logo





مبارزه‌ی سیاسی دارد توده‌ای می‌شود

چهار شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ - ۰۷ دسامبر ۲۰۲۲

س. حمیدی

new/moshte-greh-karde.jpg
مبارزه‌ی اقتصادی مردم با نظام بی‌نظام جمهوری اسلامی اکنون به مبارزه‌ای سیاسی بالیده است که دارد بیش از پیش توده‌ای می‌شود. همگانی شدن جنبش مردمی نمایه‌ای درست و دقیق برای توده‌ای شدن آن قرار می‌گیرد. دیگر فقط علی مانده‌است و حوضش. چون خیزش همگانی، تمامی لایه‌های فرودست تا فرادست جامعه را در خود گرد آورده است. لایه‌های فرودست این خیزش غم نان، مسکن و آزادی را در دل می‌پروانند اما لایه‌های فرادست تنها آزادی‌های مدنی و فردی منحصر به خودشان را از این جنبش انتظار دارند. با این همه، پیوند سیاسی این لایه‌های پایینی و بالایی در شرایط حاضر امری بدیهی می‌نماید. چون هر دو گروه اتحادی نانوشته با هم را برای ساقط کردن جمهوری اسلامی از کرسی قدرت به پیش می‌برند.

تا کنون در این خیزش عمومی، دانشجویان بیش از لایه‌های دیگر جامعه متشکل و متحد عمل کرده‌اند. چنان‌که شورای صنفی دانشجویان کشور این وظیفه‌ی سنگین را دارد به انجام می‌رساند. شبکه‌های اجتماعی زمینه‌های کافی برای دانشجویان فراهم می‌بینند تا هرگز در مبارزه‌ی خود از حال و احوال هم بیگانه باقی نمانند. در همین راستا است که هر تصمیمی از سوی دانشجویان خیلی زود رسانهای میشود و همه‌ی دانشجویان یا اقشار دیگر جامعه از چند و چون آن آگاهی می‌یابند. اما کار دانشجویان اکنون از مبارزه‌ی صنفی یا اقتصادی فراتر رفته است و مبارزهای سیاسی را دوره می‌کند. دانشجویان درمبارزه‌ی سیاسی خود دیگر به چیزی کم‌تر از براندازی جمهوری اسلامی رضایت نمی‌دهند. پیوند تنگاتنگ دانشجویان با بدنه‌ی جامعه شرایطی را فراهم می‌بیند تا خواست ایشان را بدون استثنا همه‌ی گروه‌های اجتماعی فریاد بزنند. با این همه حاکمیت به اتکای بسیج دانشجویی و حراست خود در دانشگاه تلاش می‌ورزد تا از حضور متشکل دانشجویان در خیابان‌های شهر ممانعت به عمل آورد. تا کنون نیز در همین هدف خود موفق باقی مانده‌است. چنان‌که درهای دانشگاه را از درون و بیرون بر روی جمع دانشجویان معترض می‌بندند تا از پیوستن متشکل ایشان به جنبش اعتراضی کف خیابان جلوگیری گردد.اما تود‌ه‌ای شدن جنبش دانشجویی دیگر بر کسی پوشیده نیست. فرآیندی که ذهن نیروهای امنیتی حکومت را رنج می‌دهد.

از سویی، توده‌ای شدن جبش دانشجویی زمینه‌ای را آماده کرده‌است تا دانش‌آموزان کشور نیز در هم‌سویی با اهداف دانشجویان چیزی کم نگذارند. متأسفانه دانش‌آموزان تاکنون نتوانسته‌اند در این راه تشکل مستقل خودشان را به وجود بیاورند. شکی نیست هسته‌های مبارزه‌ی دانش‌آموزی به زودی به هم خواهد پیوست تا آنان نیز تشکل مستقل خودشان را به وجود بیاورند. بدون تردید شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان می‌تواند در سازماندهی به چنین تشکلی نقش بیافریند. بخش‌هایی از تجربه‌ی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان همچنین می‌تواند به درستی به دانش‌آموزان کشور نیز انتقال یابد. آنان همگی در محیطی واحد و یکسان به مبارزه علیه‌ی حکومت برخاسته‌اند و مطالبات ایشان نیز در جاهایی به هم پیوند می‌خورد تا اهداف مشترکی را به اجرا بگذارند. با این همه، در توده‌ای شدن مبارزهی دانش‌آموزان نیز هیچ شکی باقی نمانده است. در ضمن، مبارزه‌ی دانش‌آموزان شرایطی را برانگیخته است که مدیران مدرسه شیوه‌های کهنه‌ی آموزشی را به دور بریزند و راه مماشات و مدارا با دانش‌آموزان را در پیش بگیرند. مدیر و ناظم در اکثر مواقع دیده‌های خود را از همراهی دانش‌آموزان با جنبش عمومی مردم نادیده می‌انگارند. گزینه‌ای که کم‌کم به کنش سیاسی آزادانه‌ی دانش‌آموزان در فضای مدرسه یاری می‌رساند.

آمار دانش‌آموزان و دانشجویان کشور از بیست میلیون نفر هم فراتر می‌رود. به عبارتی دیگر قریب یک چهارم جمعیت کشور را همین دانشجویان و دانش‌آموزان در بر می‌گیرند. رشد و بالندگی جنبش دانش‌آموزان تا به آن‌جا پیش رفته است که دانش‌آموزان کم سن و سال دبستانی نیز از فرآیند آن سود می‌برند. در دبستان‌های سرتاسر ایران سرودهای ضد حکومتی فراوانی علیه دیکتاتوری و رهبر جمهوری اسلامی باب شده است. دانش‌آموزان دبستانی نیز اینک از خواندن سرودهای جمهوری اسلامی سر باز می‌زنند و سرودهای ضد حکومتی خودشان را بر جای سرودهای رسمی و دولتی می‌نشانند. همین گروه از دانش‌‌آموزان از دیوارنویسی در مدرسه و خیابان هم چیزی جا گذاشته‌اند. حتا بسیاری از ایشان مشوقی مناسب برای کنش سیاسی پدر و مادرشان قرار می‌گیرند. در ضمن، دانش‌آموزان دبستانی نیز همیشه در اعتراضات خیابانی حضورشان را اعلام نموده‌اند و بی‌دلیل نیست که حتا بسیاری از ایشان در این راه جان باخته‌اند. دانش‌آموزان دبستانی به طبع نمی‌توانند از پذیرش فرهنگ انقلابی جامعه‌ی خویش برکنار بمانند.

فرهنگیان در شرایط حاضر از بزرگ‌ترین تشکل‌های صنفی سرتاسری برخوردار هستند. آنان در راه تشکل‌یابی خود هزینه‌های بالایی را پرداخت نموده‌اند. چنان‌که ده‌ها نفر از معلمان سندیکالیست کشور سال‌هاست که هم‌چنان در زندان‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برند. گفتنی است که تشکل‌های آزاد و مستقل فرهنگیان از حالا آمادگی دارند که در صورت لزوم عوامل حکومت را از فضاهای آموزشی کشور به دور بریزند و نمایندگان واقعی خود را به جای همین افراد تحمیلی و بی‌انگیزه بنشانند. آنان چنین مشروعیتی را از جامعه‌ی فرهنگیان کشور کسب کرده‌اند و به پشتوانه‌ی همین مشروعیت است که در آینده به نوسازی فضای آموزش و پرورش روی خواهند آورد. معلمان تا کنون در راه توده‌ای شدن اهداف مردمی خویش در جامعه چیزی فروگذاشته‌اند. آنان سال‌های سال بود که به آبیاری درختی اشتغال داشتند که این درخت اکنون دارد به بار می‌نشیند.

متأسفانه محیط‌های کار و کارگری کشور هنوز هم به اندازهی فرهنگیان متشکل نشده‌اند. هرچند کارگران در این راه هزینه‌هایی بیشتر از معلمان پرداخت نموده‌اند ولی زنجیره‌ی سرکوب و نظامی کردن فضای کارخانه‌ها شرایطی را به پیش برده است تا کارگران نتوانند در این راه به تشکل‌هایی سرتاسری دست بیابند. اینک شرایط چنین فرآیندی دارد آماده می‌گرد تا همین تشکل‌های نیم بند کارگری به مرور به هم بپیوندند. طی هفته‌های اخیر کارگران ذوب آهن آصفهان، بهمن دیزل، بهمن موتورز، کروز، خودروسازی مرتب، آلومینیوم المهدی بندرعباس، نیرو محرکه و پالایشگاه نفت تهران اعتصابات صنفی و مطالباتی خود را راه انداخته‌اند که همین اعتصابات به حتم در راه تشکل‌یابی مستقل کارگران این واحدهای تولیدی تسهیل‌گری بیشتر و بهتری به عمل خواهد آورد.

رانندگان کامیون و کامیون‌داران نیز برای همیشه سفره‌ی خود را از حکومت سوا نموده‌اند. آنان در مطالبات خود سوبسیدهایی را از دولت انتظار دارند. ولی دولت خود را از پاسخ‌گویی به چنین مطالباتی ناتوان می‌بیند. فاصله‌ی کامیونداران با دولت هم به همین آسانی‌ها قابل ترمیم نخواهد بود. فقط پدیده‌ی براندازی نظام است که نیاز صنفی ایشان را نیز برآورده خواهد کرد. دولت هم خوب می‌فهمد که مطالبات صنفی بهانه‌ای بیش نیست و همگی از خرد و کلان فقط براندازی اصل و اساس نظام را هدف گرفته‌اند.

بازاریان نیز به صف تودهای اعتراضات مردم پیوسته‌اند. یکپارچگی و اتحاد عمل ایشان شگفتی هر ناظر بی‌طرفی را هم برمی‌انگیزد. در واقع آنان از رکود اقتصادی، تحریم یا خودتحریمی و بی‌ثباتی نرخ ارز به ستوه آمده‌اند. اکنون چاره‌ای غیر از این ندارند که به صفوف متحد معترضان بپیوندند. در زمانهای پیش از این واسطه‌گران بازار تهران دوام و بقای خود را به اقتدار آخوندهای دولتی پیوند می‌زدند. اما اکنون بازاریان نیز برای همیشه از این آخوندها بریده‌اند. چون آنان رونق کسب خود را در براندازی حکومت می‌بینند. بازاریان حکومتی را می‌خواهند که بتواند تحریم را از میان بردارد و به تبادل قانونمند و آزادانه‌ی کالا بین ایران و کشورهای دیگر دوام و قوام ببخشد.

اکنون هنرمندان، خبرنگاران، پزشکان و ورزشکاران نیز در صف مقدم اعتراضات توده‌ای مردم ایستاده‌اند. پدیده‌ای که به سهم خود همچنان به شوق انقلابی شهروندان کشور در براندازی حکومت جمهوری اسلامی دامن می‌زند.

در زمان‌های پیش از این، بیژن جزنی در نقشی از آموزگار مردم زحمتکش راه‌هایی را توصیه می‌کرد که "چه‌گونه مبارزه‌ی مسلحانه توده‌ای می‌شود". او مشروعیت و وجاهت دموکراتیک مبارزه‌ی مسلحانه را در توده‌ای شدن آن می‌دید. هم‌چنان که امروزه نیز مبارزه‌ی سیاسی مردمان زمانه‌ی ما مشروعیت خود را از توده‌ای شدن آن وام می‌گیرد. از سویی، رسم و راه مبارزه‌ی مسلحانه برای همیشه ورافتاده‌است تا جای خود را به شکل‌هایی نوتر از مبارزه‌ی سیاسی بسپارد. چنان‌که مردم دارند همان راه و رسم زنده‌یاد بیژن جزنی را برای توده‌ای شدن مبارزه‌ی سیاسی دوره می‌کنند. لایه‌های مزدبگیر و زحمتکش شهروندان ایرانی در این راه از جان خود مایه می‌گذارند تا بی‌اعتباری کارکرد خشونت‌بار تفنگ و اسلحه را در جهان امروزی نشانه بگذارند. ولی درک و فهم چنین زبانی برای مدیران اجق وجق جمهوری اسلامی اندکی مشکل می‌نماید.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد