حقیقت در شهر سرگردان است. گاه زنگ درب این خانه را بصدا در می آورد. گاه زنگ درب آن خانه را. بعضی بدشان نمی آید که حقیقت به آن ها سر بزند. بعضی ناراحت می شوند و به حقیقت ناسزا می گویند.
من سرگردان نیستم. اما گاه آن چنان خرابم که حوصله حقیقت را نیز ندارم.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد