logo





بیدارباش صبح

شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱ - ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲

شهریار حاتمی

new/shahryar-hatami1.jpg
تا کی این شب بلند و پیاپی
این عجوزه ی چند هزار ساله ی نکبت
با قبای سیاه بلندش
لطف طلایه ی صبح را
از دیدگان سپیده پرستان
تواند ربود؟
تا کی غبار پلیدی
بر آینه های نقره فام ما دوام خواهد آورد
وقتی توفان عشق به راه است و
خاشاک را مجال ماندن نیست؟
تا کی این شب بلند و پیاپی
زنجیره ی نظام طبیعی را می تواند بُگسلد
که پناهی باشد برای خفاشان کور؟
تا کی حجاب پرده ی جان می شود
غبار تباهی
وقتی که گردباد حادثه
غبار نفرت و اندوه را از شهر ما می زداید؟
ای خفاش های خفته در غارهای غریزه
و ای موش های پریشان، در جستجوی سوراخ
اکنون به خواب عمیق شما آمده ایم
تا رویای شوم شما حقیران را
به کابوسی هراسناک بدل کنیم.
با دست های خالی آمده ایم
با سینه هایی پر از درد
و با گلوئی پر از بغض آمده ایم
اگر چه همه چیزمان را گرفته اید
اما خیابان همیشه از آنِ ماست.
گمان مبر که قطره های اشک بر گونه هامان می غلطد
بر گونه های ما رطوبت شبنم نشسته است
و خنکای صبح، شهر خفته را
از خواب قرون بیدار کرده است.
تا کی شب بلند و پیاپی؟
دیگر تمام شد
از شب گذشته ایم و
سحر روبه روی ماست
امروز کهکشان به فرمان ما در گردش است
تا در چرخشی مهیب
شما را به به سیاه چاله ی تاریخ پرتاب کند
چرا که زباله دان ها حرمت دارند.
بیدارباش سحر را می شنوید؟
اینک سحر، این ناگزیر همیشه ی تاریخ
بر روی این عجوزه ی منفور
تیغ می کشد.
ای چشم های منتظر
آیا در بلندای افق
طلوع را می بینید؟
ای خفتگان چندهزارساله ی تاریخ
که در رویای شقایق و شبنم
در خواب های تان پروانه می شمردید،
هنگامه ی سحر است این
غوغای پروانه های خواب شماست
که در سمفونی عشق
با شبنم و شقایق
به همنوازی آمده اند.
آن آفتاب که در خواب دیده بودید
اینک،
کنار پنجره در پیش روی تان
نزدیک تر از پلک های تان
در انتظار نشسته است.
این آفتاب منتظر
تعبیر خواب ماست
شیپور صبح ندا می دهد،
یلدا تمام شد.



استکهلم ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲، اول مهر ۱۴۰۱
شهریار حاتمی



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد