زاده ی شبی سرد که
مسافرِ تنهای روزهای خاکستری و
دوره گردِ سالهای غریبهگی است
هفتاد کهکشان را در نَوَردید
تا در میان شیفته ترین جانهای جهان
به آرامش رسد.
اینک از بلندای حضور ِاین جانهای شیفته
از آنچه رفت ، نیست پیدا چیزی،
هرچه هست اُفُق ِ فرداهای آبی
و سالهای نور است
و آفتابی که گرمتر بر اُقیانوس حیات خواهد تابید.
حتّی، حتّی... اگر
سفر به پایان بِرسَد،
خواهند بود
آفتابهایی دیگر که سخاوَتمندانه تر
کهکشان های پهنه حیات را گرما بخشند
و بی تردید همواره جانهایی شیفته
خواهند بود تا یک شبِ سرد
در سرزمینهای جهان
مسافرِ تنهای روزهای خاکستری را به یاد آرَند!
این یعنی ، آرامِش در پناه ِ جانهای شیفته،
حتّی اگر سفر به انتها رسیدهباشد.
******************************************
دو شنبه ۶ فوریه ی ۲۰۲۳
