logo





جنبش داخل چه میخواهد
و در خارج چه طرح و برنامه ای در حال تکوین است !؟

(ملاحظات یک حاشیه‌نشین)

دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱ - ۱۶ ژانويه ۲۰۲۳

عباس هاشمی

این روزها برغم اینکه شعله‌های آتش انقلاب در خیابان های ایران پایین آمده و جنبش در حال تجدید قوا و سازماندهی خود و تدارک اعتصابات سراسری و خیزش‌های بعدی برای ساقط کردن نظام حاکم است، در خارج اما، تلاش‌های سازمان یافته‌ای در تمامی کشورها و با سمت و سوی واحدی در حال شکلگیری ست:

آنچه که در نخستین نگاه توجه را جلب می‌کند، دو گرایش اساسا متفاوت در دو سو جریان دارد؛ در ایران؛ جنبش با طرح شعارهای جدید خود همچون «نه سلطنت نه رهبری، آزادی و برابری» و…، نشان از عمق یافتن مطالبات و صراحت بخشیدن به شعار کلی «زن، زندگی، آزادی » دارد، در خارج اما برعکس است؛ ما با شکل‌گیری گروه‌بندی های بظاهر متفاوت، اما عموما همساز و هم رای، برای متوقف کردن این عمق یابی جنبش داخل، با تدارک «دولت موقت» و «ائتلاف» های بی‌ربط با داخل مواجهیم: ظاهرا رضا پهلوی محور این تشکل یابی ست، اما با اندکی تامل می‌توانیم حلقه‌ای از اصلاح طلبان و ابر رسانه‌های جمعی و البته توافقات و همراهی‌های دول غربی را در پشت و کنار او ملاحظه کنیم.*

در داخل اما جنبش‌های سال ۹۷ و ۹۸ با تجربه‌ی جنبش ۸۸، و بازی‌های رنگارنگ سیاسی و انتخاباتی، از اصلاح طلبان بکلی عبور کرد و شعار «اصلاح طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» عملا «فاتحه»ای بود بر قبر اصلاح طلبان! اما غرب چون طی چند دهه، از قِبَلِ جمهوری اسلامی سودهای افسانه ای برده*، به دنبال شکست جنبش ۸۸، در یک توافق چند جانبه با سران و مقامات امنیتی رژیم، لشکری از جناح اصلاح طلب این رژیم را جهت آموزش و آماده سازی برای «مدیریت بحران»های بعدی، تحت نام پناهنده به غرب آورد، و از راه نرسیده، امکانات وسیعی را در اختیارشان قرار داد، از جمله؛ ابر رسانه هایی مثل «بی بی سی» و «ایران اینترنشنال» و«من و تو» و «رادیو فردا» و… بهمین جهت بعدا که این «شعارها» تشدید شد و به بی‌اعتباری کامل آنان انجامید، باز هم استراتژی غرب را در حفظ این «گاو شیرده» و «اسلام عزیز» تغییر نداد. اما تحت تاثیر بی‌اعتباری این جریان اصلاح طلب در داخل، آنان سیاست حرکت با «چراغ خاموش» را در پیش گرفتند و بی سرو صدا خود را سازمان دادند و به کار رسانه ای-فرهنگی سیاسی (شهر فرنگی) در ابر رسانه‌ها پرداختند که هم سرگرمی بود و هم زمینه‌سازی!

در این گیر و دار، شانس یا «طعمه»ی بسیار مناسبی هم به نام «رضا پهلوی» که بر خلاف اصلاح طلبان «پدر کشتگی» هم با جمهوری اسلامی دارد به تورشان خورد، و ایشان بخوبی توانستند در پشت پرده با او به توافقاتی برسند و ضمن دادن ظاهری «برانداز» و رادیکال به نقشه‌ی غرب حول محور اصلاح طلبان و بخشی از سپاه، گاه و بی‌گاه او را برای اعمال فشار به رژیم برای پذیرش برجام و یا آزادسازی گروگان های زندانی، به صحنه بیاورند و سناریوی پیچیده‌ای را با او «کلید» بزنند.

این سناریو همانطور که همه احساس کرده و خود «رضا پهلوی» هم در صحبت‌هایش مستقیم و غیر مستقیم پرده برداری کرده: ترکیبی از سپاه پاسداران، اصلاح طلبان، خود ایشان و صفی طولانی از متخصصین و تکنوکرات‌های رنگارنگ است. و گوشه‌ای از آن را در توئیت های مشترک ۶ نفر، در سال نو، که شاید برای سونداژ(ارزیابی) بود، دیدیم. اما «هنوز وقت اعلام اش نیست» و یا بقول شهریار آهی* پدر خوانده‌ی سیاسی آلترناتیوهای گوناگون راست: «وقتیکه جنبش به جایی می‌رسد که رژیم را ساقط کرده، بعد نیاز به تکنوکرات‌ها و کار بلدها و کسانی دارد که آنرا رهبری کنند و پیش ببرند، آنوقت از خارج باید به کمک داخل رفت.»

اعلامِ «اهمیت حفظ اسلام» و اظهار نگرانی شاهزاده از شعار «نه دین میخوایم نه …» و شعارهای « مرگ بر سه فاسد ؛ ملا ، چپی مجاهد» و… نخستین محصولات مشترک این ائتلاف سپاهی و اصلاح طلب و شاهزاده مسلمان است که احتمالا او هم آرزو دارد مثل پدر تاجدار‌اش؛ «هر سال به حرم مطهر امام رضا مشرف» شود و «نذر و نذورات حرم را به تناسب بین دربار و اوقاف ملایان» تقسیم کند؟!

عباس هاشمی
۱۵ ژانویه ۲۰۲۳

پانویس ها:

*- تنها سه منبع و سه جزء ، از در آمدهای افسانه ای غرب بویژه آمریکا، فرانسه، انگلستان و آلمان عبارت است از :
۱- فروش بی سابقه ی سلاح‌ها و سامانه‌های دفاعی به کشورهای عربی خلیج فارس به ارقام تاریخا بی‌سابقه و نجومی
۲- فروش تمام مایحتاج فنی و تکنولوژیک به رژیم ایران برای بلند پروازی‌های فن آوری جنگی در بازار سیاه و کلیه اجناس و اقلام تحریمی به قیمت «دولا پهنا»
۳- سرازیر شدن ثروت‌های تاراج شده از ذخایر ارزی ملت ایران به حساب‌های بانکیِ شمار فراوانی از عوامل رژیم در بانک‌های جهانی و…

همین سه قلم که ارقامی نجومی و بی سابقه را نشان میدهد، کفایت می‌کند که غربی ها وِل کن معامله نباشند!

*-شاید گفته شود: چه بهتر! اما بهتر آن است؛ که اول بدانیم چه چیزی دارند تدارک می‌بینند و چه کسانی و از کِی این آشِ «شله قلمکار» را به بار گذاشته اند؟

از زمان خاتمی و سفراش به نیویورک و بحث «گفتگوی تمدن‌ها»، سبزی‌های خشک این آش را خیس کردند و بعد نخود و لوبیایش را «اوباما» در دیگ ریخت و قاشقِ همزدنش را «نایاک»ی‌ها بدست گرفتند و بتدریج با استقرار کامل بخشی دیگر از «کاربلدهای اصلاح طلب» در خارج از کشور، هر چه بریده بودند، به این «دیگ آش» سرازیر شد که الان دارد پخته می‌شود. و اطلاع موثق وجود دارد که خاتمی اخیرا بیش از سی جلسه با سران رژیم برگزار کرده، اما بقول یکی از سلطنت طلبان: «عجله نباید کرد، در خفا دارد خیلی کارها صورت می‌گیرد»

* «شهریار آهی» از شخصیت‌های دیپلماتیک دست راستی بسیار قدیمی و مورد وثوق (سی .آی.ای) و از فعال ترین فعالان سیاسی در زد و بند های پشت پرده است و از زمانیکه پیام‌های پنتاگون را به شاه ابلاغ و حرف های شاه را به آنطرف منتقل می‌کرد، و همچنین بعنوان چشم و گوش و نماینده آمریکا در «بحران عراق» هم نقش ایفا کرد، تا به امروز، با تمام گرایشها و احزاب و گروه‌های سیاسی ایرانی در حال مذاکره و گفتگوست، و اجلاسی وجود ندارد که ایشان در آن حضور نداشته و یا از آن بی خبر باشد، او حتی متواضعانه ‌و خوشرو در کنار ژورنالیست‌های جوان و مدعوین رسانه‌ها می‌نشیند و صبورانه از نقشه‌هایش حرف می‌زند. او صاحب نظراتی راهبردی «باز» برای شکل گیری این آلترناتیو یا یک ائتلاف کلان است، از آن‌جمله است نظر او راجع به اهمیت حضور «اسماعیل بخشی» در کنار شاهزاده و امثال او در این آلترناتیو. ایشان حتی یکبار در یکی از اظهار نظرات‌اش در برنامه‌ی «فردا»، حتی از «دموکراسی مستقیم» هم صحبت می‌کرد. (باید منتظر دعوتنامه باشم !) و خلاصه؛ نظرش این است که همه ی گرایشات باید در آنجا حضور داشته باشند! این «سعه‌ی صدر و درایت سیاسی» می‌تواند دل بسیاری از فعالین جنبش را برده و خط و مشی راهبردی ایشان، به آرزوی بسیارانی بدل شده باشد و فقط «تک و توک» کسانی باشند که به حرف‌های «اصولی» و «دمکراسی خواهی» ایشان توجه و باور ندارند و به صِرفِ اینکه ایشان طرف مورد وثوق پنتاگون است؛ بگویند: این خط و مشی راهبردی ایشان برای آنست که هر چه زودتر جنبش در دست رهبران «کاربلد» ‌بیافتد ‌و کنترل شود و بیش از این رادیکالیزه نشود و بعد هم مخالفی وجود خارجی نداشته باشد، و باصطلاح مو هم لای درز دموکراسی شان نرود! و مهمتر اینکه؛ آنگاه با این ترکیب، اعتماد عمومی بوجود آورند و کسی حق نداشته باشد «شلوغ پلوغ» کند و یا «چوب لای چرخ» بگذارد، و از بالا هر چه خواستند تصمیم بگیرند و پیش ببرند، حد اکثر کسانی در همان مجمع «تشخیص مصلحت» نظام جدید، هر نظری که داشته باشند می‌دهند و انتقاداتشان را اعلام می‌دارند، ولی رای اکثریت اجرا، و انتقادات اقلیت شنیده میشود!

انصافا به این آقا می‌گویند «استراتِژ» و کارچاقکنی قابل. و اگر «سی.آی.ای» پولی کلان هم به این دیپلمات بانکدار داده و میدهدمزدی مناسب است !!

اما چپ انقلابی هم از تجربه‌ی انقلاب ایتالیا به این جمعبندی رسیده است که «کمونیست‌ها، مادام که طبقه‌ی کارگر سازمان نیافته و ایشان نمایندگی این طبقه را نداشته باشند، چنانچه بنام این طبقه در ارگان های قدرت شرکت کنند، به گمگشته‌ی بی‌بازگشت بدل می‌شوند و مجبور می‌شوند بنام طبقه‌ی کارگر، منافع بورژواها را تامین کنند.» انگلس.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد