logo





قوه شک و "این همانی" ایرانیان

سه مفهوم همبستگی در گذشته و حال

دوشنبه ۲۳ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۹

نیکروز اولاداعظمی

nikrouz-owladazami.jpg
خستگی و کسالت ناشی از وضعیت زندگی یکنواخت و سرشار از زحمت و مشقت،( و نه کار به مفهوم خودسازی انسان) به مدت مدید، موجب بروز شک می شود و ذهن انسان به تکاپو می افتد. اگر این شک به مرحله عالی خود ارتقاء نیابد و موضوع شک تا به آخر مشخص و معلوم نگردد، و فاعل و مفعول مجهول بمانند، ابتدا هرج و مرج و ناهنجاری و سپس چرخش به دور خود و "این همانی" بوقوع خواهد پیوست.
در ایران ما، خستگی و کسالت ایرانیان ناشی از سرسختی طبیعت و رنج مصیب بار ناشی از مشقت کاری هر چند موجب شک می شده است اما، این شک به حد کمال (شرایط جدید زندگی) نمی رویید. یکنواختی نظام سیاسی ایران در درازای تاریخ هزاران ساله مان بر این امر صحه می گذارد.
جنبش سبز ایرانیان با مطالبات حقوق انسانی خود، شک به موضوعات مسدود کننده پیشرفت و ترقی را به طور جدی تداوم بخشید و آنها را به چالش کشید، گویا و به نظر می آید تا به کمال این مسیر ادامه یابد، رسیدن شک به حد کمال و فروپاشی زندگی اجتماعی کهنه، آغاز زندگی نوین اجتماعی ایرانیان خواهد بود که بر بستر آن نظام سیاسی جدید شکل خواهد گرفت.
زمینه چنین امری که جنبش سبز را غنا و به روند آزادیخواهی و حقوق بشری شتاب بخشیده، می توان به سه مؤلفه مفهومی-تاریخی در شُرف دگرگون شدن اشاره نمود. این سه عبارتند از؛ رهبر، دین و غرورملی، که هر سه در راستای همبستگی هر ملتی بارزترین نقش را دارا بودند.
همبستگی مردم ایران همیشه، بر شالوده وفاداری به رهبر و جاری شدن احکام دین بر مناسبات و نظام اجتماعی و ایرانیت که غرور ملی از آن سرچشمه می گیرد، استوار بوده است.

(وفاداری به رهبر در ایران امروز)
وفاداری به رهبر از طریق کنده شدن حکومت های موروثی- سلطنتی در ایران و رخنه آزادیخواهی و آزادیخواهان در ساحت رهبر فقیه و از مشروعیت و مقبولیت انداختنش از 22 خرداد به بعد، دیگر، وفاداری به رهبر به مانند گذشته مؤثر و مداوم نخواهد بود. زیرا تمرکز قدرت مطلق در نهاده رهبری ایران در تضاد با سازمان اجتماعی ای است که از درون نهاد های مدنی جامعه در حال پی ریزی است و الزامأ می بایست تمرکز قدرت به تکثر قدرت تفویض گردد.

(احکام دین)
رسوخ و گسترش اندیشه های آزادیخواهانه و در جستجوی سبک زندگی مدرن از سوی ایرانیان، احکام دین و شرعیات بر مناسبات اجتماعی و نظام سیاسی در حال فروپاشی است. زندگی مدرن، دین را هم مدرن می سازد اما در قالب آن نمی گنجد. سیطره دین بر احاد جامعه بشدت سُست شده و آن شور و هیجانات آغاز دوره انقلاب 57 و قبل آن را از دست داده است.

(غرور ملی)
آنچه به جا مانده و به جا می ماند غرور ملی است که با ایرانیت گذشته ما چندان سنخیتی ندارد، زیرا هویت امروزمان متمایز از هویت دیروزمان است. غرور ملی احساس و دارای لطافتی ست که بدون هویت شناخته شده بی معنی و پوچ خواهد بود. هویت در حال شکل گیری زمانی تکمیل و حاصل می شود که، بر ستیغ قله ارزشهای انسانی و انطباقش با ارزشهای جهانشمولی خرد عقلی نشانده شود.
این یک همبستگی آگاهانه( درآمیزی غرور ملی با حقوق بشر جهانی) متفاوت با همبستگی از طریق وفاداری به رهبر و احکام دین در قالب نظام شاه-رعیت و ولایت- امت است. اگر جنبش سبز به مقصد و هدف خود از طریق همبستگی آگاهانه نائل شود، می توان پایان عمر "این همانی" در نظام سیاسی را به جشن بنشینیم و فرایند شک به موضوعات را به کمال، بگونه ای که، تا آفرینش و شدن از را ه خود باز نماند، آنگونه که در گذشته باز می ماند و " این همانی" و تکرار مکررات می شد. پایان
niki_olad@hotmail.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد