آنچه انقلاب ١٤٠١ در ايران را از انقلابات گذشته در جهان متمايز مىسازد در شعار اصلى و شريف "زن زندگى آزادى" بيان شده است؛ انقلابى كه علت خروش انسانىاش را در ترانهى جهانگير شدهى "براى" بهروشنى اعلام كرده است: دفاع از بوسيدن بدون ترس، نجات "پيروز" و حيات وحش و درختان خیابان، همدلى با كودكان مهاجر و بچههاى خيابانى، و رهائى از اختاپوس مذهبى كه نخبهها را زندانى و بهشت اجبارى را با شلاق تبليغ مىكند.
در هيچيك از جنبشهاى اخير در ايران، در خاورميانه و حتى در سراسر جهان، خیزش يا انقلاب اجتماعى را نمىتوان يافت كه شعار اصلى و ترانهى بيانگر خواستهايش تا به اين حد مترقى، انسانى، شريف، مدرن و منطبق بر دغدغههاى بشر آگاه و نگران سرنوشت انسان و كره زمين باشد.
گرچه در تمام جنبشهاى انقلابى معاصر در جهان، همچون انقلابات رنگين در اروپاى شرقى، و بهار عربى در خاورميانه و شمال افريقا، شعار مركزى و موتور حركت مردم شعار سحرانگيز "آزادى" بوده است ولى هيچكدام مفهوم آزادى را در خواستهائى به روشنى آنچه در شعار "زن زندگى آزادى" بيان شده، و در ترانهى ساخته شده بر آرزوهاى اعلام شدهى مردم ايران تدوين يافته، بيان نكرده است.
توجه جهانی – مردم عادی و شخصیتهای برجسته هنری و سیاسی - به انقلاب "زن زندگی آزادی" از همین خصیصه منحصر به فرد آن نشأت گرفته است که شجاعت کمنظیر مردم وطنمان، بویژه نسل جوان و بالاخص بانوان، ابعادی حماسی به آن بخشیده است.
خوشبختانه تا آنجا که من دیدهام رفتار و سلوک مبارزین در کف خیابانهای ایران و شعارهای سر داده شده در تظاهرات در جایجای وطن، هماهنگی چشمگیری با کاراکتر مترقی و پیشروی انقلاب "زن زندگی آزادی" دارد.
در خارج از وطن اما گهگهاه رفتار و شعارهائی از مبارزینی که در حمایت از مردم ایران به خیابان میآیند دیده میشود که با روح اتحادگرایانه، تکثرگرا، دمکراتمنشانه، شریف و نجیب شعار "زن زندگی آزادی" هماهنگ به نظر نمیرسند.
از دادن نمونه آگاهانه پرهیز میکنم چرا که همدلی و همراهی را در این مرحله حساس اصلیترین ضامن تداوم جنبش، و پیروزی نهائی این انقلاب بیبدیل می شناسم.
طناب دار خامنهای روز به روز دارد بر گردن جوانان ما تنگتر میشود و ما حامیان انقلاب "زن زندگی آزادی" نباید با حذف همدیگر هزینهی جنایات او را کاهش دهیم.