در کوچه، در خیابان
چندی است که نامت بی شرف شده
مردم عاصی ترا اینگونه میخواند...
وقتی در آینه نهیب وجدان بیدار گشته را شنیدی
فوری مگو که مامور معذوری...
با هر اجرای حکمی
فرقی نمیکند با طناب یا گلوله
حق را میکُشی، حق زندگی که در جان جوان رنج کشیده بود
و رنج، رنجی از حضور تو بی شرف است در هر شهر و میدانی که قُرقش کرده ای.
اینگونه گویی حقیقت میمیرد
خاک و پودر شده...
راستی انفجار کی رُخ داد؟
در غیاب خدا و انسان
این واقعیّت است که روی صحنه میرود
نمایش مسخرگی ملایی
و سپاهی در نقش میرغضب قاجاری
جان آتیه را میگیرد...
این واقعیّت است که روی صحنه
از هر کابوس وحشتناکی سبقت میگیرد.
دوگانه تراژدی _ کمدی یونانی
را امپراتوری رُم و عثمانی قلع و قمع کردند
و این نمایش گروتسک
از احیای دوباره خلافت مسلمین با ادویه شیعه
بر سر ایران پا میگذارد تا مردمش را خاک بر سر کند...
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد