بهیاد جلیل شهبازی
آنها لکههای خون تو را
از دستشویی زندان گوهردشت شستهاند
و پیکر نیمهجانت را
با هزاران قربانی تابستان شصتوهفت
در گورستانِ کُفرآباد چال کردهاند.
با این همه، هنوز من
آن شیشهی شکسته را
در جسم و جان خود حس میکنم
وقتی بر آن شدی
به راهروی مرگ پامگذاری
مبادا در برابرِ پرسش قاضیالقضات
که "مرتدی یا مسلمان؟"
به چپ رَوی به قتلگاه
یا به راستِ زندهزار.
بیستونهم سپتامبر دوهزارونه