در این مدتی که از خیزش جوانان و آحاد ملت رنج کشیدۀ ایران در اعتراض به کشتن وحشیانۀ مهسا امینی می گذرد، و مطالبات سیاسی تا حدِ سرنگونی جمهوری اسلامی پیش رفته است، به جز ارادۀ مردم از جان گذشته و همدلی بسیاری از افکار آزادیخواه جهانی ، هیچ قدرت سیاسی و دولت مستقلی به حمایت رسمی از این خیزش برنخاسته است .مردم ما در این جنگ میان مشت و سرنیزه جز سنگ و فریاد و اعتصاب و اعتراض در خیابانها سلاحی ندارند .اگر این جنبش به ثمر نرسد موج بازداشت ها و کشتار به بهانه های مختلف سیاسی سراسر ایران را به خاک و خون خواهد کشید .
دیروز مهسا را کشتند به گردن نگرفتند ،همانطور که از بین بردن بیش از نود نفر از معترضان را انکار کردند . یکی را خودکشی اعلام کردند و این روز ها پیکر پاره پاره نیکا کرمشاهی را بدون هیچ توضیح قانع کننده ای تحویل خانواده اش دادند و دو فردای دیگر صفهای طویل محکومان به اعدام را در زندانها به بهانه همکاری با دشمن خارجی ترتیب خواهند داد .
و اما از آن ظاهرا دشمنان خارجی هیچکدام جز هوچی گری ارادۀ از بین بردن این حکومت را ندارد .اسرائیل که جمهوری اسلامی را بهترین بهانه برای زدن اعراب می بیند . در امریکا حزبی حکومت می کند که عضوش، رئیس جمهور سابقش اوباما جعبه جعبه دلار به عنوان باج سبیل این طرف فرستاد. اکنون بایدن هم که این پا و آن پا می کند که ایران برجام را امضا و اجرا کند .
کانادا و انگلیس و آلمان پر است از آقازادگان و فراریانی که پول ملت را بالا کشیده از بانک های این طرف به آن بانک ها سپرده اند . در این اوضاع جنگ اوکراین و ضعف مالی دول اروپایی از این بهتر نمی شود . چین و روس هم که خیالشان از بابت تاراج بالفعل و بالقوه ایران جمع جمع است.
اروپا و بخصوص آلمان هم که به اندازۀ کافی مشکل با ورود بیرویۀ پناهندگان سوریه ای و آفریقایی و بخصوص اوکرائینی و اخیرا روسی دارد ، تا خرخره در غم تامین بودجه برای این خیل عظیم پناهندگان است و حوصله ای برای پذیرش پناهندگان حزب اللهی پس از سرنگونی احتمالی حکومت اسلامی ندارد و خوش ندارد تروریست های بالقوه را در خاک خود ببیند . پس چه بهتر که ایران را به امضای برجام وادارند و کاری به کار حکومت نداشته باشند . تنها می ماند نیروهای از جان گذشتۀ مردمی که بصورت خودجوش، گاهی با استفاده از اینترنت ، سازماندهی شده و اغلب بدون دسترسی کامل به آن برای رد و بدل کردن اخبار ، بدون وجود حزب و سازمانی سراسری و بدون اسلحه و تامین وسایل معاش در صورت اعتصابات سراسری، در برابر حکومتی تا دندان مسلح ــ اما نه یک دست، ــ و طیفی وسیع از اختلاس گران حکومتی که تا پای جان برای بقای رژیم ایستاده اند .
وظیفۀ ما خارجه نشینان که حداقل سرپناهی داریم و کاری و کمکی ، اگر ریگی به کفشمان نباشد و دغدغۀ فلان ارث باد آمده در داخل کشور را، فلان سرمایۀ بکار انداخته در آنجا را و امثال آن را در کفش نداشته باشیم، همین یاری رساندن به مبارزات درون کشور است . از طریق رساندن اخبار آن جریانات به مراجع بین المللی و بخصوص رسوا ساختن وابستگان به حکومت اسلامی ایران در خارج. سال هاست که حکومت برای بقای خود اقدام به تبلیغات فرهنگی بخصوص در کشورهای اروپایی کرده است . به بهانۀ راه اندازی نهادی فرهنگی به تاسیس مسجد و منبر دست زده است .
در این مساجد که اغلب به دست افغانان شیعه اداره می شود ، انواع فعالیت های سیاسی در جهت مقاصد حکومتی هم انجام می گیرد . و شوربختانه بسیاری از پناهندگان ایرانی که خرشان از پل گذشته است و قبولی در دادگاه را گرفته اند با حضور در این مراکز برای حکومت ایران خوشرقصی می کنند . نه این که مثلا ریش بگذارند و زنانشان حجاب کنند، نه .اما در اغلب برنامه ها شان خود را نشان می دهند . از آن بدتر برخورد مماشات گرایانه با وابستگان رژیم در محیط کاری ست.
حکومت ایران در قالب رستوران و سوپر مارکت و سرویس های خدماتی چون تاکسی رانی و غیره جاسوسان و مبلغان خود را دارد . شناخت جاسوس آسان نیست وگرنه کارش را نمی تواند پیش ببرد اما شناخت مبلغان رژیم که مخصوصا زنانشان محجبه اند و خودشان نیز عبوس و اهل جدل و به تمسخر اپوزیسیون خارج از کشور می پردازند مشکل نیست .البته در این چند روز اوج گیری خیزش درون کشور همه ماست ها را کیسه کرده اند و آرام می آیند و آرام می روند . این ها را راحت نباید گذاشت .
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد