logo





بلاهت سیاسی حاکمیت و بصیرت و ذکاوت رشد یابنده مردم

پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱ - ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲

بامداد تابان

هیچگاه و در هیچ دوره تاریخی، چنین نبرد و ستیزی میان اندیشه، تفکر و فهم و دانایی مردم با حاکمان که خود را کان الوهیت، معنویت، دانایی و دانش دینی می دانند در قالب شعارهای کوتاه در برابر سرکوب، اقدامات خشن و اندیشه های سست و بی پایه وجود نداشته است و تکمیل کننده این ستیز بی مانند میان بلاهت سیاسی و ذکاوت و تیزهوشی معترضان، این شعار است: «قسم به جان یاران ایستاده ایم تا پایان».
بلاهت از کشنده ترین آفت هایی است که دامن رهبران دیکتاتور را می گیرد و اگر چنین رهبری به آن مبتلا شود، هیچ کس و هیچ چیز نجاتش نمی دهد. همچون افتادن کسی در باتلاقی غور و فرورونده است که برایش نجات یا رهایی متصورنیست . این بلاهت در شرایط برآمد اعتراضات و جنبش های انقلابی از لایه های زیرین و پنهان سیاست ورزی کنترل کنندگان جامعه مدنی معترض بروز و ظهور می یابد و در گفتار، رفتار و واکنش های سردمداران، برجسته و آشکار تر می شود.

با گسترش اعتراضات و موازی با بروز این بیماری درمان ناپذیر بلاهت سیاسی رهبران، برای مردم همبسته و همسو، بصیرت و ذکاوت و درک عمیق چند جانبه نگری متولد می شود.

در چنین شرایطی نیاز نیست که عالم علوم سیاسی، استاد دانشگاه، سیاستمداری حرفه ای یا یک شخصیت سیاسی با ممارست بسیار باشی که این دو پدیده بلاهت و ذکاوت سیاسی را در صحنه یک نبرد و رویارویی متوجه شوی و ابعاد آن را دریابی، کافی است در گفتار یا عملکرد کنترل کنندگان مملکت و شعارهای معترضان در یک جنبش جهت دار بیشتر مداقه شود، حتما دریافته می شود که هر دو مفهوم کاملا عریان، آشکار و قابل لمس هستند.

مثلا در شکل و ظاهر و بطن جنبش دگرگونی خواه مردم ایران و واکنش های گفتاری و رفتاری عجولانه حکمرانان از ریز و درشت و در سطوح مختلف می توان پیام های متناقض بلاهت آمیز را دید. در مسیر این تحلیل باید اشاره کرد جنبش دگرگونی خواه مردم، حرکت های اولیه خود را با شعار «زن زندگی آزادی» شروع کرد؛ شعاری مملو از بصیرت، تیزهوشی و ذکاوت که با گذشت کمترین زمان ممکن جهانی شد و از زبان بسیاری از شخصیت های برجسته در صحنه جهانی اعم از هنرمندان، نویسندگان، شعرا، فعالان مدنی و حقوق بشری تا رهبران دولت های بزرگ و نمایندگان مجالس کشورهای عمدتا غربی شنیده شد، شعاری که با زبان فارسی یا کردی «ژن ژیان آزادی» در پر بیننده ترین رسانه های تصویری یا روزنامه ها و خبرگزاری های معتبر جهانی و دنیای مجازی انعکاس یافت.

دامنه و گستردگی این شعار به حدی است که نمی توان مصادیق آن را برشمرد. این شعار نشانه ذکاوت خیزندگان جنبش مردمی ایران است که در ادامه و متناسب با گسترش جنبش و نفوذ و رسوخ آن به اکثریت مطلق شهرهای بزرگ و کوچک و حتی روستاها به شعارهای خلاقانه ای در مقابل برخوردهای نابخردانه توام با سرکوب کنترل کنندگان و حوادثی که پیش آمد مرحله به مرحله ارتقاء یافت.

از جمله در مقابل بلاهت توطئه آمیز حکمرانی که قصد داشته و دارد با سرکوب خشن و کشتار کم سابقه در کردستان و سیستان و بلوچستان این دو استان را به مقابله مسلحانه بکشاند تا اتهام تجزیه طلبی و مداخله گروه های مسلح را برای بخشی از افکار عمومی وابسته به خود را همچنان حفظ کند یا ساده لوحان و حتی آن دسته ازمخالفان محافظه کارحکومت که می گویند نگران هستند و نمی خواهند شاهد خون ریزی های بیش از این باشند، بفریبد و یا به سمت خود بکشاند.

این بلاهت که منعبث از عدم درک درست و همه جانبه نارضایتی و اعتراض شدید مردم از وضع موجود و شیوه حکمرانی نابخردانه از داخل و خارج است در مقابل بصیرت مردم با شعارهایی چون «از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران» یا «کردستان چشم و چراغ ایران» پاسخ داده و خنثی شد. بلاهت سیاسی تا آنجا بود که مِصری، نماینده کهن سال و با سابقه چند دوره مجلس در مقابل اعتراض مصلحت جویانه نماینده سیستان و بلوچستان به کشتار بی رحمانه مردم با تحلیلی دروغین و کاذب مبنی بر مقابله با گروه های مسلح و تجزیه طلبی اعتراض کنندگان می گوید: «انتظار داشتید برای آنها شیرینی پخش کنیم؟»، این اوج نادانی و بلاهت یک نماینده مجلس آنهم در جایگاه معاونت این نهاد است که الزاما باید نماینده مردم باشد نه دولت یا حکومت!

از سوی دیگر با حادثه تروریستی شاهچراغ که نوعی الوهیت خاص برای دینمداران حکومتی و ایرانیان مسلمان غیر حکومتی دارد، سعی شد که اغتشاش، یعنی اعتراضات حق طلبانه مردم، زمینه ساز این گونه حمله های تروریستی قلمداد شود و گفته های متعددی از سوی رئیس مجلس، متولیان دولتی، رئیس جمهور، قوه قضاییه که اصولا نباید از منظر یک جناح سیاسی سخن گوید، فرمانده سپاه پاسداران و یا فرمانده نیروی زمینی که مسئولیتش حفظ مرزهاست با همین مضمون به صراحت بیان شد و گویا هیچکدام از قوای سه گانه و چندگانه مسئول امنیت مردم نیستند بلکه اغتشاشات به زعم آنها عامل این حمله تروریستی (ظن برانگیز) می باشد.

با این توصیف کوتاه، مردم شعار دادند «بسیجی سپاهی داعش ما شمایید»، یا شعار خلاقانه و کنایه آمیزی را فریاد زدند که «بسیجی داعشی پیوندتان مبارک».

این فرایند گسترش تعمیق بلاهت از سوی حکومت و ذکاوت و بصیرت از سوی مردم همچنان روز به روز ادامه دارد.

با گسترش دامنه سرکوب و افزایش کشتارها و تمامی تلاش بلاهت آمیز کنترل کنندگان حاکمیت که در ابتدا تصور می کردند به زودی همه چیز تمام شده و یا تمام می شود، فرمانده سپاه و زیر مجموعه اش در سطوح فرماندهان نواحی و منطقه یا دیگر مقامات، این پیام را که «غائله تمام و اعتراضات جمع شد» را برای از بین بردن روحیه جنبش یا خوش خدمتی در مقابل مقامات بالادست به ویژه فرمانده کل قوا و همچنین با طمع اخذ ترفیع می گفتند و یا بر اساس تحلیل صاحب نظران، به دلیل رقابت های اجتناب ناپذیر یک مجموعه مبتلا به فساد مالی و تسویه های حساب های متعدد درونی دیرینه از جنگ عراق تاکنون، هر کدام به فراخور در بیان چنین جملاتی از یکدیگر پیشی می گرفتند و به شکل های مختلف اعلام می کردند که به زودی بقایای دست نشانده های اسرائیل، آمریکا و یا عربستان سعودی جمع می شوند.

این در حالی بود که مردم با شدت و حدت بیشتر وارد میدان شدند و فریاد زدند «امسال سال خونه سید علی سرنگونه» و بیشتر از همه دانشجویان که به شدت مورد تهاجم، سرکوب، دستگیری و محرومیت از آینده تحصیلی خود شده بودند شعار دادند «حسین حسین شعارتان جنایت افتخارتان».

موازی با این، وقتی سرکوبگران برای کسب آبرو و اعتبار و یا خوش خدمتی بر آن بودند که دانش آموزان در سطوح راهنمایی و دبیرستان و حتی دبستان که غالبا کم سن و سال بودند را به زور و بدون اجازه یا حضور خانواده هایشان برای اجرای سرود مفتضحانه «سلام فرمانده» از مدارس خارج کنند، شجاعانه و در عین حال با بصیرت و ذکاوت، حجاب از سر برداشتند و زیر ضربات باتون پاسداران و بسیجی ها و نیروهای خشن و بی هویت موسوم به لباس شخصی شعار دادند «کشته ندادیم که سازش کنیم رهبر قاتلو ستایش کنیم».

این نبرد میان ذکاوت و بصیرت مردم با بلاهت حکمرانی که حاضر نیست گنج به رایگان یافته ایران را به هیچ قیمتی به صاحبان واقعی اش پس دهد، از هر دو سو شدت می یابد و شعار داده می شود «این همه سال جنایت مرگ بر این ولایت»؛ ولایتی که غرق بلاهت، این صداها را نمی شنود و چنین تحلیل می کند که تعدادی نه چندان زیاد نیروی نظامی با هدایت آمریکا و اسرائیل و شاید تمام کشورهای جهان به جز روسیه، چین و کره شمالی، مجهز به انواع سلاح های سبک و تفنگ های دوربین دار نقطه زن برای تجزیه ایران وارد کشور شده اند و با فارسی سلیس و عمیق و ذکاوت و تیزهوشی، شعار «از زاهدان تا تهران جانم فدای ایران» می دهند.

اما گویا این کماندوهای وارداتی زایش دارند و همچون ملائکه یا پری های دریایی در خیابان ها مداوم تکثیر می شوند و روز به روز افزایش می یابند، در مقابل، روحانیونی هستند که تمتع جنسی برخی مسافران از کشورهای حاشیه خلیج فارس به شهر زیارتی مشهد از دختران و زنان ایرانی را مجاز می دانند و می گویند موجب خیر و برکت و صواب و فراخی برای مردم ایران می شود، آنگاه همین روحانیون حکومتی، زنان و دخترکانی که مخالف حجاب اجباری هستند و آنان که حجاب برمی دارند را روسپی می خوانند، که البته همین حرکت، طبق قوانین شرع و قانون مجازات اسلامی تهمت و جرم تلقی می شود. (ماده 245 قانون مجازات اسلامی، جرم قذف و مجازات هشتاد ضربه شلاق)!

این بلاهت سیاسی متناقض که موجب نفرت مردم می شود، با شعار مملو از ذکاوت تاریخی و کم نظیر چنین پاسخ داده می شود: «هیز تویی هرزه تویی زن آزاده منم».

هیچگاه و در هیچ دوره تاریخی، چنین نبرد و ستیزی میان اندیشه، تفکر و فهم و دانایی مردم با حاکمان که خود را کان الوهیت، معنویت، دانایی و دانش دینی می دانند در قالب شعارهای کوتاه در برابر سرکوب، اقدامات خشن و اندیشه های سست و بی پایه وجود نداشته است و تکمیل کننده این ستیز بی مانند میان بلاهت سیاسی و ذکاوت و تیزهوشی معترضان، این شعار است: «قسم به جان یاران ایستاده ایم تا پایان».

موضوع شعارها مرحله به مرحله و در یک مصاف بی پایان به عرصه مشخص می رسد و مردم در شهرهای مختلف از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب تقریبا در همه استان ها فریاد می زنند: «خامنه ای حیا کن حکومت رو رها کن».

البته شعارهای متعددی از سوی اعتراض کنندگان بی محابای مرگ و جان بر کف گفته می شود مانند «جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» یا «حکومت بچه کش نمی خوایم نمی خوایم».

فرایندی که جمهوری اسلامی و رهبران نظامی و جناح های سیاسی افراطی آن به وجود آورده اند به آنجا رسیده است که جمهوری اسلامی نمی تواند عقب نشینی کند و مردم هم نمی توانند پیشروی نکنند. بدون شک این مخمصه به سرزمینی سوخته یا حکومتی فروریخته ختم خواهد شد!

بامداد تابان


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد