logo





اهریمن یا اهورا

يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ - ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲

رضا راهدار

reza-rahdar.jpg
««نظام جمهوری اسلامی .... اکنون به درخت تناوری تبدیل شده است که حتی تصور «کَندن» آن نیز امکان پذیر نیست»- (خامنه ای، در دیدار جمعی از مسئولان نظام و میهمانان خارجی، ۲۲ مهر ۱۴۰۱). اما در همان حال سیل بنیان کنی که ریشه نظام را هدف گرفته و دنیا را تکان داده است را «اغتشاش‌های پراکنده» می خواند و آن را «طراحی انفعالی و ناشیانه دشمن در مقابل پیشرفت‌ها و حرکت‌های ابتکاری» ملت ایران می نامد. آقای سید علی «درخت تناور» شما «شجره خبیثه» در حال خشک شدن است و میوه آن «شجره زقوم» میوه ممنوعه ای است که هر که از آن خورد از بنیاد آدمیت جدا گشته و چون ددی هار انسان و انسانیت را به شکار گرفته است. وقتی که شما و «بوزینه های» منبر دار شب و روز به مردم دروغ می گویید و در مقابل فریاد و صداهای دادخواهی مردم «کر و کور»شده اید، و بچه های پاک و دختران و پسرانی که بر ظلم و جور شما عصیان کرده اند را به رگبار می بندید و مرگ آنها را تصادفی بیان می کنید، پایانی جز «مرگ خفت بار» و سرنوشتی بهتر از نیکولای چائوشِسکو (رومانی) نخواهید داشت. دیگر روس و چین نیز نمی توانند مانع سقوط شوند.

شما بیش از چهل سال است که این مرز و بوم را به زور غصب کرده اید و با دروغ و نیرنگ و ریا بر آن حکومت کرده اید. مقامی که هر گز شایسته و بایسته آن نبودید!

نوشته بودم تخم نفاقی که خمینی از بدو ورودش در ایران زمین پاشید به شجره (درخت) خبیثه ای تبدیل شده است که میوه تلخ آن مزه زندگی و شوق زیستن در آرامش، شادی، و صفا و صمیمیت را در این کهن سر زمین زهرکرده است. میوه ممنوعه ای شد که هر که از آن خورد بنیاد آدمی خویش را فراموش کرده و ددی شد که انسان را به شکار گرفته است.

شما به بیان حافظ نشان دادید که به هیچ «معیار و معادی» ایمان ندارید.

«گوییا باور نمی‌دارند روزِ داوری / کاین همه قَلب و دَغَل در کارِ داور می‌کنند»

اما اینک چشم و گوشت را بازکن و صدای «مرگ بر خامنه ای» را نه از سر تا سر ایران بلکه از کران تا کران جهان بشنو. سید علی مرگ تو و نظامت فرا رسیده است!!!
و اما ارمغان جمهوری اسلامی خمینی

تو با خود تخم نفاق آوردی و به عنوان «سایه خدا» و «ولی امر» خود را بر همه چیز مردم حاکم کردی. ثمره تخم نفاق تو زندگی و شوق زیستن و شادی و صفا و صمیمیت را در ایران زمین زهر کرده است. تو خود میوه ممنوعه ای شدی که هر که از آن خورد از بنیاد آدمیت جدا گشته و چون ددی هار انسان و انسانیت را به شکار گرفته است.

وقتی تو آمدی آزادی مرد و حرمت انسان پایمال دیو و ددان حکومتی شد! تو چادر سیاه بر سر زنان گذاشتی و لی تجاوز و بی حرمتی به زن را مباح کردی! با تو بگیر و ببند و کشتن و اعدام «امر شرعی» شد و قضات تو به جای «عدل و عدالت»‌ با کینه و انتقام حکم صادر کرده و می کنند.

با تو جنگ آمد، سایه شوم و سیاهی که هزاران قربانی گرفت و زیر ساخت کشور را به نابودی کشاند. اما تو آنرا نعمت الهی دانسته و تنورش را با تمام توانت گرم داشتی. چه جانهای پاک را قربانی آن و چه خانواده ها را در داغ آن سوزاندی. انگار جان و مال و زندگی مردم برایت پشیزی ارزش نداشت. و اینک وارثانت آنرا تروریست وار با دریدگی در کل منطقه گسترش داده و ادامه می دهند.

تا از راه نرسیده به نبرد اندیشه ها رفتی و تفتیش عقاید رسم راه و سنت تو شده است! اندیشه و دگر اندیشی را به مهار کشیده و توان زندگی و گسترش هر حزب و گروه و جمعیت را گرفتی! حزب تو فقط حزب الله شد! تو دستور دادی تا «اشخاصی را كه قلم دست میگیرند بر ضد اسلام، بر ضد روحانيت، بر ضد مسير ملت قلمفرسايی می كنند، بشناسيد آنها را. سوابق اینها را به دست بیاورند. مطالعه در احوال و سوابق اینها بکنند.» (خمینی، سخنرانی در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامی، ۹ خرداد ۱۳۵۸)! مگر قرار بود که همه از شما و رژیم ولایت فقیه مدّاحی کنند؟ تو پس از آنهمه کشتار و جنایت و ویرانی ناراحت بودی که چرا تام و تمام مخالفین و دگر اندیشان را تار و مار نکردی. از کم کاریت در این زمینه از وارثانت پوزش خواستی (وصیت نام خمینی)! «و من توبه می کنم از اين اشتباهی كه کردم و من اعلام می کنم به اين قشرهای فاسد در سرتاسر ایران كه اگر سر جای خودشان ننشینند ما به طور انقلابی با آنها عمل می كنيم» (خمینی، وصیت نامه)

تو نگران درس و تعلیم و تربیت فرزندان ایران نبودی بلکه می خواستی دانشسرا ها و دانشگاهها را با عده ای اوباش قمه کش و سینه چاک رژیم پر کرده و ادعای داشتن مراکز عالی علمی بکنی. تو به دولت و بسیج و سپاه و آخوند و همه دستور داده بودی: «كه نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسرا ها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ كنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود..» (خمینی، وصیت نامه) تو عمق کینه ات را از دانش و علم نشان دادی! با تو دانش و دانشگاه نیز مرد!

با تو اخلاق و عرف و عرفان مرد! دزدی و فحشاء و چپاول و غارت و اختلاس و بی حرمتی در ایران بیداد می کند و روزی نیست که وارثانت، سر بیشتر چاپیدن مردم، یقه یکدیگر را نگیرند. از رئیس جمهورت گرفته تا «مقام رهبری» همگی سر در آخور فساد و رشوه و اختلاس دارند و ننگ اخلاقی این سرزمین شده اند! آری با تو انسانیت و شفقت و جوانمردی از بین رفت. تو آلله را قربانی و ایمان را سوزانده و اسلام را نابود کردی! زن را ملعبه دست ملا و مرد را مدّاح و جیره خوار حکومت کردی! با تو عشق مرد و نفاق لانه باز کرد و خیانت جوانمردی شد و جوانمردان بالای دار می روند!

با تو اندیشه و دگر بودن و دگر اندیشیدن و رأی و نظر و استقلال همه در پستو زندانی شدند! اما رندان و پلیدان و مفسدان و خبر چینیان و بوزینگان و قدار بندان حاکم شدند!
تو هرگز ایران و ایرانی و فرهنگ سرشارش را درک و فهم نکردی و خود را حاکم تام و تمام این کهن سرزمین فرض کردی و آمدی تا یک اندیشه و مکتب بسیار پوسیده و متعفن و مادون بشریت را حاکم کنی!

اما اینک ببین که آن «ضعیفه» های «فتنه انگیز» آتش به ریش نظامت زده اند و فریاد «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر ولایت فقیه» را نه تنها در ایران بلکه در پهنه گیتی به صدا در آورده اند! نظامت چنان پژمرده و بی رمق و جانی شده است که رو در روی مردم حتی به بچه های دبستانی و دبیرستانی هم شلیک می کند. اگر گلوله و درفش و دار می توانست حیات دیکتاتورها را تضمین کند، امروز صدای هیچ آزاده و فریاد هیچ ستم دیده و ناله هیچ مادری شنیده نمی شد! ولی تاریخ به سمت آزادی و انسانیت در جریان است و ابرها هرچند که ضخیم باشند هرگز مانع تابش خورشید نخواهند شد!
بیا و ببین که چگونه ایران اینک یک صدا برخاسته است تا بساط ظلم و جهل و جور و جنایت را از صحنه گیتی حذف کند.

خشمی که از درون مردم محروم شعله ور شود هرگز خاموش نخواهد شد!
زنده باد آزادی

رضا راهدار – ۲۹ مهر ۱۴۰۱



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد