نیوجرسی موانعی است بتونی یا پلاستیکی که از آنها برای مسدود کردن اتوبانهای شهری یا برون شهری سود میبرند. ولی شهرداری تهران از نیوجرسیهای بتونی خود در راستای مسدود کردن املاک تجاری شهر استفاده میکند. راهکاری ابتکاری که ابتکار آن را نیز باید به نام مدیران بالادستی شهرداری تهران به ثبت رسانید. با همین حقه و ترفند است که شهرداری ضمن بهانهگیریهای گوناگون اداری بسیاری املاک تجاری پهنهی تهران بزرگ را به تعطیلی میکشاند. چون جابهجایی نیوجرسیهای چند تنی شهرداری هرگز به همین آسانیها امکانپذیر نخواهد بود. پیداست که شهرداری تهران همراه با نمایش خشونتآمیز چنین رفتاری نقشمایهای از دادگاه و دادستان را هم برای شهروندان تهرانی به پیش میبرد. چون چنین کاری بدون حکم قضایی انجام میپذیرد. ولی در این ماجرا فریاد اعتراض شهروندان تهرانی هرگز به جایی راه نمییابد. بسیاری از مالکان این اماکن مسدود سرآخر نیز مجبور میگردند تا به خواست فراقانونی مدیران خودانگیختهی شهرداری گردن بگذارند.
به اتکای همین نیوجرسیهای بتونی است که شهرداری تهران درآمدسازی خود را به پیش میبرد. حتا در دریافت غیر موجه انواع و اقسام عوارض شهری تسهیلگری به عمل میآورد. اما دریافت این عوارض بیرویه چندان هم پشتوانهای از قانون را به همراه ندارد. چون شهرداری در فضایی از بیقانونی تصمیم میگیرد و تصمیم خودانگارانهی مدیرانش را به عنوان رأیی قانونی و رسمی به مالک اعلام مینماید. اگر هم مالک به خواست شهرداری تمکین نکند، ملک او برای همیشه با همین نیوجرسیها مسدود باقی میماند. لازم به یادآوری است که شهرداری خودش هم خوب میفهمد که تصمیم او قانونی نیست. به همین دلیل هم جرثقیلها برای عملیاتی کردن خواست شهرداری شبانه حرکت میکنند و هر ملکی را که بخواهند با نیوجرسی چند تنی مسدود میکنند. با همین ترفند و حقهی شبانه است که حتا از رفتار اعتراضی مالکان نیز جلوگیری خواهد شد. با این همه، مسدود کردن فروشگاههای مواد غذایی میتواند آسیبهایی را نیز برای مالک پیش بیاورد. ولی شهرداری هرگز به فرآیند ناصواب چنین آسیبهایی نمیاندیشد. آنها مثل دزدان سرِ گردنه پول میخواهند و رفتاری را به پیش میبرند تا ضمن همین رفتار به دریافت پول بیشتری از مالک نایل شوند.
گفتنی است که بانکها بیش از سایر اماکن تجاری یا اداری هدف شهرداری قرار میگیرند تا مأمورانِ همیشه معذور شهرداری نیوجرسیهای چدتنی خود را بر سردرِ آنها بکارند. آنوقت درب ورودی بانک هم بسته باقی میماند تا در خصوص پرداخت عوارض با شهرداری به توافق برسند.
پیش از این هم چیدن نیوجرسی مقابل درب ورودی املاک تجاری شهر در روزهای پایانی هر سال باب شده بود. درست همان موقعی از سال که مدیران مالی شهرداری خودشان را با کسری بودجه مواجه میدیدند. چون میخواستند با بستن انواع و اقسام عوارض به این املاک، تنگناهای مالی پایان سال خودشان را جبران کنند. ولی اکنون شهرداری چنین ماجرایی را به همهی روزهای سال گسترش داده است.
برای نمونه در خیابان فاطمی تهران یکی از فروشگاههای سپه را با نیوجرسی مسدود کردهاند. جدای از این، فروشگاه بزرگ دیگری نیز در همان نزدیکی مسدود شدهاست. اما موضوع فروشگاه سپه از همهی نمونههای دیگر آن اسفبارتر به نظر میرسد. چون دویست میلیارد تومان صورتحساب عوارض برای این فروشگاه بالا آوردهاند. حتا حاضر به تخفیف هم نیستند. میگویند چهل سال است که این ملک عوارض خود را به شهرداری پرداخت نکرده است و اکنون باید عوارض دیرکرد آن را هم بپردازند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که ارزش ذاتی این ملک حتا به نصف این مبلغ هم نمیرسد. اما مدیران شهرداری ضمن تصمیمگیری فراقانونی خود هرگز گوششان به چنین استدلالهایی بدهکار نیست. در عین حال شهرداری تهران فروشگاه سپه خیابان فاطمی را تنها با به کارگیری نیوجرسی مسدود نکرد، بلکه دربهای ورودی آن را از پایین تا بالا گچ گرفت. هرچه باشد کار از محکمکاری عیب نمیکند. اگر در زمانهای پیش از این خانهها یا مغازههای شهر را به هر دلیلی گِل میگرفتند، اینک از گچ به همین منظور سود میبرند. انگار شهر مدرن امروزی با گچ بیش از گِل سازگاری نشان میدهد.
بدون تردید مسدود کردن بانکها، فروشگاهها و دیگر اماکن تجاری به آلودگی بصری شهروندان در پهنهی تهران بزرگ دامن میزند. در عین حال، شمار این گروه اماکن اکنون از هزار و دویست باب هم فراتر رفته است. چنین مناظر آزاردهندهای را اینک در هر جایی از شهر تهران که بگویی میتوان نظاره کرد و لابد شهردار بسیجی شهر تهران نمایش آن را بخشی پایدار از چیدمان مدرن شهری به شمار میآورد. ولی خشونت برآمده از آن را نیز نباید نادیده گرفت. چون نیوجرسیهای اجق وجق و بدقوارهی شهرداری نمونههای روشنی از خشونت عریان را در ذهن عابران سواره یا پیاده برجای میگذارند. خشونتی برآمده از بیقانونی و زورگویی محض که دادستان و محکمه را در جایی از رفتار خویش به حساب نمیآورد. مگر میتوان به همین آسانی خودخواسته و ولانگارانه خواست و ارادهی خود را در سیمای شهری امروزی و مدرن بر جای نهاد؟ ولی نهاد قضایی کشور خیلی راحت پایش را از حضور و دخالت در چنین ماجرایی کنار میکشد تا شهرداری در نبرد سازمان یافتهی خود با شهروندان تهرانی پیروز ماجرا اعلام شود. ناگفته نماند که نهادهای حکومتی از ریز و درشت برای چاپیدن مردم اتحادی نانوشته و ناگفته را به پیش میبرند.
شهرداری تهران از سویی همراه با راهاندازی سامانهی ۱۳۷ و ۱۸۸۸، تبلیغی متظاهرانه را به اجرا میگذارد. چون مدعی است که پاسخگوی خواستها و نیازهای شهری شهروندان تهرانی است. اما در سامانهی پیامرسان ۱۳۷ شهرداری هم اخبار نیوجرسیهای مدیران شهری آن هیچ انعکاسی نمییابد. مدیران شهری با چنین ترفندی است که خود را از نارضایتی شهروندان تهرانی در خصوص مسدود کردن اماکن تجاری شهر کنار میکشند. در واقع صورت مسأله را از پایه و اساس پاک کردهاند تا چه رسد که بخواهند در حل و فصل آن اقدامی به عمل آورند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که طی یک سال گذشته پیامهای اعتراضی یا مطالباتی شهروندان تهرانی در همین سامانهی ۱۳۷ بیش از هشتاد در صد افزایش یافته است. اما مدیران شهرداری تهران چنین مستند غیر قابل انکاری از نارضایتی همگانی را دلیلی بر کارایی و توانمندی خود در پاسخگویی به مطالبات شهری مردم میبینند. آمارهای رسمی حکایت از آن دارد که طی یک سال گذشته آمار پیامهای مردم در خصوص آبگرفتگی معابر از ۹۰۰۰ مورد به ۵۳۰۰۰ مورد افزایش یافته است. همچنین آمار تقاضاهای مردمی برای جمعآوری زبالههای شهری از ۲۰۰۰۰ به رقم ۳۸۰۰۰ مورد رسیده است. خواست مردم برای آسفالت معابر نیز از رقم ۷۰۰۰ مورد در سال پیش بالا گرفته و اینک رقم ۱۳۰۰۰ هزار مورد را نشان میدهد. انعکاس رسمی چنین آمارهایی حکایت از آن دارد که حتا رفت و روب شهر تهران را به امان خدا رها کردهاند. اما مدیران اجق و وجق شهرداری تهران تمامی آمارهایی از این دست را دلیلی بر کارآمدی خویش برای پاسخگویی به مطالبات حتا ابتدایی مردم میبینند.