با پدیده و مفهوم « دروغ » همه ما آشناهستیم و بارها در طول زندگی مان آن را تجربه کرده ایم. در حال حاضر به جرات میتوان گفت « دروغ » به مشخصه بارز جامعه ایران تبدیل شده است ودر تمام زمینه های کشور نقش اساسی را ایفا میکند. بعد از انقلاب ۵۷ این مساله بشدت جزو اخلاق و عادات روز مره مردم ایران گشته است. البته قشر بسیار اندک افراد کهنسال و یا آنهائی که اشتغال شخصی یا دولتی ندارند ، طبیعی است که در این گروه قرار نمیگیرند ولی وقتی در جامعه ای حد اقل هشتاد درصد مردم، روزانه مشغول دروغ گوئی باشند، باید این خصیصه را مشخصه بارز جامعه ایران دانست. متاسفانه عده ای این عمل را به حساب کاردانی و مهارت خود در زندگی روزمره بحساب می آورند.اگر چه در ادبیات ما هم عبارتی مانند« دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز است » در گلستان سعدی مندرج است ، اما منظور شاعر از این گفتار فقط در موارد بسیار استثنائی مصداق دارد و در مابقی گلستان هیچ تائید وتوصیه ای را برای دروغگوئی بعنوان بخشی از نحوه زندگی مشاهده نمی کنیم .
تعریف مفهومی ولغوی دو کلمه « راست » و« دروغ » بسیار گویا و نشان دهنده ذات و تبعات زنحیره ای و بهم پیوسته این کلمات است. کلمه « راست » بمعنی اصیل و آنچه واقعی است ، و « دروغ » بمعنی مصنوعی و ساختگی معنا شده است. برای راستگوئی احتیاج به زمان نیست چون جواب مشخص است و بدون درنگ و یا وقفه به بیان در می آید. درمقابل با دروغگوئی شرح و جوابهای مختلف و گوناگونی را میتوان ارائه کرد ، لذا مقداری از وقت و انرژی شخص دروغگو صرف انتخاب و فرم دادن جواب میشود که از نظر روانی و تبعات بعدی ، ضرر و زیان های عدیده ای را بهمراه خواهد آورد. امروزه در در ایران هر شخصی اگر روزانه چند دروغ نگوید قادر به انجام هیچ کاری نیست. از لحاظ علم پزشکی و روانشناسی ثابت شده است که برای ارائه دروغ در مغز دروغگو، فعل وانفعالاتی انجام میگیرد که درتمام ارگانهای بدن اثر منفی و مخرب دارد.
در سیستم های دیکتاتوری ، برای اینکه دروغ در جامعه عادی و نهادینه شود ، مسئولین ازرده های بالا به پائین از دون پایگان ، غیر متخصصین و بی سواد ها انتخاب میشوند. بدین ترتیب اوضاع در تمام امور بهم ریخته شده و مسئولین بطور غیر قانونی به اهداف و منافعشان میرسند. در چنین اوضاعی ، هدف وسیله را توجیه میکند و ترسی هم از عاقبت ندارند زیرا که همه دستانشان آلوده است.
گرحکم شود که مست گیرند / در شهر هرآنچه هست گیرند
به همین دلیل در عرض 44 سال گذشته هیچ اقدامی در راه مبارزه با فساد امکان پذیر نبوده وحتی حجم فساد ها و دامنه گوناگون آنها تا حد نجومی بالا رفته است.
وقتی دروغ رکن اصلی رفتار جامعه ای بشود، باز دهی کاری و تولیدی به حد اقل میرسد. هیچ کس مسئولیتی را بگردن نمیگیرد و هر اتفاق و حادثه ای با دروغ های متناوب لوث شده وکنار گذاشته میشود. واضح است که مشکلات حل نشده و طرح ها به اجرا در نمی آیند و لذا نابسامانی ها روی هم انباشته شده ، طی سالها بشکل لاینحل در آمده و جزو مختصات آن کشوردر می آیند. متضررین اصلی ، تک تک افراد جامعه میشوند. در سیستم « دروغ » حتی ساده ترین و بدیهی ترین اعمال از قبیل خوردن ، خوابیدن ، فکر کردن ، تفریح کردن ، کار کردن و حتی روابط زناشوئی هم بطورمصنوعی و بدور از لذت واقعی مختص به آن اعمال انجام می گیرد.
آدم دروغگو حیله گر، موذی و قابل اجتناب میشود و وقاحت و پررویی پیدا میکند که جای شجاعت راستین را می گیرد.عوارض منفی فراوان دیگری در رابطه با دروغ وجود دارد که از حیطه این نوشتار خارج است. بنظر من مهمترین اثر دروغگوئی از بین رفتن شخصیت وکرامت انسانها است که بعلت عادی شدن دروغ رخ میدهد. گرچه انسان ها در کنار هم زندگی میکنند ولی همه به یکدیگر مشکوک بوده و اعتمادی بین آ نها وجود ندارد . گفتار افراد باید رمز گشائی شود زیرا که به مفهوم کلمات در زبان محاوره روزمره اعتقاد و اعتباری نیست. تغییر این وضعیت احتیاج به زمان طولانی شاید به اندازه یک نسل لازم باشد. این امرمهلک ترین ضربه ایست بر پیکر جامعه که راه هر گونه پیشرفتی را سد میکند. به عقیده آنا هارنت فیلسوف یهودی آلمانی که از سیستم ناری به آمریکا گریخت : «عادی شدن دروغ باعث رواج پدیده های ابتذال و شر میشود». اثرات این امر مخرب تراز دروغ میشود.
بسیار حیرت انگیز است که چند هزار سال پیش، کورش شاه ایران زمین به اهمیت این موضوع و مضرات آن پی برده و «دروغ» را یک بلا میداند و از خدا میخواهد که مردم ایران زمین را از شر آن محفوظ بدارد.