و از هدف مقابله غرب کنار میرود. اینبار حرف اول در صادرات الگوها را رقابت دو پیمان نظامی ناتو و ورشو میزند.

ایران پس از کودتای امریکایی سال سی و دو، بتدریج شاهی اسلام پناه را بر اساس الگوی سلطنت سعودی ها در عربستان تجربه میکند. در حالی که اپوزیسیون دیگر فقط به ملی گرایان و هواداران اردوگاه سوسیالیسم واقعا موجود خلاصه نمیشود.

جهان اسلام نیز در بطن خود جریان متعصب اخوان المسلمین از مصر را بین المللی میسازد. شعبه ایرانش، "فدائیان اسلام" نام میگیرد. بنیادگرایانی با رهبری نواب صفوی که از ارتکابات به جرمشان یکی قتل احمد کسروی میشود و از جمله میراث خوارنش نیز خلیفه دوم "نظام مقدس" سید علی خامنه ای.

البته تا جاهایی رجوع به صدر اسلام و نیز تبلیغ برپایی خلافت رهبر مسلمان، مطلوب اتاقهای فکر"امنیت آتلانتیکی" بوده و در مسیر "کمربند سبز"ی قرار داشته که قرار بوده گلوی "پیمان ورشو" را بفشارد.

چنین بود که جریان موسوم به"داعش" ، یا به فارسی "خلافت مقدس"، نخست در ایران و سپس در نقاط دیگر خاورمیانه تجربه شد.

این تجربه که در یک کلام عصیانی علیه مُدرنیته بشمار رفته که منادی جهانشمولی صلح و آزادی ایمانوئل کانتی بوده، امروزه در هنگام رقابت قطبهای جهانی (از چین و روسیه تا اروپا و ایلات متحده) دوباره تبارز یافته است. در نتیجه الگوهای رفتاری برای حاکمیتهای دول اقماری از نو ارائه میشوند.

بنابراین تعجب ندارد که راستگرایان اسرائیلی این روزها به صرافت بیفتند. این که همچون عموزادگان مسلمان خود بساط تفکیک قوای کشوری را ملغا سازند و آن مستوره ای را بخدمت گیرند که فرد حاکم در عین حال قاضی و همزمان قانوگذار باشد.

آری، خاورمیانه آبستن تغییراتی عجیب در آینده است.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد